HASSAN_ESLAMI Telegram 883
📝 آيا جلادان مي‌ميرند؟


باز فرصت كردم، بعد از سال‌ها، مجموعه تلويزيوني ارتش سري را به صورت كامل ببينم. اين مجموعه نكات خوبي براي گفتن و آموختن دارد. البته اشاره كنم كه اين مجموعه را به صورت كامل و دست‌نخورده ديدم و فرصت نكردم تا تفاوت آن را با روايتي كه در دهه هفتاد از تلويزيون پخش مي‌شد، بررسي كنم. فقط يك تفاوت آشكار و اساسي جالب است. در روايت فارسي شده صدا و سيما، آلبر، رييس رستوران كانديد و رهبر خط نجات، خواهر زمين‌گيري دارد به نام آندره و همسري به نام مونيك كه چشم ديدن همديگر را ندارند. اما در روايت اصلي، آندره همسر آلبر و مونيك معشوقه او است و اين موقعيت است كه بسياري از رفتارهاي روان‌پريشانه آندره را توضيح مي‌دهد. داستان اين مجموعه در بروكسل اشغال شده به دست ارتش نازي رخ مي‌دهد و وظيفه آلبر و دستيارانش آن است كه خلبان‌هاي انگليسي سقوط كرده در آن منطقه را فراري دهند.

در برابر اين جريان، فرمانده كسلر، رييس گشتاپو و اس‌اس منطقه، را داريم كه با خونسردي كامل و بي‌رحمي حيرت‌انگيزي در پي كشف اين خط نجات است و از كشتن و شكنجه كردن خلبان‌ها، كه اسير جنگي به‌شمار مي‌روند و بايد از هر گونه تعرضي در امان بمانند، پرهيزي ندارد. در كنار اين چهره ترسناك، ما دو نظامي ديگر داريم كه گرچه به ارتش نازي تعلق دارند، اما رفتارهاي انساني آنها باعث مي‌شود تا جايگاهشان را فراموش كنيم. يكي سرگرد برنت، فرمانده نيروي هوايي است كه مسوول دستگيري خلبان‌هاي سقوط كرده است. اما با آنها رفتاري طبق قوانين دارد و ديگري جانشين او، سرگرد راينهارت است كه او هم قهرمان نيروي هوايي است. راينهارت تنها كسي است كه با شهامت برابر كسلر مي‌ايستد و قدرت او را به سخره مي‌گيرد.

