HAMESH1 Telegram 1674
علوم انسانی و آزادی از قفس بومی

اگر کسی از من بپرسد دم‌خوردن با علوم انسانیِ دانشگاهی در تو بیش از همه با چه صفتی جلوه کرد، خواهم گفت آزادی از قفس بومی و محفل‌های محلی و گردوخاک‌های زادگاه. خواهم گفت بالابلندی کردن و به آن‌ور شهر و کشور و منطقه هم نگاه‌کردن. خواهم گفت گرفتن قوی‌ترین گذرنامهٔ فکریِ جهان و سرزدن به سرزمین‌های دیگر و طرح‌کردن مسئله‌های شخصی در بستر جهانی.

در فضای بومی مسئله‌های ما، پاسخ‌های ما، درگیری‌های ما، مهم‌تر از همه دشمن‌ها و محبوب‌های ما، همه و همه بومی است. در حالی که امروزه مسئله‌های ما اگر هم بومی باشد، باید با زبان جهانی مطرح شود و پاسخ پیدا کند. همچنین بهترست اسیر دشمن‌ها و محبوب‌ها در قفس بومی ‌نباشیم؛ قصه‌ای که برای محبوب‌ها و علاقه‌مندان حادتر است. محبوب‌های بومی گاهی شدت جهل مرکب و فقر علمی و اسارت بومیِ ما را تشدید می‌کنند. چون برایمان سوت و کف می‌زنند و ما در قفس بومی با این تشویق‌ها خیال می‌کنیم خبری است و استادیم و شاخ غول می‌شکنیم. دریغ که فقط چند پله پایین‌تر می‌رویم.

در نقطهٔ مقابل، با گشودن پنجره‌های فکری و علمی و عملی به جغرافیاهای دیگر، چه‌بسا همه‌چیز رنگ ‌ببازد. بسیار محتمل است که ما مسئله‌ها و پاسخ‌هایمان را بسیار خام و ابتدایی بیابیم. همچنین بسیار ممکن است که بفهمیم تصورمان از جهان و دیگران از دریچهٔ نگاه بومی، چقدر خودساخته و کاذب بوده. در رشتهٔ پژوهشی خود بگویم. بسیاری از پژوهشگران دینی تصورشان از باورها و تبیین‌ها و تفسیرهای دینیِ دیگر، به‌ویژه یهودیت و مسیحیت، از سنخ مغالطهٔ پهلوان‌پنبه است. از درون سنت دینیِ خود، سنت دینی دیگری را می‌شناسند و با همان اطلاعات ناکافی و تصویرهای کژومژ و خودشیفته، خود را فاتح مناظره‌ای خیالی می‌یابند؛ فتحی که سرِ حوصله باید رهنمودهای پیامبرانه را ابلاغ کند. غافل از اینکه سوی مقابل نیز به همان میزانِ سوی ما، تکاپوهایی داشته و دقت‌هایی ورزیده و چالش‌هایی را تبیین و مسئله‌هایی را حل کرده است.

بادکردن کاریکاتوریِ خود به دست مریدان بومی، تمایز پفکیِ خود، پیروزیِ خیالی بر دیگران، تصور پهلوان‌پنبه‌ای از آنان، لجوج و حق‌کُش و حقیقت‌ستیز دانستن جغرافیاهای دیگر، دشمنی با آنچه نمی‌شناسیم و دوستیِ افراطی با داشته‌های خود، خلاصه تراشیدن منی کاذب و دیگر‌ی‌ای‌ِ متوهمانه، همگی در آشنایی عمیق با مقالات و تولیدات علمیِ جدید و غیربومی بر باد می‌رود. گاهی بادش این‌قدر تند است که همهٔ لباس‌های ما را با خود می‌برد و ما را عریان از آن سوی بام پایین می‌اندازد!

