tgoop.com/hamesh1/1615
Last Update:
با ترجمهٔ قرآن مرحوم علیاکبر طاهری قزوینی سالها قرآن را مطالعه کردهام. آن را از کسی هدیه گرفتم که ارزشش را نمیدانست. خودِ ناآشنای من هم نمیدانستم. ولی از همان اول، جلد نامتعارف «قرآن مبین» و پانوشتهای مفصلش در هر صفحه برایم کنجکاویبرانگیز بود. حتی روی جلد در پیشوند نام مترجم آمده بود: مهندس! ترجمهٔ مترجمی که خود را شاگرد قرآنشناسیِ مرحومان مهدی بازرگان و محمود طالقانی معرفی میکرد و شاید دقیقاً به همین دلیل به اندازهٔ ارزش کارش قدر ندید. با پینوشتهای مکرر در هر صفحه و ارجاعات درونی به آیات دیگر، که مبتنی بر روش فهم قرآن با قرآن است و قطعاً ثمرهٔ روزها زحمت؛ آنهم احتمالاً بدون ابزارهای رایانهای امروز.
این ترجمه بهرغم نقدهایی که به آن وارد است، به جهت این ارجاعات درونی به آیات مرتبط دیگر، کممانند است؛ اگر نگویم بیمانند. و قرآن را برای منِ ملول از سرسری و تندخوانی، گرموگیرا میکرد. به ارجاع درونی هم محدود نبود و ارجاعات و اطلاعات تفسیری بعضاً مفصلی از قول مفسران و قرآنپژوهان ضمیمهاش است.
امروز این شیوه را برای فهم قرآن و بافتارش بههیچوجه بسنده نمیدانم، گرچه لازم میشمرم. گرچه قطعاً گامی بلند برای عبور از قرآنخوانیِ عامیانه میدانم که خواننده را از نگاه جزءنگر به یک آیه به نگاهی کلنگر میرساند. به همین دلیل، اگر دوری از کتابخانهٔ شخصیام نبود، ترجمهٔ مرحوم علیاکبر طاهری قزوینی، همچنان یکی از ترجمههای بالینیام بود. همچنانکه از فرط مراجعه جلدش فرسوده و قابش جدا شد. افسوس میخورم که پس از مرگ، تازه عکسی از ایشان میبینم؛ چه رسد به آشنایی. کل من علیها فان... خدایش رحمت کند و غرق در معرفتهایی که سالها در پیاش بود.
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1615