HAMESH1 Telegram 1614
فهمیدنی است که آدمی دوست دارد، خدا آشکار و انسان‌وار وارد میدان شود و دستی برآرد و تغییری ایجاد کند. دست‌کم ستمگران و یاری‌گر ستمگران را از نعمت محروم کند. حق مظلوم را بستاند و صدای بی‌صدایان را به جایی برساند. خدایی که چنین نکند و در فراتر از زمین تاریخ، تماشاگر فاجعه‌ها باشد، چه خدایی است؟ می‌فهمم که آدمی اگر هزار استدلال کمرشکن فلسفی و الهیاتی را هم در گوشهٔ ذهن داشته باشد، در وقت فاجعه و هنگامهٔ جنون، دوست دارد دست فراتر خدا را ببیند. دستی که جلوی کشتارها را می‌گیرد و مانع جفاها می‌شود.

آدمی در آتش این خواهش می‌سوزد، اما طبیعت سرد است و تاریخ تکانی نمی‌خورد. خورشید مثل هر روز طلوع می‌کند، ابر همچون همیشه می‌بارد و میوه‌ها نه زودتر و نه دیرتر، روی شاخه‌ها آبدار می‌شوند. مهم‌تر و کم‌واسطه‌تر از همه، جان‌ها در وقت خود به لب می‌رسند و تاریخ مجال عرض‌اندام به جانیان و زیاده‌خواهان می‌دهد. چرا خدا اینجا دست‌کم کاری نمی‌کند، چرا جانی را از حلقوم بیرون نمی‌کشد و خلقی را آسوده نمی‌کند؟ چرا ابابیل‌ها مدام سر نمی‌رسند و کلوخ بر سر فیل‌بانان مهاجم و طغیان‌گر نمی‌اندازند؟ چرا عصاها عطا و نیل‌ها شکافته نمی‌شود؟

تکرار کنم. چنین خواهشی فهمیدنی است. عجز آدمی همیشه رو به سوی قدرت دارد و چه قدرتی برتر از خدا؟ اما اگر منتظر باشیم که این خواهش در برابر رازی بزرگ، با سرمای استدلالی کوچک آرام شود، انتظار ما نابجاست. نابجاییِ این انتظار از تاریخ بلند و پرسوز و سرگشتهٔ پرسش‌های الهیاتی و فلسفی این‌چنین پیداست. با رازها باید رازگونه مواجه شد، وگرنه سنگینی‌اش کمر استدلال‌ورزیِ خام را می‌شکند.

اگر بخواهم به این راز بزرگ فکر کنم، خواهم گفت که بنیاد این جهان با مستوری است. بر ابهام و ناروشنی است. یعنی گویی قرارست خورشیدِ حقیقتِ چنین رازهایی فاش در آسمان نتابد. که اگر قرار بود فاش بتابد، اگر قرار بود پاسخ این قبیل رازها خیلی دم‌دستی در دسترس بینایی همه قرار بگیرد، صبر، اراده، ایمان و اعتماد بی‌قدر می‌شد. این سخن من هم نیست. دارم از همان ضرورت «فاصلهٔ معرفتی» برای ایمان می‌گویم که برخی الهیدانان گفته‌اند.

با همهٔ این‌ها می‌گویم خدا در دو چیز فاصلهٔ معرفتی را می‌درد و خود و اراده‌اش را فاش‌تر نشان می‌‌دهد: یکی در تاریخ و دیگری در انسان. نه در تاریخی کوتاه، نه در تعجیل و رفتاری بلافاصله. در تاریخی بلندتر و در صحنه‌ای وسیع‌تر. به تاریخ نگاه کنید، مثلاً همین تاریخ معاصر، اکثریت آدم‌ها دربارهٔ بوش پسر و عملکردش در حمله به افغانستان و عراق چه می‌گویند؟ دیگری انسان. انسان صدای خداست و فریاد اعتراضش، فریاد اعتراض خدا؛ فریادی که بنابر رازهایی پنهان و طرح‌هایی ژرف، بلندشدنش در زمین به انسانِ بیدار اخلاقی سپرده شده است.

