#تلنگر
آنقدر كه براى " ما شدن "
دست و پا ميزنيد ،
براى " ما ماندن " تلاش ميكنيد ؟!
يا كه به محض " ما شدن "
فراموش ميكنيد كسى كه
امروز كنار شماست
روزى آرزوى شما بوده است ... ؟
شروع رابطه را حيوانات هم بلد
هستند ، اما حفظ رابطه را ...
رابطه نگهدارى ميخواهد ،
رابطه گل است ،
رسيدگى و آبيارى ميخواهد ...
مبادا خشك شود ،
آنقدر خشك كه حتى
با اشك چشمانتان هم جان نگيرد ...
مراقب باشيد ، رابطه گل است ،
" نگهدارى گل بلد بودن ميخواهد . "
@harimezendgi👩❤️👨🦋
آنقدر كه براى " ما شدن "
دست و پا ميزنيد ،
براى " ما ماندن " تلاش ميكنيد ؟!
يا كه به محض " ما شدن "
فراموش ميكنيد كسى كه
امروز كنار شماست
روزى آرزوى شما بوده است ... ؟
شروع رابطه را حيوانات هم بلد
هستند ، اما حفظ رابطه را ...
رابطه نگهدارى ميخواهد ،
رابطه گل است ،
رسيدگى و آبيارى ميخواهد ...
مبادا خشك شود ،
آنقدر خشك كه حتى
با اشك چشمانتان هم جان نگيرد ...
مراقب باشيد ، رابطه گل است ،
" نگهدارى گل بلد بودن ميخواهد . "
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پوزیشن
آموزش پوزیشن های جنسی
10 پوزیشن بالا برای ارگاسم بهتر بانوان هست
همچنین برای اقایونی ک زود انزالی دارند هم مفید هست
@harimezendgi👩❤️👨🦋
آموزش پوزیشن های جنسی
10 پوزیشن بالا برای ارگاسم بهتر بانوان هست
همچنین برای اقایونی ک زود انزالی دارند هم مفید هست
@harimezendgi👩❤️👨🦋
خودشناسي خودبعنوان چشم انداز-مشاهده گر
@Sedaye_mehrabani محسن محمدي نيا
#صوتی
"خودشناسی" بشنوید از
❇️استاد محسن محمدی نیا (معین)☝️
خود بعنوان چشم انداز و مشاهده گر.
مشاور و ✍
روانشناس✍
تحکیم روابط زوجین🫂
@harimezendgi👩❤️👨🦋
"خودشناسی" بشنوید از
❇️استاد محسن محمدی نیا (معین)☝️
خود بعنوان چشم انداز و مشاهده گر.
مشاور و ✍
روانشناس✍
تحکیم روابط زوجین🫂
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_634
🦋🦋شیطان مونث🦋🦋
به حدی ناراحت و بهم ریخته بودم که حس میکردم تمام رگهای سرم درحال انفجار هستن.... چیزی که تمام ذرات تنم رو به درد میاورد این بود که یه نفرت احمقانه باعث شد من اون روزای سخت وتلخ رو تجربه کنم.... مسیر زندگیم عوض شد و دردهایی کشیدم که کمر خم میکرد! حالم بد بود...حالم واقعا بد بود...حس میکرد یه حس نفرت نسبت به تمام آدمای اطرافم دارم.رنجی که آشناها و اطرافیانم بهم داده بودن نه غریبه ها.... صدای باز شدن در که به گوشم رسید بدون اینکه چشمهارو باز کنم چشم چرخوندم و به همون جهت نگاه کردم. چشمهام فقط پاهای بلندش رو می دید...ولی حالا حتی از ارسلان هم عصبانی و بیزار بودم برام تداعی شد تمام لحظه هایی که از ته حلقوم براش داد میزدم من دزد پولهاش نیستم و اون سرسختانه در مقابل فهم این اعتراف صادقانه از خودش مقاومت نشون میداد. با گام های آردم به سمتم اومد.کنارم روی کاناپه نشست .... چند دقیقه ای مثل خودم ساکت و بدون حرف کنارم نشست و بعد پرسید: -خوبی!؟ بی حاشیه و کتمان حقیقت احوالم گفتم: -نه..خوب نیستم.... نگاهمو از پارکتها برداشتم.سرمو بلند کردمو با زل زدن تو چشمهای تنگ و کشیده اش گفتم: -خوب نیستم...خوب نیستم چون پولی که هیچ نقشی تو گم شدنش نداشتم زندگیمو زیرو رو کرد....چون به جرم گناه نکرده دردهایی رو تحمل کردم که هنوزم از تصورشون رعشه به تنم میفته...آره من خوب نیستم...من عصبانی ام....من هزاریم که زمین و زمان رو به پام ریزن باز بخشی از مغزم روزا و لحظه هایی رو برام مرور میکنه که بغض میشه توی گلوم....حناق میشه....سردرد میشه...گریه میشه.... تمام حرفها ها ودرد دل ها و گلایه هامو گوش میداد بدون اینکه اعتراضی بکنه اخم کنه یا حرفمو قطع کنه و باز با قیافه ای حق به جانب خودش رو آدم خوبه و آدم بی گناهه ی قصه جا بزنه.... برای اولین بار کاری رو کرد که شاید درست باشه.... دستشو گذاشت رو شونه ام و کشیدم تو آغوش خودش... آهسته تو گوشم گفت: -من از تکرار توضیح دادن یه مسئله یا یه بحث بیزارم...اما برای هزارمین باشه میگم همه چیز اون زمان دست به دست هم داده بود تا من تقریبا مطمئن بشم ...نه...