tgoop.com/hamesh1/1678
Last Update:
از پرتاپ شهاب تا اطمینان از صدق وحی
کاربست روش تاریخی در فهم آیات شهاب ثاقب
از مطالعات قرآنیِ مدرن (۳)
نسبت وحی با تاریخمندی چیست؟ نسبت امر متعالی و سرمدی با امر تاریخی و زمانمند چیست؟ برخی اساساً این پرسش را بلاموضوع میدانند. میگویند دامن امر آسمانی را با امر خاکی چه کار؟ و تمام. میگویند پیام خدای قادری که نتواند بر تاریخ فائق شود که «پیام» «خدای» «توانا» نیست. هر سه مؤلفه مردود است.
اگر جزو دستهٔ اخیر نباشیم، پاسخمان به این پرسش دشوار چیست؟ آیا خواهیم گفت تاریخمندی داریم، ولی آن لکهٔ نقصی بر دامان وحی است؟ باز اگر جزو این گروه هم نباشیم و تاریخ را صفتی ناگزیر و ذاتیِ هر حادثهٔ زمینی بدانیم، ولو کلام خدا، تبیینمان از این نسبت دشوار چیست؟ وحی وحی میماند، تعالی و قیمتش حفظ میشود، اگر تاریخی بوده باشد یا تاریخی فهم بشود یا نه؟
در برابر پرسش اخیر پژوهشگران معاصر بسیاری در دنیای اسلام و یهودیت و مسیحیت کوشیدهاند که راهحل و تبیینی مقبول عرضه کنند؛ پرسشی که بیشتر پرسشی مدرن و در دنبالهٔ توسعهٔ بینشهای تاریخینگر است؛ چیزی که برای انسانی که در این زمانه نفس میکشد، باید عین تحول در نجوم و زیروزبرشدن فیزیک و داعیهمندیِ زیستشناسی و دستاوردهای ریاضیِ معاصر محل توجه باشد.
از جملهٔ این پژوهشگران نصر حامد ابوزید است که میگوید(۱): وحیِ کلامی شبیه پیام است. اگر این پیام بخواهد فهمپذیر باشد، ناگزیر است که در چارچوبهای زبانی و فرهنگی گیرنده ارسال شود. به بیان دیگر وحی اگر با افق تاریخی مخاطب تنظیم نشده باشد، اصولاً فهمیده نمیشود. پس پیام وحی در کدهای زبانی و فرهنگیای فرستاده میشود که برای گیرنده آشناست و او میتواند آن کدها را بخواند و بفهمد.
با این مقدمه ابوزید میگوید که باید بین پیام فراگیر و فراتاریخیِ قرآن و کدهای مشروط تاریخی و فرهنگی زمانه تمایز قائل شد. به بیان دیگر قرآن برای انتقال پیام خود ناگزیر از فرهنگ زمانه به منزلهٔ «رسانهٔ ارتباطی» استفاده کرده است، همچنانکه مثلاً زبان عربی برایش «رسانهٔ زبانی» بوده. پس باید بین پیام اصلی و این رسانهها تفکیک قائل شد و این اقتضای تاریخینگری است و مخالف وحیانیبودن نیز نیست.
نیکلای زینای، پژوهشگرِ برجستهٔ تاریخیانتقادیِ مطالعات قرآنی، در مقالهٔای پرمایه و مفصل که از اسپینوزا آغاز و به فضلالرحمان و ابوزید و بولتمان و هرش ختم میشود(۲)، نمونهای قرآنی را در کاربست مدل ابوزید و کسانی چون فضلالرحمان به آزمون میگذارد.
مثال او آیات پرتاب شهاب ثاقب به سوی شیطانهای سرکش و حفظ ملکوت از دستبرد است؛ شیطانهایی که در آیات مایل به صعود و استراق سمعِ وحی تصویر میشوند (شعرا ۲۱۰-۲۱۳، صافات ۶-۱۰، شعرا ۱۶-۱۸). زینای میگوید باورمند امروزین هم که به صدق و وثاقت وحیانی کتاب معتقد است، در هضم تبیین این آیات از پدیدهٔ شهاب سنگ با دشواری مواجه است. اویی که همزمان هم به متن متعهد است و هم به دستاوردهای علم تجربی و نجوم مدرن.
زینای در کاربست راهحل ابوزید میگوید که میتوانیم بگوییم که قرآن در این آیات پیامش را مطابق با جهانبینی مخاطبان (همان کدهای تاریخی) تنظیم کرده است. درست مثل ما وقتی با کودکی سخن میگوییم (چونک با کودک سر و کارم فتاد/هم زبان کودکان باید گشاد). یعنی در اینجا خدا بیش از آنکه از مخاطبان انتظار باور به وجود دیو (جن) یا شیطان را طلب کند یا بیش از آنکه پیام الهیاتی و دینیاش باور به وجود این مقولات باشد، به دنبال آن است که به مخاطب این اطمینان را بدهد که پیام ارسالی موثق و از طرف خداست، نه از طرف شیطان.
حال مخاطب او به وجود عینیِ شیطان و جن باور دارد و معتقد است که این شیطانها و جنها میتوانند اخباری غیبی و پیامهایی شبهقرآنی را به افراد برسانند. مخالفان معتقدند که این پیامهای جدید از فردی جنزده (مجنون) برآمده و الهامها هم از جنهاست، نه خدا. در چنین زمینهای قرآن برای نشاندادن صحت و سلامت کانال ارتباطی و ارسال قطعیاش از سوی خدا و اینکه پیامش از دستبرد شیطانهای سارق محفوظ بوده، خدایی توانا و فرادست و حافظ بر آسمان وحی را تصویر میکند که به سوی شیطانهای مارد (سرکش) شهاب پرتاب میکند.
به بیان دیگر قرآن از پدیداری آشنا مثل بارش شهاب سنگ و اعتقاد به جنزدگی (کد تاریخی) در کنار هم بهره میبرد تا به مخاطب بقبولاند که پیام و پیامبر وثیق و الهی است (پیام فراتاریخی)، نه شیطانی و دیوانی (کد تاریخی). اینان را نرسد که دست و گوششان به این وحی برسد! وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا یَسْتَطِيعُونَ. إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿٢١۱-۲۱۲، شعراء)
۱) مفهوم النص، ۱۹۹۰، ص ۵۵
2) Spinoza and Beyond: Some Reflections on Historical-Critical Method, Nicolai Sinai, 2008
#مطالعات_قرآنی_مدرن
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1678