tgoop.com/hasanzadehamoli/21
Last Update:
نكته 21
روح محركه در پاى قويتر است و روح حساسه در دست، چون دست به حس محتاجتر است و پاى به حركت و خداوند اعصاب حس را از اعصاب حركت جدا خلق كرده است جلت قدرته و عظمت حكمته.
شيخ رئيس در قانون گويد: گاه باشد كه لرزه در دست افتد نه در پاىها براى آنكه روح محرك در پاى بيش از دست است چون پاىها بحركت و روح محتاجترند، و چون روح محركه در پاى قويتر است از عوارض و اسباب غريبه كه چندان قوى نباشد متأثر نميشود و هرگاه سببى عارض شد و پاى از آن متأثر گرديد روح قوى بر آن زود غالب مىگردد و اثر آن را نابود مىكند، اما دست چنين نيست.
نكته 22
در روايت از حضرت امام جواد عليه السلام مروى است كه فرمود از ميان دو مرد كه در دين و فضائل برابر باشند برتر نزد خداوند آن باشد كه در علم ادب ماهرتر بود، راوى گفت:
گفتم فدايت شوم فضل اديب را نزد مردم دانستم كه در مجالس و مجامع او را گرامى دارند اما نزد خداى تعالى چگونه؟ فرمود چون اديب قرآن را چنانكه نازل شده است مىخواند و دعاى را هم لحن نمىآورد و غلط نمىخواند و دعاى ملحون سوى خداوند تعالى بالا نرود.
نكته 23
شيئيت شئى بصورتش است نه بمادهاش و صورت شئى فصل حقيقى او است و فصل در حقيقت، حقيقت علت و علت حقيقيه اوست كه فصل حقيقى در حقيقت تمام شئى است كه فعليت او است و فعليت نحوه وجود است پس تماميت شئى بوجود است و وجود
هزار و يك نكته، ص: 52
فوق مقوله است نه جوهر است و نه عرض و وجودات تطورات شئون بارى تعالى هستند پس بارى تعالى تمام اشياء بنحو اعلى است «تفصيل اين نكته را از فصل هشتم مرحله چهارم اسفار صدر اعاظم فلاسفه ص 39 تا ص 46 ج 2 چاپ اخير و ص 119 و 120 ج 1 رحلى طلب بايد كرد».
و قال المتأله النورى قده فى تعليقته فى المقام: فالفصل- الحقيقى الذى هو الوجود الحقيقى ليس بجوهر و لا عرض فالاشياء كلها هالكة مضمحلة فانية فى الوجود، و الوجود هو الحقيقه الحقة الواحدة بالوحدة الحقة، و هو هو لا هو الا هو شهد الله انه لا اله الا هو فالتعينات مرتبة عن حقيقة الوجود و ظهورها بضرب من المجاز و التبعية هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هى مرآة ظهوره و المرآة بما هى مرآة فانية فى المتجلى فيها فلا حجاب بينه و بينك الا عينك فارفع بما هو همك حتى يظهر لك ما هو المهم. انتهى
و فى شرح الصحيفه عن مولانا امير المؤمنين (ع) يا من كان- الحجاب بينه و بين خلقه خلقه (ص 277 بحر المعارف للعالم- الصمدانى عبد الصمد الهمدانى) و الحق آن بزرگوار از صفحه 267 بحر المعارف تا صفحه 280 در بيان حجاب داد سخن بداد.
و نيز شيخ محيى الدين در اواسط فص آدمى (ص 89) آنجا كه گويد: و وصف الحق نفسه بالحجب الظلمانية و هى الاجسام الطبيعية و النورية و هى الارواح اللطيفية.
نكته 24
در تحصيل معارف بايد عقل نظرى از قوه بفعل برسد يا از فكر و يا از حدس. فكر حركت نفس است از مطلوب كه معلوم با جمال است- زيرا نادانسته را جستن محال است و مجهول مطلق را نشايد كسب كردن- بسوى مبادى و از مبادى با وضع و ترتيب خاص كه در علم ميزان مبين است بسوى همان مطلوب كه معلوم با جمال بود كه در اينحال معلوم بتفصيل ميگردد.
اين حركت مراتب دارد بعضيها بطيئى است و بعضى ابطأ و
هزار و يك نكته، ص: 53
بعضيها سريع است و بعض اسرع. بطيى در نزول منتهى ميشود به غبى، و سريع در صعود مرتقى مىشود به غنى آنرا تعليم سود نبخشد كه گول است و از كسب كمال بىبهره ماند؛ اين را تعليم سود نبخشد كه خود عين علم است و معلم او علمه شديد القوى است. در صحف حكميه در عقل نظرى از فكر شروع شد و به حدس منتهى گرديد، در حدس حركت نيست، انتقال دفعى است.
حركت و حدس حكيم در عقل نظرى، چون سلوك و جذبه عارف در مكاشفات است. در سلوك حركت است چون قوى شود جذبه گردد، چنانكه فكر قوى شد طى زمان ميكند و انتقال دفعى مىيابد يعنى حدس مىگردد.
سلوك و جذبه عارف در مكاشفات، چون همت و امر كمل در خلق و انشاء است كه در همت جمعيت حواس و خواطر بايد و مانند فكر و سلوك امتداد زمانى در او دخيل است كه جمع چون حاصل شد آنگاه نفس ناطقه به اقتدار ملكوتى در خارج از محل همت انشاء و ايجاد ميكند زيرا در محل همت امر عام است اختصاص به خواص ندارد و چون همت قوى شد در ايجاد و انشاء نيز زمان و امتداد طى ميشود كه اينجا هم طى زمان ميشود و اين مقام را امر گويند كه مظهر انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون ميگردد، پس نتيجه اينكه:
در عقل نظرى اعنى در كتب معارف فكر و حدس است و در مكاشفات سلوك و جذبه است و در خلق و انشاء همت و امر است معجزات فعلى و كرامات فعلى از قسم سوماند كه چون حدس و جذبه به طى زمان، فعل ايجاد مىكنند. فكر و حدس را شيخ رئيس در اشارات و شفاء و دانشنامه علائى عنوان كرده است.
BY استاد علامه حسن زاده آملی قدس سره الشریف
Share with your friend now:
tgoop.com/hasanzadehamoli/21