اصلا بیا راستشو بشنو.... سرمو از رو سینه ی خودش برداشت. تیکه ی آخر جمله اش سخت کنجکاوم کرد... چشم از چشمهاش که برخلاف همیشه میشد هزار حرف رو از توش خوند برنداشتم تا وقتی که شروع به زدن حرفهایی کرد که هیچوقت باور نمیکردم روزی اونا رو به زبون بیاره.... -اولین باری که تورو دیدم خوب یادم...تو یادت !؟ من یادم...حتی یادم چی پوشیده بودی...حتی یادم موهات کدوم سمت صورتت بودن...بحث عشق تو نگاه اول نبود اما روزای بعد وقتی بهت فکر کردم ناخواسته ذهنم کندوکاوت میکرد...تو یه بند منو مواخذه میکردی و من آرزو میکردم کاش آدم کثیفتری بودم تا تو بیشتر شماتتم کنی و من بیشتر صداتو بشنوم.... باورم نمیشد ارسلان داره این حرفهارو میزنه.آخه این اولینباری بود که اینقدر رک و صریح و بی پرده واسم شروع به حرف زدن میکرد... همچنان متحیر بهش خیره بود که لبخند کج و کوله ای زد و گفت: -تو نفهم بودی...عین گاو... کنج لبم کج شد. گاو....!؟؟؟ چه تشبیه شکوهمندی.خب ارسلان بود دیگه.نمیشد بابت این چیرا بهش خرده گرفت... موهای روی چشمهام رو پست گوشهام زد و گفت: -اگه یه تفرو دیدی و دیگه نتونستی بهش فکر نکنی بدون عاشقش شدی.... من...من همه جا به تو فکر میکردم حتی وقتی چایی میخوردم...حتی وقتی رو تخت دراز میکشیدم و به سقف خیره میشدم...تو اوج استراحتم...تو اوج شلوغی هام...همه جا...همه جا تورو می دیدم ولی...ولی حالم بد گرفته شد وقتی بین دخترای شهلا دیدمت.اون موقع تمام تصوراتم خراب شد چون نمیخواستم کسی که ازش خوشم اومده رو بین یه مشت تن فروش ببینم...و تو بودی تو بین یه عده تن فروش بودی.... تا قبلش با اینکه تمام مدارک علیهت بود ولی نمیخواستم باور کنم میخواستم درموردت مثبت فکر کنم اما اون شب حرکاتت تو اون مهمونی گند زد به همه چی...گند زد.... مکث کرد.نفس عمیقی کشید و بعد دست کرد توی جیبش و پاکت سیگارش رو بیرون آورد... نمیدونم چرا دلم میخواست بازم برام حرف بزنه... آره من سخت در انتظار شنیدن مابقی حرفهاش بودم....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🦋🦋شیطان مونث🦋🦋
به حدی ناراحت و بهم ریخته بودم که حس میکردم تمام رگهای سرم درحال انفجار هستن.... چیزی که تمام ذرات تنم رو به درد میاورد این بود که یه نفرت احمقانه باعث شد من اون روزای سخت وتلخ رو تجربه کنم.... مسیر زندگیم عوض شد و دردهایی کشیدم که کمر خم میکرد! حالم بد بود...حالم واقعا بد بود...حس میکرد یه حس نفرت نسبت به تمام آدمای اطرافم دارم.رنجی که آشناها و اطرافیانم بهم داده بودن نه غریبه ها.... صدای باز شدن در که به گوشم رسید بدون اینکه چشمهارو باز کنم چشم چرخوندم و به همون جهت نگاه کردم. چشمهام فقط پاهای بلندش رو می دید...ولی حالا حتی از ارسلان هم عصبانی و بیزار بودم برام تداعی شد تمام لحظه هایی که از ته حلقوم براش داد میزدم من دزد پولهاش نیستم و اون سرسختانه در مقابل فهم این اعتراف صادقانه از خودش مقاومت نشون میداد. با گام های آردم به سمتم اومد.کنارم روی کاناپه نشست .... چند دقیقه ای مثل خودم ساکت و بدون حرف کنارم نشست و بعد پرسید: -خوبی!؟ بی حاشیه و کتمان حقیقت احوالم گفتم: -نه..خوب نیستم.... نگاهمو از پارکتها برداشتم.سرمو بلند کردمو با زل زدن تو چشمهای تنگ و کشیده اش گفتم: -خوب نیستم...خوب نیستم چون پولی که هیچ نقشی تو گم شدنش نداشتم زندگیمو زیرو رو کرد....چون به جرم گناه نکرده دردهایی رو تحمل کردم که هنوزم از تصورشون رعشه به تنم میفته...آره من خوب نیستم...من عصبانی ام....من هزاریم که زمین و زمان رو به پام ریزن باز بخشی از مغزم روزا و لحظه هایی رو برام مرور میکنه که بغض میشه توی گلوم....حناق میشه....سردرد میشه...گریه میشه.... تمام حرفها ها ودرد دل ها و گلایه هامو گوش میداد بدون اینکه اعتراضی بکنه اخم کنه یا حرفمو قطع کنه و باز با قیافه ای حق به جانب خودش رو آدم خوبه و آدم بی گناهه ی قصه جا بزنه.... برای اولین بار کاری رو کرد که شاید درست باشه.... دستشو گذاشت رو شونه ام و کشیدم تو آغوش خودش... آهسته تو گوشم گفت: -من از تکرار توضیح دادن یه مسئله یا یه بحث بیزارم...اما برای هزارمین باشه میگم همه چیز اون زمان دست به دست هم داده بود تا من تقریبا مطمئن بشم ...نه...