#تاملات
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1614
Create:
Last Update:

فهمیدنی است که آدمی دوست دارد، خدا آشکار و انسان‌وار وارد میدان شود و دستی برآرد و تغییری ایجاد کند. دست‌کم ستمگران و یاری‌گر ستمگران را از نعمت محروم کند. حق مظلوم را بستاند و صدای بی‌صدایان را به جایی برساند. خدایی که چنین نکند و در فراتر از زمین تاریخ، تماشاگر فاجعه‌ها باشد، چه خدایی است؟ می‌فهمم که آدمی اگر هزار استدلال کمرشکن فلسفی و الهیاتی را هم در گوشهٔ ذهن داشته باشد، در وقت فاجعه و هنگامهٔ جنون، دوست دارد دست فراتر خدا را ببیند. دستی که جلوی کشتارها را می‌گیرد و مانع جفاها می‌شود.

آدمی در آتش این خواهش می‌سوزد، اما طبیعت سرد است و تاریخ تکانی نمی‌خورد. خورشید مثل هر روز طلوع می‌کند، ابر همچون همیشه می‌بارد و میوه‌ها نه زودتر و نه دیرتر، روی شاخه‌ها آبدار می‌شوند. مهم‌تر و کم‌واسطه‌تر از همه، جان‌ها در وقت خود به لب می‌رسند و تاریخ مجال عرض‌اندام به جانیان و زیاده‌خواهان می‌دهد. چرا خدا اینجا دست‌کم کاری نمی‌کند، چرا جانی را از حلقوم بیرون نمی‌کشد و خلقی را آسوده نمی‌کند؟ چرا ابابیل‌ها مدام سر نمی‌رسند و کلوخ بر سر فیل‌بانان مهاجم و طغیان‌گر نمی‌اندازند؟ چرا عصاها عطا و نیل‌ها شکافته نمی‌شود؟

تکرار کنم. چنین خواهشی فهمیدنی است. عجز آدمی همیشه رو به سوی قدرت دارد و چه قدرتی برتر از خدا؟ اما اگر منتظر باشیم که این خواهش در برابر رازی بزرگ، با سرمای استدلالی کوچک آرام شود، انتظار ما نابجاست. نابجاییِ این انتظار از تاریخ بلند و پرسوز و سرگشتهٔ پرسش‌های الهیاتی و فلسفی این‌چنین پیداست. با رازها باید رازگونه مواجه شد، وگرنه سنگینی‌اش کمر استدلال‌ورزیِ خام را می‌شکند.

اگر بخواهم به این راز بزرگ فکر کنم، خواهم گفت که بنیاد این جهان با مستوری است. بر ابهام و ناروشنی است. یعنی گویی قرارست خورشیدِ حقیقتِ چنین رازهایی فاش در آسمان نتابد. که اگر قرار بود فاش بتابد، اگر قرار بود پاسخ این قبیل رازها خیلی دم‌دستی در دسترس بینایی همه قرار بگیرد، صبر، اراده، ایمان و اعتماد بی‌قدر می‌شد. این سخن من هم نیست. دارم از همان ضرورت «فاصلهٔ معرفتی» برای ایمان می‌گویم که برخی الهیدانان گفته‌اند.

با همهٔ این‌ها می‌گویم خدا در دو چیز فاصلهٔ معرفتی را می‌درد و خود و اراده‌اش را فاش‌تر نشان می‌‌دهد: یکی در تاریخ و دیگری در انسان. نه در تاریخی کوتاه، نه در تعجیل و رفتاری بلافاصله. در تاریخی بلندتر و در صحنه‌ای وسیع‌تر. به تاریخ نگاه کنید، مثلاً همین تاریخ معاصر، اکثریت آدم‌ها دربارهٔ بوش پسر و عملکردش در حمله به افغانستان و عراق چه می‌گویند؟ دیگری انسان. انسان صدای خداست و فریاد اعتراضش، فریاد اعتراض خدا؛ فریادی که بنابر رازهایی پنهان و طرح‌هایی ژرف، بلندشدنش در زمین به انسانِ بیدار اخلاقی سپرده شده است.

#تاملات
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1614

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Although some crypto traders have moved toward screaming as a coping mechanism, several mental health experts call this therapy a pseudoscience. The crypto community finds its way to engage in one or the other way and share its feelings with other fellow members. The Standard Channel Clear The initiatives announced by Perekopsky include monitoring the content in groups. According to the executive, posts identified as lacking context or as containing false information will be flagged as a potential source of disinformation. The content is then forwarded to Telegram's fact-checking channels for analysis and subsequent publication of verified information. How to Create a Private or Public Channel on Telegram?
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American