tgoop.com/hamesh1/1626
Last Update:
بهرهات را از یاد مبر...
دیگر به این چارچوب که دینی بر دین دیگر برتریِ کلی دارد یا این دین تکاملیافتهتر است، باور ندارم. البته نه دلبخواه، که پنبهٔ این ایدهها را مطالعات تاریخی و مطالعات تطبیقیِ دینی میزند! به همین دلیل اصولاً معنای این گزارههای برتری و کمال را امروز نمیفهمم. برتری یعنی چی؟ دقیقاً در چه؟ کمال یعنی چه؟ و... . اما پرهیزم از ورود به این میدان مجادلهبرانگیز و کمفایده، به معنای آن نیست که ابعاد درخشانتر فرهنگ دینیای که در آن بالیدهام را نبیینم. بگذارید مثالی بزنم. این آیهٔ درخشان را بخوانید:
وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿٧٧﴾
و در آنچه خداوند بر تو بخشیده است، سرای آخرت را بجوی [و در عین حال] بهرهات را از دنیا هم فراموش مکن، و همچنانکه خداوند به تو نیکی کرده است، نیکی کن، و در این سرزمین فتنه و فساد مجوی که خداوند تبهکاران را دوست ندارد.
این آیات در ادامهٔ اشاره به قارون و نقد سرمستیِ حاصل از ثروت قارونی در سورهٔ قصص است. آیه در کوتاهترین گزارههای ممکن، جهانبینی و موضع بسیار متعادل خود را در قبال دنیا و ثروت بیان میکند. اول آنکه «باد تند است و چراغم انبری/زو بگیرانم چراغ دیگری». از شمع لرزانِ و سست عطاهای دنیایی، چراغ مانای آخرت را روشن کن. نیکی کن، همچنانکه خدا به تو نیکی کرده و مال به تو داده است. و اینکه «سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد». فاز طغیان برندار و مثل قارونِ سرمست، خیال نکن جاودانی و مبادا با تکیه بر این ثروث، در روزی زمین فساد برپا کنی.
خب، اینها یعنی ضدیت با دنیا؟ اینها یعنی افراط در زهد و ترک مطلق بهرهها و زیباییها و نعمتها و ثروتها؟ خیر. ترمز را بکش. زودتر از اشاره به احسانکردن به دیگران، مبادا نصیبت از دنیا را فراموش کنی. واژهٔ «نصیب» در این آیه بسیار ژرف است. این بهره آمده که نصیب تو باشد. عطا شده که مال تو باشد. مال به معنای دقیق کلمه! به قول مولانا: دنیا قماش (پارچه)و نقده (نوعی تزئیینهای ابریشمیِ زرین روی پارچه) و میزان و زن (سمبل مردسالارانه از بهرههای دنیایی) نیست. دنیا از یاد خدا غافلبودن است. که مال دنیا مثل آب است، داخل کشتی بیاید کشتی غرق میشود، اما در زیر کشتی، کشتی را پیش میبرد.
چیست دنیا از خدا غافل بدن
نه قماش و نقده و میزان و زن
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعم مال صالح خواندش رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب اندر زیر کشتی پُشتی است
باد درویشی چو در باطن بود
بر سر آب جهان ساکن بود
تحلیلهای بینامتنی را دربارهٔ این آیه ندیدهام. اما به احتمال فراوان این بیان، پاسخی است به زهد رایج و مشهور میان رهبانان مسیحی که نماد فراموشیِ «نصیب دنیا»یند و در شبهجزیره برای معاصران قرآن آشنا هستند.* و آیه تلاشی است برای تعدیل و تصحیح این نکته که معنویت معادل رهبانیگری نیست. اینکه نه باید با تکیه بر مال طغیان کرد و نه بهرهبردن مشروع و متعادل از آن را ترک کرد. راه میانه، تخلق به خداست. مثل او که داشته و عطا کرده، داشته باش، بهره ببر، و ضمنش ببخش.
* سورهٔ قصص در گاهشماریهای مطالعات تاریخیانتقادیِ جدید و در همان الگوی نولدکه (مکیِ اولیه، مکیِ میانی، مکیِ پایانی)، در دستهٔ سورههای مکیِ پایانی جای میگیرد (اینجا ببینید). این دسته سورهها در آغاز مسیر گفتوگوی جدی و عمیق و انتقادی با مضامین بیبلیکال (کتابمقدس یهودیان و مسیحیان) است.
#یادداشت
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1626