اصلا بیا راستشو بشنو.... سرمو از رو سینه ی خودش برداشت. تیکه ی آخر جمله اش سخت کنجکاوم کرد... چشم از چشمهاش که برخلاف همیشه میشد هزار حرف رو از توش خوند برنداشتم تا وقتی که شروع به زدن حرفهایی کرد که هیچوقت باور نمیکردم روزی اونا رو به زبون بیاره.... -اولین باری که تورو دیدم خوب یادم...تو یادت !؟ من یادم...حتی یادم چی پوشیده بودی...حتی یادم موهات کدوم سمت صورتت بودن...بحث عشق تو نگاه اول نبود اما روزای بعد وقتی بهت فکر کردم ناخواسته ذهنم کندوکاوت میکرد...تو یه بند منو مواخذه میکردی و من آرزو میکردم کاش آدم کثیفتری بودم تا تو بیشتر شماتتم کنی و من بیشتر صداتو بشنوم.... باورم نمیشد ارسلان داره این حرفهارو میزنه.آخه این اولینباری بود که اینقدر رک و صریح و بی پرده واسم شروع به حرف زدن میکرد... همچنان متحیر بهش خیره بود که لبخند کج و کوله ای زد و گفت: -تو نفهم بودی...عین گاو... کنج لبم کج شد. گاو....!؟؟؟ چه تشبیه شکوهمندی.خب ارسلان بود دیگه.نمیشد بابت این چیرا بهش خرده گرفت... موهای روی چشمهام رو پست گوشهام زد و گفت: -اگه یه تفرو دیدی و دیگه نتونستی بهش فکر نکنی بدون عاشقش شدی.... من...من همه جا به تو فکر میکردم حتی وقتی چایی میخوردم...حتی وقتی رو تخت دراز میکشیدم و به سقف خیره میشدم...تو اوج استراحتم...تو اوج شلوغی هام...همه جا...همه جا تورو می دیدم ولی...ولی حالم بد گرفته شد وقتی بین دخترای شهلا دیدمت.اون موقع تمام تصوراتم خراب شد چون نمیخواستم کسی که ازش خوشم اومده رو بین یه مشت تن فروش ببینم...و تو بودی تو بین یه عده تن فروش بودی.... تا قبلش با اینکه تمام مدارک علیهت بود ولی نمیخواستم باور کنم میخواستم درموردت مثبت فکر کنم اما اون شب حرکاتت تو اون مهمونی گند زد به همه چی...گند زد.... مکث کرد.نفس عمیقی کشید و بعد دست کرد توی جیبش و پاکت سیگارش رو بیرون آورد... نمیدونم چرا دلم میخواست بازم برام حرف بزنه... آره من سخت در انتظار شنیدن مابقی حرفهاش بودم....
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️ پنجشنبه 👈11 بهمن / دلو 1403
👈29 رجب 1446👈30 ژانویه 2025
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
مرگ ابوحنیفه " 150 هجری "
❇️ مرگ شافعی " 204 هجری.ق "
🐪 هجرت مسلمانان به حبشه.
🏴 وفات نجاشی پادشاه حبشه.
🏴 شهادت مالک اشتر نخعی رحمت الله علیه نیز در ماه رجب بوده است.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا:
✅امور ازدواجی عقد و خواستگاری.
✅خرید کردن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅بردن جهاز عروس.
✅خرید احشام.
✅دیدار با بزرگان و دوستان.
✅خون دادن.
✅و تاسیس خیریه ها خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد شایسته و مبارک است.
🚘 مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج جدی است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️ختنه نوزاد.
✳️خرید منزل و آپارتمان.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️انواع تعمیرات.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️و درختکاری نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب و فردا : مباشرت مکروه و ممکن است فرزند سبک سر و کم عقل باشد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز ،باعث گوشه گیری و انزوا می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث نجات از بیماری می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیه ی 1 سوره مبارکه "حمد" است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از جانب بزرگی به خواب بیننده برسد و سبب خوشحالی وی گردد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نوخ روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
👈29 رجب 1446👈30 ژانویه 2025
🕋 مناسب های دینی و اسلامی.
مرگ ابوحنیفه " 150 هجری "
❇️ مرگ شافعی " 204 هجری.ق "
🐪 هجرت مسلمانان به حبشه.
🏴 وفات نجاشی پادشاه حبشه.
🏴 شهادت مالک اشتر نخعی رحمت الله علیه نیز در ماه رجب بوده است.
🎇 امور دینی و اسلامی.
❇️ روز بسیار شایسته و خوب و خوش یُمنی است برای همه امور خصوصا:
✅امور ازدواجی عقد و خواستگاری.
