tgoop.com/hamesh1/1631
Last Update:
بوی قرمهسبزی و بحران اجارهٔ خانه در آلمان
سالها پیش در مجتمع مسکونیمان در قم، یکی از همسایهها با تصمیم خود از جیبش قانونی درآورد و روی در ورودی ساختمان نصب کرد. یکی از بندهایش این بود: اجارهٔ خانه به «اتباع بیگانه» ممنوع. من و فاطمه شاکی شدیم که یعنی چی؟ کلی اعتراض کردیم و مانع تداومش شدیم. قم از حیث زندگی خارجیها بیشک متنوعترین شهر ایران است، اما مقصود همسایهٔ مدعی بیش از همه باز افغانستانیها بودند. آنهم در روزهایی که جو جامعهٔ ایران در قبال آنان چنین مسموم نبود. روزی به او گفتم: عزیز دل، مشکل این است که شما تخیل اخلاقی ندارید و حتی نمیتوانید درباره اقلیتبودن خیالپردازی کنید. مشکل این است که مهاجربودن را مستقیم زندگی نکردهاید و از این رو عاجزید از قبح مفاد این اطلاعیهٔ ضداخلاقی و ضدقانون مالکیتتان. در جوابم یکی از توجیهاتش این بود که: فرهنگ غذایی ما متفاوت است و بوی غذاهای تند برای ما ناخوشایند است!
دولت آلمان بحرانی عمیق در زمینهٔ کمبودن مسکن دارد. از جمله بحرانهایی که اگر دولت ایران با آن دست به گریبان بود و بدین حد ناتوان و بیاعتنا در حلش، مردم بر سر حکومت هوار میشدند. از آن دست مشکلاتی که منوتو و ایراناینتری را برایشان رایگان عَلَم نکردهاند که اپوزیسیون آلمان ازش ویدیو بگیرد و برای این شبکهها بفرستد.(البته میدانم که به سخیفترین وجه در برنامههای صداوسیماییای مثل پاورقی این قبیل مشکلات پخش میشود!) بحرانی که علل مختلفی دارد و افزایش مهاجران و تقاضای بیشتر مسکن هم بر عمقش افزوده است. دقت کنید، سخنم بر سر قیمت خرید نیست، که آن هم مثل ایران گران و رؤیایی است، سخن بر سر «نبود» و «کمبودن» ملک استیجاری است. چیزی که برای ما غریب است. یک قلمش را بگویم که صاحبخانه از بین داوطلبان متعدد اجارهٔ خانه انتخاب میکند و شمای مستأجر گاهی برای بردن خانهٔ مقصود، عین استخدام مصاحبه میدهید، شاید که دل موجر را ببرید!
این ماجرا یافتن خانه را برای مهاجران چندبرابر بغرنج میکند. برای تقریب به ذهن میگویم، در ایران اگر کسی در قرعهکشی بانک مثلا برندهٔ ماشینی یکی دو میلیاردی شود، چقدر خوشحال میشود؟ همینقدر در آلمان اگر کسی خانهای را برای اجاره قراداد ببندد، خوشحال میشود! ولو آنکه خانه کوچک باشد یا چندان هم باب میلش نباشد. چون خانه کم است و بیشتر صاحبان خانههای موجود هم ترجیح میدهند خانه را به خانوادههای بیفرزند اجاره دهند. یا به غیرآلمانی اجاره ندهند. یکبار جوانی با تبار ایرانی که در آلمان دنیا آمده و نمیتوانست فارسی را جز چند کلمه صحبت کند، میگفت که من به صرف نام ایرانی (غیرآلمانیام) در پیداکردن خانه با مشکل جدی مواجهم! خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل.
این دو گزاره را که کنار هم میگذارم، یاد آن همسایهٔ بیگانهستیز میافتم. اینکه لابد الان با این جو مسموم افغانستیزتر هم شده. اینکه لابد به بویی جز قرمهسبزی و قیمه و چلومرغ بیشتر هم حساس شده. همزمان فکر میکنم که کاش آن همسایه یکی دو روز حالِ خارجیبودن و مصائبی نظیر ناتوانی از اجارهٔ ملک را میچشید، بیشک نمینشست و آن اطلاعیهٔ تبعیضآمیز و ظالمانه را سرخود نمینوشت. به این فکر میکنم که اگر سفر خارجی و مشاهدهٔ نزدیک خارجه برای بسیاری از ایرانیان به رؤیا تبدیل نشده بود، چقدر جامعهٔ ما بهداشت روانِ بیشتر و رویهٔ اخلاقیِ بهتری داشت؛ بهداشت روانی از اینکه میدید آسمان در خیلی جاها و زمینهها یکرنگ است و اخلاقیتربودن از این حیث که با تخیل اخلاقی، با «اتباع بیگانه» بهتر رفتار میکرد.
#یادداشت
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1631