HAMESH1 Telegram 1627
من اما اشک...
روایت گرما تا سرمای حضور در تجمع حامیان فلسطین

...از پوسته بیرون می‌زنم. یخم آب می‌شود. کلاه از سر برمی‌دارم. ماسک را مچاله می‌کنم. در ضرباهنگ شورمند طبل، با دم جمعیت همراه می‌شوم‌ و داد می‌زنم: Free Free Palestine یا سه‌ضرب تندترش: Free Free Free Palestine. عقده‌های این یک‌سال می‌ترک‌اند. عقده‌های تماشای ویدیوهایی که از ثانیه‌ی ده پانزده به بعدش را نمی‌شد دید. عقده‌های سال‌ها محرومیت از شرکت در تجمعی بی‌برچسب برای فلسطین. عقدهٔ استانداردهای دوگانهٔ وقیح دولت‌های غربی. عقدهٔ بازکردنِ مشتِ مغالطه‌های بزرگ و فریبا، که رسانه‌های غربی درش می‌دمند و قصهٔ کهنه و خونین اشغال و آوارگی هفتاد ساله را در هفت اکتبر خلاصه می‌کنند.

گریه‌ام می‌گیرد. در میانه‌ی اشک‌ها فریاد می‌زنم:Viva Viva Palestina. خیلی‌ها در شور و ذوق یا حتی خنده‌اند، من اما گریه. این‌ها چه می‌دانند یک ایرانی در این جمع چرا باید بگرید؟ ایرانی‌ای که بسیار بیش از بسیاری از اینها، خواسته یا ناخواسته، راضی یا ناراضی، سرنوشت کشورش در این دهه‌ها با مصائب بیت‌المقدس گره خورده است و برایش هزینه داده. آنها فریاد می‌زنند، می‌خندند، من اما گریه.

من اما گریه؛ گریه برای خودم و مردمم در اندیشه به این پرسش بزرگ، که چرا نباید در کشورم بتوان برای تجمع، این‌چنین مجوز گرفت و در امنیت فریاد زد و آزادانه مخالفت کرد. چرا نباید ایرانیان مستقل بتوانند برای فلسطین تجمع خود را داشته باشند و کلیشه‌ها را بشکنند؟ هزارها نقد به رفتار دولت آلمان و همراهی‌هایش با اسرائیل داشته و دارم، اما نمی‌توانم نبینم که این تجمع ضد موضع صریح و تصمیمات دولتشان است و چه‌بسا برخی‌شعارهایش را بتوان با برچسب کشدار antiseminticism (ضدیهودِ) آنان در نطفه خفه کرد. همچنان‌که بارها کردند و می‌کنند. اما مشاهدهٔ فعلی‌ام را که نمی‌توانم منکر شوم.

من اما گریه؛ گریه برای اینکه چرا ایرانی که یک‌تنه پشت فلسطین ایستاده و مایهٔ حسرت و تحسین عرب و غیرعرب در بسیاری از کشورهای مسلمان و غیرمسلمان است، چرا ایرانی که وسط این تجمع نامش به تحسین برده می‌شود، نباید در داخل به‌گونه‌ای آشتی‌جویانه‌تر سیاست بورزد، چرا نباید نماد دموکراسی و انتخابات آزاد باشد، چرا نباید حق تجمع آزاد و حق تحزب و آزادی آکادمیک را پاس بدارد، چرا نباید اینترنتش بی‌فیلترترین اینترنت دنیا باشد، چرا نباید تنوع را بیشتر به رسمیت بشناسد و با قرائتی نونوارتر از اسلام، دین را با آزادی همراه کند. چرا نباید در تصمیم‌های شکست‌خورده بازاندیشی کند و چرا نباید مرز مدارا را چنان تعریف کند که هر ایرانی به شرط وطن‌دوستی و خیرخواهی برای ایران، اجازهٔ حضور و زندگی و رفت‌وآمد آزادانه به آن را داشته باشد. چرا نباید در همین قصهٔ فلسطین آزادیِ اظهارنظر را چنان فراهم کند که منتقدان هم حرف بزنند و این‌گونه نباشد که حتی جمعی از روحانیون در مجمع مدرسین اجازه نداشته باشند، سخنی اندک متفاوت از قرائت رسمی بگویند...