در اين مجموعه، حوادث تلخ و شيرين فراواني رخ مي‌دهد كه هر يك سويه اخلاقي تأمل‌برانگيزي دارد. براي مثال، گاه مسوولان خط نجات مادر بيگناه و بي‌خبري را كه مي‌خواهد براي حفظ فرزند خردسالش خبري به ارتش آلمان بدهد، با ماشين زير مي‌گيرند، يا جايي كه خلباني خواستار برگشتن به انگلستان و مشاركت در جنگ نيست به چنگ اس‌اس مي‌اندازند تا كشته شود. اما از همه اينها شگفت‌انگيزتر، سرنوشت كسلر، برنت و راينهارت است. سرگرد برنت شخصي احترام برانگيز است و اصالت در رفتارش آشكار. با شكنجه و آزردن زندانيان مخالف است و با كسلر هم در مي‌افتد، اما خيلي محافظه‌كارانه. مخالفان هيتلر با او تماس مي‌گيرند تا در كودتا عليه هيتلر شركت كند، او نمي‌پذيرد. اما از جاسوسي عليه همكارانش هم خودداري مي‌كند. همين باعث مي‌شود او را به برلين بخوانند تا اعدامش كنند. اما كسلر به او فرصتي مي‌دهد تا خودكشي كند و او هم چنين مي‌كند. آخر كار كسلر و راينهارت به دست متفقين اسير مي‌شوند. اما راينهارت با همان هويت رسمي خودش و كسلر قبل از آنكه به دام افتد، لباس يك سرگرد ارتشي را به تن و هويت او را غصب مي‌كند و به نام ديگري اسير مي‌شود.در بازداشتگاه اين دو با هم مواجه مي‌شوند و كسلر، كه هويتش فاش شده است، تلاش مي‌كند تا دادگاهي نظامي عليه همكارش راينهارت تشكيل دهد و در اين كار موفق مي‌شود و سرانجام آنكه اين ارتشيان اسير از اسير‌كنندگان خود تفنگ و فشنگ مي‌گيرند و راينهارت را تيرباران مي‌كنند. اما كسلر چه مي‌شود؟ با همه نفرتي كه سران ارتش از او دارند، او را تاب مي‌آورند تا آنكه معشوقه‌اش، مادلين، گردنبند خود را به يكي از ماموران مي‌دهد و كسلر را شبانه از اردوگاه اسرا آزاد مي‌كند و كسلر با او به سوي آلمان جديد مي‌رود. آيا اين مجموعه مي‌خواهد بگويد كه در تاريخ قربانيان واقعي افراد صريح و صادقي چون برنت و راينهارت هستند و جنايتكاراني چون كسلر، به تعبير خودش، ققنوس‌وار سر بر مي‌كشند و همواره مي‌مانند؟ از اين پايان تلخ خوشم نمي‌آيد، اما چه كنم كه از واقعيت تلخي كه گاه پيرامون خودم هم مشاهده مي‌كنم، نمي‌توانم چشم بپوشم.

سيدحسن اسلامي اردكاني
ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳

instagram: eslamiardakani
telegram: @hassan_eslami



tgoop.com/hassan_eslami/883
Create:
Last Update:

📝 آيا جلادان مي‌ميرند؟


باز فرصت كردم، بعد از سال‌ها، مجموعه تلويزيوني ارتش سري را به صورت كامل ببينم. اين مجموعه نكات خوبي براي گفتن و آموختن دارد. البته اشاره كنم كه اين مجموعه را به صورت كامل و دست‌نخورده ديدم و فرصت نكردم تا تفاوت آن را با روايتي كه در دهه هفتاد از تلويزيون پخش مي‌شد، بررسي كنم. فقط يك تفاوت آشكار و اساسي جالب است. در روايت فارسي شده صدا و سيما، آلبر، رييس رستوران كانديد و رهبر خط نجات، خواهر زمين‌گيري دارد به نام آندره و همسري به نام مونيك كه چشم ديدن همديگر را ندارند. اما در روايت اصلي، آندره همسر آلبر و مونيك معشوقه او است و اين موقعيت است كه بسياري از رفتارهاي روان‌پريشانه آندره را توضيح مي‌دهد. داستان اين مجموعه در بروكسل اشغال شده به دست ارتش نازي رخ مي‌دهد و وظيفه آلبر و دستيارانش آن است كه خلبان‌هاي انگليسي سقوط كرده در آن منطقه را فراري دهند.

در برابر اين جريان، فرمانده كسلر، رييس گشتاپو و اس‌اس منطقه، را داريم كه با خونسردي كامل و بي‌رحمي حيرت‌انگيزي در پي كشف اين خط نجات است و از كشتن و شكنجه كردن خلبان‌ها، كه اسير جنگي به‌شمار مي‌روند و بايد از هر گونه تعرضي در امان بمانند، پرهيزي ندارد. در كنار اين چهره ترسناك، ما دو نظامي ديگر داريم كه گرچه به ارتش نازي تعلق دارند، اما رفتارهاي انساني آنها باعث مي‌شود تا جايگاهشان را فراموش كنيم. يكي سرگرد برنت، فرمانده نيروي هوايي است كه مسوول دستگيري خلبان‌هاي سقوط كرده است. اما با آنها رفتاري طبق قوانين دارد و ديگري جانشين او، سرگرد راينهارت است كه او هم قهرمان نيروي هوايي است. راينهارت تنها كسي است كه با شهامت برابر كسلر مي‌ايستد و قدرت او را به سخره مي‌گيرد.