✅خرید کردن.
✅جابجایی و نقل و انتقال.
✅بردن جهاز عروس.
✅خرید احشام.
✅دیدار با بزرگان و دوستان.
✅خون دادن.
✅و تاسیس خیریه ها خوب است.
🤒 مریض امروز زود خوب می شود.
👶 مناسب زایمان و نوزاد شایسته و مبارک است.
🚘 مسافرت: مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج جدی است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است.
✳️ختنه نوزاد.
✳️خرید منزل و آپارتمان.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️کندن چاه و کانال.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️انواع تعمیرات.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️و درختکاری نیک است.
🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب و فردا : مباشرت مکروه و ممکن است فرزند سبک سر و کم عقل باشد.
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز ،باعث گوشه گیری و انزوا می شود.
💉💉حجامت فصد خون دادن.
#خون_دادن یا #حجامت و فصد باعث نجات از بیماری می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب جمعه دیده شود تعبیرش از آیه ی 1 سوره مبارکه "حمد" است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از جانب بزرگی به خواب بیننده برسد و سبب خوشحالی وی گردد. و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕👚 دوخت و دوز:
پنجشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نوخ روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون مهدوی 🌸
#خانوما_بخونن
#پيامک يک نشانه است
يک پيامک احساساي از يک خانم در #گوشی همسرتان دیدید؟
نمیدونید باید چه واکنشی نشون بدین؟
در ابتدا قبل از هر #اقدامی از صحت اين که همسر شما مخاطب اين پيامک بوده، مطمئن شويد و خيلي سريع و يک طرفه به قاصی نرويد. با فرض درست بودن ذهنيت شما درباره همسرتان، بايد بگويم احساساتی بودن محتوای اين پيامک می تواند گوياي يک نکته مهم باشد اين که جای #عواطف در رابطه شما و همسرتان خالی است. چاره اين است که به دنبال #بازسازی روابط #عاطفی خود با همسرتان باشيد. تلاش هايي که تاکنون داشته ايد، کافی نبوده و بايد بيشتر به همسرتان توجه کنيد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پيامک يک نشانه است
يک پيامک احساساي از يک خانم در #گوشی همسرتان دیدید؟
نمیدونید باید چه واکنشی نشون بدین؟
در ابتدا قبل از هر #اقدامی از صحت اين که همسر شما مخاطب اين پيامک بوده، مطمئن شويد و خيلي سريع و يک طرفه به قاصی نرويد. با فرض درست بودن ذهنيت شما درباره همسرتان، بايد بگويم احساساتی بودن محتوای اين پيامک می تواند گوياي يک نکته مهم باشد اين که جای #عواطف در رابطه شما و همسرتان خالی است. چاره اين است که به دنبال #بازسازی روابط #عاطفی خود با همسرتان باشيد. تلاش هايي که تاکنون داشته ايد، کافی نبوده و بايد بيشتر به همسرتان توجه کنيد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آقایون_بخوانند
#آموزشی
آموزش تحریک نقطه جی
قبل از شروع باید ناخن های خود را کوتاه نموده و زیر آن ها را تمیز نمایید.
انگشتان خود را تاحد ممکن داخل واژن فرو برده و بشکل دایره بچرخانید. برای لذت بیشتر با نوک انگشت یک فشار دائمی روی دیواره واژن وارد کرده و در محل ساعت ۱۲ آن فشار را کمی بیشتر کنید.
سپس حرکت چرخشی انگشت را متوقف کرده و با نوک انگشت به دیواره فوقانی واژن (در حالت خوابیده) بطرف استخوان لگن فشار وارد کنید. این کار تحریک مستقیم نقطه جی می باشد. همچنین می توانید برای لذت بیشتر انگشت خود را روی این نقطه کمی عقب و جلو ببرید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#آموزشی
آموزش تحریک نقطه جی
قبل از شروع باید ناخن های خود را کوتاه نموده و زیر آن ها را تمیز نمایید.
انگشتان خود را تاحد ممکن داخل واژن فرو برده و بشکل دایره بچرخانید. برای لذت بیشتر با نوک انگشت یک فشار دائمی روی دیواره واژن وارد کرده و در محل ساعت ۱۲ آن فشار را کمی بیشتر کنید.
سپس حرکت چرخشی انگشت را متوقف کرده و با نوک انگشت به دیواره فوقانی واژن (در حالت خوابیده) بطرف استخوان لگن فشار وارد کنید. این کار تحریک مستقیم نقطه جی می باشد. همچنین می توانید برای لذت بیشتر انگشت خود را روی این نقطه کمی عقب و جلو ببرید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
♦️خشونت در کلام :
بعضی همسران به واسطه صحبت های رکیک جنسی و توهین های به ظاهر عاشقانه که خود از اقسام خشونت جنسیست در حین سک,س لذت میبرند،
🔻اما در بعضی موارد مشاهده شده که بعد از گذشت مدتی از این عملکرد بین زوج دیگر بدون بیان جملات خشن سک,سی لذت یا اورگاسم یکی از دوطرف اتفاق نمی افتد یا مشکل مواجه میشود.
🔻یا بعضا با شندین بعضی جملات به شدت تحقیر آمیز در حین سک,س ، بعد از رابطه و با کمی تامل به رابطه و ذهنیت همسر خود نسبت به خودشان به شک می افتند.