از ثمرات این آشنایی فروتنیِ معرفتی و انصاف علمی و شناخت واقعی‌تر خود است. فروتنیِ معرفتی از آنجایی می‌آید که می‌بینیم، ای دل غافل، چه کارها کردند و چه رنج‌ها بردند. انصاف علمی از آنجا می‌آید که دیگران را فی‌الفور حق‌کش و حقیقت‌ستیز نمی‌یابیم و می‌فهمیم آنان هم سهمی از تلاش علمیِ صادقانه و حقیقت‌جویانه را برده‌اند. شناخت واقعی‌ترِ خود هم از آنجا می‌آید که می‌فهمیم سنت ما کلید همهٔ درهای بسته را به ما نداده است. می‌فهمیم گل سرسبد عالم نیستیم و لزوماً قوی‌ترین تبیین‌ها را در اختیار نداریم و نباید متوهمانه خود را ناجی و پیامبر گمراهان عالم بدانیم. از قلهٔ خودشیفتگی به پلهٔ اول گفت‌وگوی واقعی پا می‌گذاریم. می‌فهمیم در بهترین حالت ما هم در کنار این پژوهشگران و محققان و خلق خدا، یکی هستیم و می‌توانیم گوشه‌ای از کارِ مسئله‌های غیربومی و جهانی را بگیریم. همین.

در این باره:
علوم انسانی و شجاعت مشاهده
بگذاریم عددها حرفشان را بزنند
مشاهدهٔ علمی از دیروز تا امروز
تربیت علمیِ دانشگاهی
علوم انسانی و تشنگی تببین بهتر
علوم انسانی و شالوده‌شکنی از قصهٔ اسرائیل
علوم انسانی و نجات مفاهیم
علوم انسانی و تقوای ارجاع
علوم انسانی و غنیمت دشمن‌داشتن
علوم انسانی و عینک روش‌شناسی
علوم انسانی و پرونده‌های باز و بسته

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1674
Create:
Last Update:

علوم انسانی و آزادی از قفس بومی

اگر کسی از من بپرسد دم‌خوردن با علوم انسانیِ دانشگاهی در تو بیش از همه با چه صفتی جلوه کرد، خواهم گفت آزادی از قفس بومی و محفل‌های محلی و گردوخاک‌های زادگاه. خواهم گفت بالابلندی کردن و به آن‌ور شهر و کشور و منطقه هم نگاه‌کردن. خواهم گفت گرفتن قوی‌ترین گذرنامهٔ فکریِ جهان و سرزدن به سرزمین‌های دیگر و طرح‌کردن مسئله‌های شخصی در بستر جهانی.

در فضای بومی مسئله‌های ما، پاسخ‌های ما، درگیری‌های ما، مهم‌تر از همه دشمن‌ها و محبوب‌های ما، همه و همه بومی است. در حالی که امروزه مسئله‌های ما اگر هم بومی باشد، باید با زبان جهانی مطرح شود و پاسخ پیدا کند. همچنین بهترست اسیر دشمن‌ها و محبوب‌ها در قفس بومی ‌نباشیم؛ قصه‌ای که برای محبوب‌ها و علاقه‌مندان حادتر است. محبوب‌های بومی گاهی شدت جهل مرکب و فقر علمی و اسارت بومیِ ما را تشدید می‌کنند. چون برایمان سوت و کف می‌زنند و ما در قفس بومی با این تشویق‌ها خیال می‌کنیم خبری است و استادیم و شاخ غول می‌شکنیم. دریغ که فقط چند پله پایین‌تر می‌رویم.

