tgoop.com/hamesh1/1633
Last Update:
صورتهای نشسته، قلمهای خسته
نشانهٔ ایرانیبودن گاهی داشتنِ دغدغههای عمومی و غیرتخصصی است. چون جامعه بسامان نشده و به حدی از بلوغ و تکامل و رفع اشکالات اساسی نرسیده، جلوی چشم همه انواعی از مسئله و پرسش و بحران و معما رژه میرود. بسته به میزان تعهد اجتماعیِ افراد هم، آنان به نحوی با این مسئلهها درگیر میشود؛ درگیریای که لزوماً هم همجنس تخصص فرد نیست. نتیجه چه میشود؟ ما خواسته یا ناخواسته، دانسته یا نادانسته، لای چرخدندههای خیلی از مسائل مبتلابه میرویم و دربارهٔ خیلی از موضوعات سخن میگوییم و مینویسیم. این ويژگیِ ناآگاهانهٔ بسیاری از ماست و نمونهٔ دمدستیاش غلظت درگیریِ ایرانیان با سیاست و حرفهای سیاسی است، که نمونههای شبیهِ فراوانی در دنیا ندارد.
اگر با مقدمه همراه باشید، این را هم تأیید میکنید که این وضعیت به عبور ما از تخصص خود میانجامد. یعنی ما دربارهٔ اموری مینویسیم و میگوییم که دستکم به تخصص درجهٔ اولمان مرتبط نیست. فقط احساس تعهد یا مشاهدهٔ نارساییای عملی ما را به این سمت کشانده که سکوت نکنیم. یا لمس بحرانی نظری ما را به این سمت برده که با اتکا به دانستههای اندکمان در حوزهٔ غیرتخصصی، دربارهٔ آن بحران بیپروا بنویسیم و بگوییم و تحلیل ارائه دهیم. همهٔ اینها تازه وقتی است که به وراجی و زیادهگویی نیفتیم.
اگر با این نکتهٔ اخیر هم موافق باشید، شاید به این جنس درنگ و تلنگر هم رسیده باشید؛ تلنگر سکوت، درنگ سخننگفتن، مبادای دمدستیبودن تحلیلها. اجازه بدهید مثالی اینوری بزنم و ازش تلنگر اصلی را استخراج کنم.
من وقتی برخی نوشتهها در موضوعات قرآنپژوهی و دینشناسی را میخوانم (تخصص اندک خودم)، که از سوی شبهمتخصصان یا روشنفکران عمومی گفته و نوشته میشود، بر خودم نهیب میزنم که: مبادا این حس تو دربارهٔ میانمایگی یا دمدستیبودن یا بهروزنبودن برخی از این مطالب، به بقیه هم دست دهد. کِی؟ وقتی آن جامعهشناس یا زبانشناس یا روانشناس یا سیاستشناس، نوشتههای عمومیتر تو را میخواند که جنبههاییش به تخصصهای آنها برمیگردد. آنها هم چهبسا بگویند که این اگر میدانست حرفش در این زمینه چقدر ابتدایی است، چقدر خام است، سکوت میکرد و نمینوشت. این حس که طرف ابعاد قصه را نمیداند و مشرف به ژرفای پرسش و پاسخهای بهروز نیست، که اگر بود جسارت پیدا نمیکرد که صورتنشسته وارد شود و بنویسد و بگوید؛ که معمولاً داناییِ عمیقتر ما را محافظهکارتر و ساکتتر میکند. که دورهٔ علامگی و بحرالعلومی به سرآمده است و با وسعت روزافزون دانشها و تخصصها، فصل فروتنی و سکوت بیشترِ عالمان سر رسیده.
#یادداشت
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1633