👈تنها ، تنها و تنها از جملات رکیکی در سک,س خود استفاده کنید که بعد از اورگاسم یا در زمان بعد از سک,س با فکر کردن به جملات بیان شده توسط همسرتان احساس حقارت به شما دست ندهد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
♦️خشونت در کلام :
بعضی همسران به واسطه صحبت های رکیک جنسی و توهین های به ظاهر عاشقانه که خود از اقسام خشونت جنسیست در حین سک,س لذت میبرند،
🔻اما در بعضی موارد مشاهده شده که بعد از گذشت مدتی از این عملکرد بین زوج دیگر بدون بیان جملات خشن سک,سی لذت یا اورگاسم یکی از دوطرف اتفاق نمی افتد یا مشکل مواجه میشود.
🔻یا بعضا با شندین بعضی جملات به شدت تحقیر آمیز در حین سک,س ، بعد از رابطه و با کمی تامل به رابطه و ذهنیت همسر خود نسبت به خودشان به شک می افتند.
👈تنها ، تنها و تنها از جملات رکیکی در سک,س خود استفاده کنید که بعد از اورگاسم یا در زمان بعد از سک,س با فکر کردن به جملات بیان شده توسط همسرتان احساس حقارت به شما دست ندهد.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#زناشویی
➣ با تمام وجود برای به اورگاسم رساندن همسرتان تلاش کنید و وقت بگذارید!
➣ برای شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیت بهانه تراشی نکنید، تا همسرتان را به مقصد نرساندید نباید رهایش کنید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
➣ با تمام وجود برای به اورگاسم رساندن همسرتان تلاش کنید و وقت بگذارید!
➣ برای شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیت بهانه تراشی نکنید، تا همسرتان را به مقصد نرساندید نباید رهایش کنید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_متن
#ایده_دلبری
یه متن دارم برای وقتی شوهرتون جواب زنگ رو نمیده و سرش شلوغه که باعث میشه خیلی سریع زنگ بزنه.😍😍
شما به قید قرعه در برنامه ی ویژه شب جمعه برنده یک جایزه ی نفیس شده اید.🙈☺️
در صورت پاسخ به سوال زیر جایزه همراه با یک شب رویایی به شما تقدیم میگردد.☺️☺️🙈🙈
⏬
مکان دقیق خود را اعلام کنید و سپس با همسر منتظر و چشم به تلفن همراهش تماس حاصل فرمایید
متشکر از تلاش بی وقفه و پر از عشق شما❤️😍❤️😍
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#ایده_دلبری
یه متن دارم برای وقتی شوهرتون جواب زنگ رو نمیده و سرش شلوغه که باعث میشه خیلی سریع زنگ بزنه.😍😍
شما به قید قرعه در برنامه ی ویژه شب جمعه برنده یک جایزه ی نفیس شده اید.🙈☺️
در صورت پاسخ به سوال زیر جایزه همراه با یک شب رویایی به شما تقدیم میگردد.☺️☺️🙈🙈
⏬
مکان دقیق خود را اعلام کنید و سپس با همسر منتظر و چشم به تلفن همراهش تماس حاصل فرمایید
متشکر از تلاش بی وقفه و پر از عشق شما❤️😍❤️😍
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#پارت_635
🦋🦋 شیطان مونث 🦋🦋
سراپا چشم و گوش بودم هرچند خسته از زمانه...
هرچند خسته از بی مهری و کم لطفی آدمها.....
و حالا داشتم حرفهای جدیدی از ارسلان میشنیدم.
حرفهایی که بیشتر شبیه به تقلا کردن بود.تقلا برای به دست آوردن دل من...برای بخشش روزایی که سخت فراموش میشدن ...
تو مکثی که بین حرفهاش داشت گفتم:
-زبون عشق و دوست داشتن اعتراف به علاقه است...محبت...عشق ورزیدن نه کتک زدن...نه آزار جسمی دادن....این چه رسمی بود که تو داشتی!؟ رسمت غلط بود ...
سرشو با تاسف تکونداد و گفت:
-آره...تودرست میگی...راه و روش من غلط بود...شاید اگه اونجور که یه دختر انتظارشو داره پیش می رفتم اوضاع اینجوری نبود و دست کم تواینقدر مثل لیلی منو آزار نمی دادی....
اولینبار بود که احساسات واقعیش رو اعتراف میکرد...اولینبار بود که کارای اشتباهش رو اعتراف میکرد.اولینبار بود که به غرورش مسلط شده بود....
چه اولینبارهای جالبی! کاش از کالبدش بیرون بیاد و نگاهی به خودش بندازه ...اون موقع میفهمه چه خواستنی میشه وقتی مهربون...وقتی با گیر دادنها و غد بازی هاش قسمت خوب خودش رو تو چشم دور و وری هاش برباد نمیده!
دستشو روی رون پام گذاشت و گفت:
-شانار...آدما عوض نمیشن...وقتی یه آدم بیست سال یه مدل باشه تو بیست و یکمین بهار زندگیش تبدیل نمیشه به کس دیگه ای...من نمیتونستم خودمو تغییر بدم...و نمیتونم از طرفی دلم نمیخواد تحملم کنی دلم نمیخواد بخاطر بچه ی توی شکمت تحملم کنی....دلم میخواد دوستم داشته باشی برای اینکه....برای اینکه من بعداز مادرم تورو بیشتر از هرچیز و هرکس دیگه ای دوست دارم...