متن کامل را در اینجا بخوانید

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1627
Create:
Last Update:

من اما اشک...
روایت گرما تا سرمای حضور در تجمع حامیان فلسطین

...از پوسته بیرون می‌زنم. یخم آب می‌شود. کلاه از سر برمی‌دارم. ماسک را مچاله می‌کنم. در ضرباهنگ شورمند طبل، با دم جمعیت همراه می‌شوم‌ و داد می‌زنم: Free Free Palestine یا سه‌ضرب تندترش: Free Free Free Palestine. عقده‌های این یک‌سال می‌ترک‌اند. عقده‌های تماشای ویدیوهایی که از ثانیه‌ی ده پانزده به بعدش را نمی‌شد دید. عقده‌های سال‌ها محرومیت از شرکت در تجمعی بی‌برچسب برای فلسطین. عقدهٔ استانداردهای دوگانهٔ وقیح دولت‌های غربی. عقدهٔ بازکردنِ مشتِ مغالطه‌های بزرگ و فریبا، که رسانه‌های غربی درش می‌دمند و قصهٔ کهنه و خونین اشغال و آوارگی هفتاد ساله را در هفت اکتبر خلاصه می‌کنند.

گریه‌ام می‌گیرد. در میانه‌ی اشک‌ها فریاد می‌زنم:Viva Viva Palestina. خیلی‌ها در شور و ذوق یا حتی خنده‌اند، من اما گریه. این‌ها چه می‌دانند یک ایرانی در این جمع چرا باید بگرید؟ ایرانی‌ای که بسیار بیش از بسیاری از اینها، خواسته یا ناخواسته، راضی یا ناراضی، سرنوشت کشورش در این دهه‌ها با مصائب بیت‌المقدس گره خورده است و برایش هزینه داده. آنها فریاد می‌زنند، می‌خندند، من اما گریه.

من اما گریه؛ گریه برای خودم و مردمم در اندیشه به این پرسش بزرگ، که چرا نباید در کشورم بتوان برای تجمع، این‌چنین مجوز گرفت و در امنیت فریاد زد و آزادانه مخالفت کرد. چرا نباید ایرانیان مستقل بتوانند برای فلسطین تجمع خود را داشته باشند و کلیشه‌ها را بشکنند؟ هزارها نقد به رفتار دولت آلمان و همراهی‌هایش با اسرائیل داشته و دارم، اما نمی‌توانم نبینم که این تجمع ضد موضع صریح و تصمیمات دولتشان است و چه‌بسا برخی‌شعارهایش را بتوان با برچسب کشدار antiseminticism (ضدیهودِ) آنان در نطفه خفه کرد. همچنان‌که بارها کردند و می‌کنند. اما مشاهدهٔ فعلی‌ام را که نمی‌توانم منکر شوم.

من اما گریه؛ گریه برای اینکه چرا ایرانی که یک‌تنه پشت فلسطین ایستاده و مایهٔ حسرت و تحسین عرب و غیرعرب در بسیاری از کشورهای مسلمان و غیرمسلمان است، چرا ایرانی که وسط این تجمع نامش به تحسین برده می‌شود، نباید در داخل به‌گونه‌ای آشتی‌جویانه‌تر سیاست بورزد، چرا نباید نماد دموکراسی و انتخابات آزاد باشد، چرا نباید حق تجمع آزاد و حق تحزب و آزادی آکادمیک را پاس بدارد، چرا نباید اینترنتش بی‌فیلترترین اینترنت دنیا باشد، چرا نباید تنوع را بیشتر به رسمیت بشناسد و با قرائتی نونوارتر از اسلام، دین را با آزادی همراه کند. چرا نباید در تصمیم‌های شکست‌خورده بازاندیشی کند و چرا نباید مرز مدارا را چنان تعریف کند که هر ایرانی به شرط وطن‌دوستی و خیرخواهی برای ایران، اجازهٔ حضور و زندگی و رفت‌وآمد آزادانه به آن را داشته باشد. چرا نباید در همین قصهٔ فلسطین آزادیِ اظهارنظر را چنان فراهم کند که منتقدان هم حرف بزنند و این‌گونه نباشد که حتی جمعی از روحانیون در مجمع مدرسین اجازه نداشته باشند، سخنی اندک متفاوت از قرائت رسمی بگویند...

متن کامل را در اینجا بخوانید

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1627

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Unlimited number of subscribers per channel Done! Now you’re the proud owner of a Telegram channel. The next step is to set up and customize your channel. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Matt Hussey, editorial director of NEAR Protocol (and former editor-in-chief of Decrypt) responded to the news of the Telegram group with “#meIRL.” The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American