در اين مجموعه، حوادث تلخ و شيرين فراواني رخ مي‌دهد كه هر يك سويه اخلاقي تأمل‌برانگيزي دارد. براي مثال، گاه مسوولان خط نجات مادر بيگناه و بي‌خبري را كه مي‌خواهد براي حفظ فرزند خردسالش خبري به ارتش آلمان بدهد، با ماشين زير مي‌گيرند، يا جايي كه خلباني خواستار برگشتن به انگلستان و مشاركت در جنگ نيست به چنگ اس‌اس مي‌اندازند تا كشته شود. اما از همه اينها شگفت‌انگيزتر، سرنوشت كسلر، برنت و راينهارت است. سرگرد برنت شخصي احترام برانگيز است و اصالت در رفتارش آشكار. با شكنجه و آزردن زندانيان مخالف است و با كسلر هم در مي‌افتد، اما خيلي محافظه‌كارانه. مخالفان هيتلر با او تماس مي‌گيرند تا در كودتا عليه هيتلر شركت كند، او نمي‌پذيرد. اما از جاسوسي عليه همكارانش هم خودداري مي‌كند. همين باعث مي‌شود او را به برلين بخوانند تا اعدامش كنند. اما كسلر به او فرصتي مي‌دهد تا خودكشي كند و او هم چنين مي‌كند. آخر كار كسلر و راينهارت به دست متفقين اسير مي‌شوند. اما راينهارت با همان هويت رسمي خودش و كسلر قبل از آنكه به دام افتد، لباس يك سرگرد ارتشي را به تن و هويت او را غصب مي‌كند و به نام ديگري اسير مي‌شود.در بازداشتگاه اين دو با هم مواجه مي‌شوند و كسلر، كه هويتش فاش شده است، تلاش مي‌كند تا دادگاهي نظامي عليه همكارش راينهارت تشكيل دهد و در اين كار موفق مي‌شود و سرانجام آنكه اين ارتشيان اسير از اسير‌كنندگان خود تفنگ و فشنگ مي‌گيرند و راينهارت را تيرباران مي‌كنند. اما كسلر چه مي‌شود؟ با همه نفرتي كه سران ارتش از او دارند، او را تاب مي‌آورند تا آنكه معشوقه‌اش، مادلين، گردنبند خود را به يكي از ماموران مي‌دهد و كسلر را شبانه از اردوگاه اسرا آزاد مي‌كند و كسلر با او به سوي آلمان جديد مي‌رود. آيا اين مجموعه مي‌خواهد بگويد كه در تاريخ قربانيان واقعي افراد صريح و صادقي چون برنت و راينهارت هستند و جنايتكاراني چون كسلر، به تعبير خودش، ققنوس‌وار سر بر مي‌كشند و همواره مي‌مانند؟ از اين پايان تلخ خوشم نمي‌آيد، اما چه كنم كه از واقعيت تلخي كه گاه پيرامون خودم هم مشاهده مي‌كنم، نمي‌توانم چشم بپوشم.

سيدحسن اسلامي اردكاني
ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳

instagram: eslamiardakani
telegram: @hassan_eslami

BY دغدغه‌های اخلاق و دین / سید حسن اسلامی اردکانی


Share with your friend now:
tgoop.com/hassan_eslami/883

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

For crypto enthusiasts, there was the “gm” app, a self-described “meme app” which only allowed users to greet each other with “gm,” or “good morning,” a common acronym thrown around on Crypto Twitter and Discord. But the gm app was shut down back in September after a hacker reportedly gained access to user data. Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. Click “Save” ; Some Telegram Channels content management tips Activate up to 20 bots
from us


Telegram دغدغه‌های اخلاق و دین / سید حسن اسلامی اردکانی
FROM American