با صدای آردمی پرسیدم:
-حالا فهمیدی که من اون پول کوفتی رو ندزدیدم!؟
سوالم رو با سوال جواب داد و گفت:
-حالا فهمیدی شفیع دروغ میگفت و من پول رو ندزدیدم!
لبخند خسته ای زدم و بعد یا تاسف گفتم:
-فکرشم نمیکردم تمام این مدت همه چیز زیر سر روزبه و سپهر بوده باشه...
دستشو رو پام نوازشوار بالا و پایین کرد و بعد گفت:
-پول بازی های کثیفی راه میندازه...داشتن و نداشتنش هردو مایه ی دردسره....
اندوهگین گفتم:
-ولی من از خودشون بودم....
از این حرفم خنده اش گرفت و گفت:
-فکر کردی آدما وقتی پای منافع خودشون در میون باشه دوست و آشنا حالیشون میشه!؟؟؟
-ولی پول ارزششو نداره....
-تو اینطور فکر میکنی اما جهان نه....امه چیز بر محوز پول میچرخه....بخاطر پول خیلی ها کشته میشن...خیلی ها افسرده...خیلی ها قابیل و خیلی ها شمر....
سرس به تاسف تکون دادمو آه کشون گفتم:
-ببین چقدر ازم متنفر بودن که تو اون حال دیدنم اما بازم رهام کردن...
با لحن قاطعی گفت:
-مهم نیست...هیچکس هم که دوست نداشته باشه مهم نیست....تا من هستم انگار که دنیارو داری...
لبخند کم جونی زدمو گفتم:
-ولی بازم نمیتونم این درد رو فراموش کنم....
یه نفس عمیق کشید و بعد گفت:
-ببین شانار...
تو هر اتفاقی ردپای پول هست ...توهراتفاقی... ماجرایی هم که واسه تو پیش اومد حاصل وسوسه ی دوتا ابله در برابر پول بود. یکی ندار و اون یکی آسمون جل و معتاد...اونا طبیعی ترین کار ممکن رو انجام دادن حالا تصمیم باتوئہ...من با اونا همون کاری رو میکنم که تو میخوای...
من ازشون بیزار و متنفر شده بودم اما بازم نمیدونستم بهترین مجازات برای اونا چی میتونه باشه...
برای سپهری که میتونست نجاتم بده اما نداد...برای فائزه ای که بخاطر پول به شوهرش خیانت کرد...
شونه هام رو بالا انداختم و گفتم:
-نمیدونم ارسلان...من واقعا گیجم...
دستشو از روی پام برداشت و گفت:
-من یه جارو میشناسم مخصوص آدماییه که گیجن...اونجا گیجیشون از ریشه رفع میشه!
پرسشی زل زدم تو چشماش و بعداز مکث کوتاهی لب زدم:
-کجا !؟
دستشاشو باز کرد.منو کشید تو بغل خودش و گفت:
-اینجا...دقیقا همینجا....
آهسته سرمو رو سینه اش گذاشتم و پلکهام رو بستم. آغوشش آرامش داشت...
میشد غرقش شد...میشد بهش تکیه کرد...میشد روش حساب کرد...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
🦋🦋 شیطان مونث 🦋🦋
سراپا چشم و گوش بودم هرچند خسته از زمانه...
هرچند خسته از بی مهری و کم لطفی آدمها.....
و حالا داشتم حرفهای جدیدی از ارسلان میشنیدم.
حرفهایی که بیشتر شبیه به تقلا کردن بود.تقلا برای به دست آوردن دل من...برای بخشش روزایی که سخت فراموش میشدن ...
تو مکثی که بین حرفهاش داشت گفتم:
-زبون عشق و دوست داشتن اعتراف به علاقه است...محبت...عشق ورزیدن نه کتک زدن...نه آزار جسمی دادن....این چه رسمی بود که تو داشتی!؟ رسمت غلط بود ...
سرشو با تاسف تکونداد و گفت:
-آره...تودرست میگی...راه و روش من غلط بود...شاید اگه اونجور که یه دختر انتظارشو داره پیش می رفتم اوضاع اینجوری نبود و دست کم تواینقدر مثل لیلی منو آزار نمی دادی....
اولینبار بود که احساسات واقعیش رو اعتراف میکرد...اولینبار بود که کارای اشتباهش رو اعتراف میکرد.اولینبار بود که به غرورش مسلط شده بود....
چه اولینبارهای جالبی! کاش از کالبدش بیرون بیاد و نگاهی به خودش بندازه ...اون موقع میفهمه چه خواستنی میشه وقتی مهربون...وقتی با گیر دادنها و غد بازی هاش قسمت خوب خودش رو تو چشم دور و وری هاش برباد نمیده!