در نقطهٔ مقابل، با گشودن پنجره‌های فکری و علمی و عملی به جغرافیاهای دیگر، چه‌بسا همه‌چیز رنگ ‌ببازد. بسیار محتمل است که ما مسئله‌ها و پاسخ‌هایمان را بسیار خام و ابتدایی بیابیم. همچنین بسیار ممکن است که بفهمیم تصورمان از جهان و دیگران از دریچهٔ نگاه بومی، چقدر خودساخته و کاذب بوده. در رشتهٔ پژوهشی خود بگویم. بسیاری از پژوهشگران دینی تصورشان از باورها و تبیین‌ها و تفسیرهای دینیِ دیگر، به‌ویژه یهودیت و مسیحیت، از سنخ مغالطهٔ پهلوان‌پنبه است. از درون سنت دینیِ خود، سنت دینی دیگری را می‌شناسند و با همان اطلاعات ناکافی و تصویرهای کژومژ و خودشیفته، خود را فاتح مناظره‌ای خیالی می‌یابند؛ فتحی که سرِ حوصله باید رهنمودهای پیامبرانه را ابلاغ کند. غافل از اینکه سوی مقابل نیز به همان میزانِ سوی ما، تکاپوهایی داشته و دقت‌هایی ورزیده و چالش‌هایی را تبیین و مسئله‌هایی را حل کرده است.

بادکردن کاریکاتوریِ خود به دست مریدان بومی، تمایز پفکیِ خود، پیروزیِ خیالی بر دیگران، تصور پهلوان‌پنبه‌ای از آنان، لجوج و حق‌کُش و حقیقت‌ستیز دانستن جغرافیاهای دیگر، دشمنی با آنچه نمی‌شناسیم و دوستیِ افراطی با داشته‌های خود، خلاصه تراشیدن منی کاذب و دیگر‌ی‌ای‌ِ متوهمانه، همگی در آشنایی عمیق با مقالات و تولیدات علمیِ جدید و غیربومی بر باد می‌رود. گاهی بادش این‌قدر تند است که همهٔ لباس‌های ما را با خود می‌برد و ما را عریان از آن سوی بام پایین می‌اندازد!

از ثمرات این آشنایی فروتنیِ معرفتی و انصاف علمی و شناخت واقعی‌تر خود است. فروتنیِ معرفتی از آنجایی می‌آید که می‌بینیم، ای دل غافل، چه کارها کردند و چه رنج‌ها بردند. انصاف علمی از آنجا می‌آید که دیگران را فی‌الفور حق‌کش و حقیقت‌ستیز نمی‌یابیم و می‌فهمیم آنان هم سهمی از تلاش علمیِ صادقانه و حقیقت‌جویانه را برده‌اند. شناخت واقعی‌ترِ خود هم از آنجا می‌آید که می‌فهمیم سنت ما کلید همهٔ درهای بسته را به ما نداده است. می‌فهمیم گل سرسبد عالم نیستیم و لزوماً قوی‌ترین تبیین‌ها را در اختیار نداریم و نباید متوهمانه خود را ناجی و پیامبر گمراهان عالم بدانیم. از قلهٔ خودشیفتگی به پلهٔ اول گفت‌وگوی واقعی پا می‌گذاریم. می‌فهمیم در بهترین حالت ما هم در کنار این پژوهشگران و محققان و خلق خدا، یکی هستیم و می‌توانیم گوشه‌ای از کارِ مسئله‌های غیربومی و جهانی را بگیریم. همین.

در این باره:
علوم انسانی و شجاعت مشاهده
بگذاریم عددها حرفشان را بزنند
مشاهدهٔ علمی از دیروز تا امروز
تربیت علمیِ دانشگاهی
علوم انسانی و تشنگی تببین بهتر
علوم انسانی و شالوده‌شکنی از قصهٔ اسرائیل
علوم انسانی و نجات مفاهیم
علوم انسانی و تقوای ارجاع
علوم انسانی و غنیمت دشمن‌داشتن
علوم انسانی و عینک روش‌شناسی
علوم انسانی و پرونده‌های باز و بسته

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1674

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.” In 2018, Telegram’s audience reached 200 million people, with 500,000 new users joining the messenger every day. It was launched for iOS on 14 August 2013 and Android on 20 October 2013. Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. Telegram Channels requirements & features Ng was convicted in April for conspiracy to incite a riot, public nuisance, arson, criminal damage, manufacturing of explosives, administering poison and wounding with intent to do grievous bodily harm between October 2019 and June 2020.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American