tgoop.com/hamesh1/1616
Last Update:
✍️جوانیات در این امید پیر میشود!
چرا «امت اسلامی» در قبال فلسطین کاری نمیکند؟
از آغاز تهاجم گستردهٔ اسرائیل به غزه و این روزها به لبنان، برخی از ایرانیان و غیرایرانیانِ امتاندیش با طعن و تمسخر و حسرت، بارها میگویند و مینویسند که اگر «امت» یک میلیاردی و خردهای مسلمان، فقط از روی زمین بلند شوند، اسرائیل پس میکشد. اگر «امت» مسلمان هر کدام یک سطل آب بریزند، اسرائیل را سیل میبرد. اگر فرماندهان پُرقبه و پرطنطراق عرب به جای رژههای پوک و ژشتهای نمایشی، تکانی به خود میدادند، اسرائیل جرئت نمیکرد پارهای از تن جهان اسلام را بدرد.
خب! پرسشی ساده: «امت» مسلمان چرا سطلی نمیریزد و اسرائیل را در دریایش غرق نمیکند؟ همه خائن و کور و بیجربزهاند؟ پاسخ این پرسش کلان به هزار و یک علت برمیگردد. اما از دید من مهمترینش، بیتوجهی به چارچوبی نظری است که بسیاری از صاحبنظران دربارهاش گفته و نوشتهاند.
دوست سوپراصولگرایی دارم که امتاندیش است و گاهی با هم گفتوگوهایی میکنیم. یکبار در واکنش به او که از ایدهٔ ولایت بر «امت» و «امت» جهان اسلام دم میزد، گفتم که در دنیای معاصر از گفتمان «امت/امامت» عبور کردیم و به «دولت/ملت» وارد شدیم؛ خوب یا بد. ادعای این عبور فارغ از داوریِ ارزشی است. گفت خیر، بر همان عهد که بودیم، برآنیم هنوز! اضافه کردم خیال میکنی! حتی تو نیز «عملاً» این چارچوب را قبول کردی و در نظر اصرار و تعصبی بیوجه داری.
گفتم در نظر و عمل دچار ناسازگاری معرفتی هستید. با همین ناسازگاریِ خسارتبار هم ایرانِ متکثر را متلاطم کردهاید. شاهدش؟ اگر دوران امت اسلامی است، بخشی از سرزمینهای این امت را به خودت ملحق کن. بدون روادید ملی به یکی از این کشورها وارد شو. خواهان برافتادن نظامی از نظامهای سیاسی و ملیِ این امت شو و... .گفتم شمایان هم ایدهٔ «دولت/ملت» را با گوشت و پوست و استخوان پذیرفتهاید؛ حالا چه از سر میل باشد، و چه بهناچار. و این یعنی بنیان زیر و رو شدهٔ جهان معاصر، چترش بر سر شما هم است. پس چرا مدام منتظر خیزش «امت» اسلامید؛ امتی که از جنس مغالطههای «اقنومسازی» تقریباً وجود خارجی ندارد.
در جهان پیشامدرن و در غیبت مفهوم «ملیت» به معنای مدرن، غالباً «عقیده» معیار تعلق به سرزمین و نظامهای سیاسی بود. نظام ارزشی و خراجدادنِ «رعیت»ی که به نحوی به آن نظام وابسته بود، فرد را به سرزمین گره میزد. قاعدهٔ برپاییِ ایران باستان عقاید زرتشتی است. محور وحدتبخش روم باستان از دورانی به بعد مسیحیت میشود. شهادتین و بستن پیمانهای بومی میان مسلمانان و اخذ جزیه از غیرمسلمانان، سازوکار وحدتبخشی جهان اسلام در سدههاست. اسلام و مسلمانی پیرنگ مشترک سرزمینهای امپراتوری عثمانی است. دقیقاً پس از سقوط همین امپراتوری در سرزمینهای اسلامی، در پی تحولات جهانی، کمکم گفتمان امت اسلامی افول میکند و سرزمینهای ملیِ مسلمان با مرزهای معین جایگزین آن میشود. حتی قانون اساسیِ جمهوری اسلامی را هم میتوان تلاشی پرتناقض برای همنشینیِ این دو گفتمان ناسازگار دانست. حال آیا وحدتبخشیِ نظام اعتقادی بهکل حذف میشود؟ خیر. بههیچوجه. اما «باور اعتقادی» از قاعدهای حقوقی به عنصری فرهنگی و اجتماعی در وحدتبخشی تبدیل میشود.
گمان کنم با نکات مطرحشده نیازی به شرح بیشتر نباشد که انتظارات امتاندیش در دنیای فعلی چقدر بهنگام یا نابهنگام است. یا چقدر انتظار واکنشی امتگرایانه در قبال اتفاقات سرزمینهای اشغالی معقول است. در جهان «دولت/ملت»، مردمان در وهلهٔ نخست نه «امتِ» نظام اعتقادیِ واحد، بلکه «شهروندان» نظام ملی خود هستند و خوب یا بد «منافع ملی» تعیینکنندهٔ رفتارهای آنهاست. در جهانی هم که کشورهای غربیِ حامیِ اسرائیل، تسلط تکنولوژی و سرمایه دارند، باز خوب یا بد، بسیاری از این منافع با نظم و خط همسوی آنان سامان یافته است. اگر هم قرارست «ملت»های اسلامی رفتاری مشترک و «امت»وار در قبال نسلکشیِ جاری داشته باشند، باز این کار در شکل تعهدات و سازمانهای مشترک بینال«مللی» شدنی است. که آنهم به هزار و یک علت در میان دولتهای مسلمان، زمینگیر است.
با این اوصاف، جوانیای که در آرزوی واکنش مشترک «امت اسلامی» به فجایع غزه و لبنان و نظیرش به سر برده شود، پیر و دیر میشود و محبوبش سرنمیرسد!(۱) چون این انتظار نابهنگام است. چون در ستیز با مناسبات زمانه است. یا دستکم مطلوبش را در زمین بایر و منسوخی دنبال میکند. واکنش مشترک نیازمند تعهدات و اتحادیههای «ملی» مشترک است که واقعی و نه فرمایشی باشد. این مقوله فعلاً در بین «دولت»های اسلامی یافت مینشود، گشتهایم ما. شاهدش آنکه کشورهای حاشیهٔ خلیج فارس در این روزها، وسط اشغال و نسلکشی در غزه و لبنان، مدعیِ «اشغال» جزایر سهگانه از سوی ایران شدهاند!
۱. جوانیام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد (ابتهاج)
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1616