دستشو روی رون پام گذاشت و گفت:
-شانار...آدما عوض نمیشن...وقتی یه آدم بیست سال یه مدل باشه تو بیست و یکمین بهار زندگیش تبدیل نمیشه به کس دیگه ای...من نمیتونستم خودمو تغییر بدم...و نمیتونم از طرفی دلم نمیخواد تحملم کنی دلم نمیخواد بخاطر بچه ی توی شکمت تحملم کنی....دلم میخواد دوستم داشته باشی برای اینکه....برای اینکه من بعداز مادرم تورو بیشتر از هرچیز و هرکس دیگه ای دوست دارم...
با صدای آردمی پرسیدم:
-حالا فهمیدی که من اون پول کوفتی رو ندزدیدم!؟
سوالم رو با سوال جواب داد و گفت:
-حالا فهمیدی شفیع دروغ میگفت و من پول رو ندزدیدم!
لبخند خسته ای زدم و بعد یا تاسف گفتم:
-فکرشم نمیکردم تمام این مدت همه چیز زیر سر روزبه و سپهر بوده باشه...
دستشو رو پام نوازشوار بالا و پایین کرد و بعد گفت:
-پول بازی های کثیفی راه میندازه...داشتن و نداشتنش هردو مایه ی دردسره....
اندوهگین گفتم:
-ولی من از خودشون بودم....
از این حرفم خنده اش گرفت و گفت:
-فکر کردی آدما وقتی پای منافع خودشون در میون باشه دوست و آشنا حالیشون میشه!؟؟؟
-ولی پول ارزششو نداره....
-تو اینطور فکر میکنی اما جهان نه....امه چیز بر محوز پول میچرخه....بخاطر پول خیلی ها کشته میشن...خیلی ها افسرده...خیلی ها قابیل و خیلی ها شمر....
سرس به تاسف تکون دادمو آه کشون گفتم:
-ببین چقدر ازم متنفر بودن که تو اون حال دیدنم اما بازم رهام کردن...
با لحن قاطعی گفت:
-مهم نیست...هیچکس هم که دوست نداشته باشه مهم نیست....تا من هستم انگار که دنیارو داری...
لبخند کم جونی زدمو گفتم:
-ولی بازم نمیتونم این درد رو فراموش کنم....
یه نفس عمیق کشید و بعد گفت:
-ببین شانار...
تو هر اتفاقی ردپای پول هست ...توهراتفاقی... ماجرایی هم که واسه تو پیش اومد حاصل وسوسه ی دوتا ابله در برابر پول بود. یکی ندار و اون یکی آسمون جل و معتاد...اونا طبیعی ترین کار ممکن رو انجام دادن حالا تصمیم باتوئہ...من با اونا همون کاری رو میکنم که تو میخوای...
من ازشون بیزار و متنفر شده بودم اما بازم نمیدونستم بهترین مجازات برای اونا چی میتونه باشه...
برای سپهری که میتونست نجاتم بده اما نداد...برای فائزه ای که بخاطر پول به شوهرش خیانت کرد...
شونه هام رو بالا انداختم و گفتم:
-نمیدونم ارسلان...من واقعا گیجم...
دستشو از روی پام برداشت و گفت:
-من یه جارو میشناسم مخصوص آدماییه که گیجن...اونجا گیجیشون از ریشه رفع میشه!
پرسشی زل زدم تو چشماش و بعداز مکث کوتاهی لب زدم:
-کجا !؟
دستشاشو باز کرد.منو کشید تو بغل خودش و گفت:
-اینجا...دقیقا همینجا....
آهسته سرمو رو سینه اش گذاشتم و پلکهام رو بستم. آغوشش آرامش داشت...
میشد غرقش شد...میشد بهش تکیه کرد...میشد روش حساب کرد...
@harimezendgi👩❤️👨🦋
✴️جمعه 👈12 بهمن / دلو 1403
👈1 شعبان 1446👈31 ژانویه 2025
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🖤 وفات مرحوم صاحب جواهر علیه الرحمه "1266 هجری قمری ".
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅داد و ستد و تجارت.
✅خرید کردن.
✅و دیدار با حکام و سلاطین و امیران خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است و خیر فراوان دارد.
👶زایمان خوب و نوزاد محبوب و مرزوق و مقبول است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️افتتاح کسب و کار.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️و ابتدای آموزش و تعلیم و تعلم.
✳️و دعوت کردن از دیگران نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب: برای مباشرت سندی وارد نشده است و مباح است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث کوتاهی عمر می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،برای رگ ها ضرر دارد.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 2 سوره مبارکه " بقره" است.
الم ذالک الکتاب لا ریب فیه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی می گردد. ان شاءالله شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
👈1 شعبان 1446👈31 ژانویه 2025
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
🖤 وفات مرحوم صاحب جواهر علیه الرحمه "1266 هجری قمری ".
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅خواستگاری و عقد و عروسی.
✅مسافرت.
✅خرید وسیله سواری.
✅داد و ستد و تجارت.
✅خرید کردن.
✅و دیدار با حکام و سلاطین و امیران خوب است.
🚘مسافرت: مسافرت خوب است و خیر فراوان دارد.
👶زایمان خوب و نوزاد محبوب و مرزوق و مقبول است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج حوت و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️افتتاح کسب و کار.
✳️آغاز درمان و معالجات.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️دادن سفارش جنس.
✳️و ابتدای آموزش و تعلیم و تعلم.
✳️و دعوت کردن از دیگران نیک است.
🟣نگارش ادعیه و حرز و برای نماز حرز و بستن آن خوب است.
👩❤️👨 انعقاد نطفه و مباشرت.
مباشرت امشب: برای مباشرت سندی وارد نشده است و مباح است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث کوتاهی عمر می شود.
💉💉 حجامت.
فصد زالو انداختن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ،برای رگ ها ضرر دارد.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب شنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 2 سوره مبارکه " بقره" است.
الم ذالک الکتاب لا ریب فیه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده بر چیزی اطلاع یابد که قبلا نمی دانست و یا خبری در قالب نامه یا حکمی به وی برسد که باعث خوشحالی می گردد. ان شاءالله شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
#تجربه
#همسرانه
دوستان اینو به عنوان یک همسر و یک روانشناس کم سواد دارم میگم:
زندگی متاهلی در دراز مدت نهتنها اصلا رومانتیک نیست بلکه ممکنه خسته کننده هم باشه!
گاهی بعد از وصال محبوب ،عادتهایی رو در اون میبینید که ممکنه چندشآور باشه!
گاهی ممکنه بدن یا دهان همسرتون یه بویی بده که در دوران آشنایی با ادکلنها و خوشبوکننده ها پوشانده شده بود!
یا مثلا صدای خروپفش آزارتون بده!
تازه گاهی ممکنه از حضورش خسته بشید و دوست داشته باشید چند روزی اونو نبینید و تنها باشید و یا با دوستتانون سفر برید!
حتی گاهی ممکنه وسط دعوا بگید ای کاش میمیرد😁😁
بچهها...!
یه چیز بدتر بگم:
حتی ممکنه شما در دوران متاهلی عاشق شخص دیگه ای بشید یا از اینکه ازدواج کردید و بار مسئولیت رو بر عهده بگیرید پشیمون بشید!
بچه دار شدن هم همینه!
اما....
اما اینا خیلی مهم نیست!
مهم اینه که من نقصهای جسمانی همسرم رو مثل بدن دربوداغون خودم بپذیرم!
مهم اینه که با دوستام هم مجردی بیرون برم....ولی کُلیت زندگیم وقف خانواده ام باشه!
لازمه بفهمم ممکنه خیلی از زنها و مردا از همسر من زیبا تر باشن حتی...
حتی ممکنه گاهی دل ما بلرزه و به فردی غیر از همسرمون گرایش احساسی داشته باشیم ولی مهم اینه که این گرایش به فعلیت نرسه و یاد بگیریم که میل جنسی و احساسی بین ما و حیوانات مشترکه ولی چیزی که ما رو از حیوانات متمایز میکنه،"تعهد" در عین شهوت هستش!
و کلام آخر و مهمترین کلام اینه که:
"دوست داشتن" یه احساس نیست، یه فعله!
یعنی من باید تلاش کنم همسرم رو دوست داشته باشم....میدونید؟..تلاش کنم (:
میدونم انتظارِ برخی حرفای بالا رو نداشتید...ولی ممنونم که خوندید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋
#همسرانه
دوستان اینو به عنوان یک همسر و یک روانشناس کم سواد دارم میگم:
زندگی متاهلی در دراز مدت نهتنها اصلا رومانتیک نیست بلکه ممکنه خسته کننده هم باشه!
گاهی بعد از وصال محبوب ،عادتهایی رو در اون میبینید که ممکنه چندشآور باشه!
گاهی ممکنه بدن یا دهان همسرتون یه بویی بده که در دوران آشنایی با ادکلنها و خوشبوکننده ها پوشانده شده بود!
یا مثلا صدای خروپفش آزارتون بده!
تازه گاهی ممکنه از حضورش خسته بشید و دوست داشته باشید چند روزی اونو نبینید و تنها باشید و یا با دوستتانون سفر برید!
حتی گاهی ممکنه وسط دعوا بگید ای کاش میمیرد😁😁
بچهها...!
یه چیز بدتر بگم:
حتی ممکنه شما در دوران متاهلی عاشق شخص دیگه ای بشید یا از اینکه ازدواج کردید و بار مسئولیت رو بر عهده بگیرید پشیمون بشید!
بچه دار شدن هم همینه!
اما....
اما اینا خیلی مهم نیست!
مهم اینه که من نقصهای جسمانی همسرم رو مثل بدن دربوداغون خودم بپذیرم!
مهم اینه که با دوستام هم مجردی بیرون برم....ولی کُلیت زندگیم وقف خانواده ام باشه!
لازمه بفهمم ممکنه خیلی از زنها و مردا از همسر من زیبا تر باشن حتی...
حتی ممکنه گاهی دل ما بلرزه و به فردی غیر از همسرمون گرایش احساسی داشته باشیم ولی مهم اینه که این گرایش به فعلیت نرسه و یاد بگیریم که میل جنسی و احساسی بین ما و حیوانات مشترکه ولی چیزی که ما رو از حیوانات متمایز میکنه،"تعهد" در عین شهوت هستش!
و کلام آخر و مهمترین کلام اینه که:
"دوست داشتن" یه احساس نیست، یه فعله!
یعنی من باید تلاش کنم همسرم رو دوست داشته باشم....میدونید؟..تلاش کنم (:
میدونم انتظارِ برخی حرفای بالا رو نداشتید...ولی ممنونم که خوندید.
@harimezendgi👩❤️👨🦋