HAVALKORDISH Telegram 5352
دولت‌مردِ لیبرال

در روز سیزده آبان، باید یاد کنیم از دولت‌مردِ آزاداندیشِ ایران، مهندس مهدی بازرگان. تسخیر سفارت آمریکا، یک نقطه عطف در زندگی و سلوکِ سیاسی مهندس بازرگان است؛ دقیقاً آن‌جایی است که او را می‌توان از هم‌روزگارانش جدا و متمایز کرد. در روزگاری که تقریباً همه‌ی رجل سیاسی، همه‌ی چهره‌ها و شخصیّت‌های اجتماعی و حزبی، از چپ تا راست، از مذهبی تا سکولار، از روشنفکر تا روحانی، به باور یا مصلحت حمله به سفارت آمریکا را تأیید و تحسین و تشویق کردند و نام مبارزه بر آن نهادند، مهندس بازرگان تنها و یکه در برابر این  حماقتِ جمعی ایستاد؛ بازرگان با شهامت و جسارتِ همیشگی، رأی و دیدگاه خود را در بطلانِ حرکتِ خطّ امامی‌ها بیان داشت و صف خود را از صفِ سفارت‌نوردها سوا ساخت. بازرگان، نتوانست شرارت و شورشِ انقلابی‌گرها را تاب بیاورد؛ با اعلام استعفایش، راه خود را از «انقلاب» جدا کرد. همچنان که می‌دانیم، حمله و تسخیر و گروگان‌گیری در سفارت آمریکا، پایانی برای دولتِ دموکرات‌منش به ریاستِ بازرگان بود. و در واقع، نخستین قربانی تسخیر سفارت، دولتِ بازرگان بود.
مهدی بازرگان، در مخالفت با تسخیر سفارت، تا آن‌جا پیش رفت که در سخنِ علنی و عمومی، «خطّ امام» را «خطّ شیطان» خواند و شناخت؛ سخن گزنده‌ی بازرگان علیه تسخیرگران، و نسبتِ خطّ شیطان به خطّ امام، رهبر انقلاب اسلامی را سخت برآشفت و خشمگین کرد. بازرگان در وارسی عقلانی و معقول خود، ایران را در معرکه‌ی تسخیر و اشغال «بازنده و دست‌خالی» دید.
بازرگان در مقام یک اندیشمندِ لیبرال‌دموکرات، که جایی نیک برای لیبرالیسم در سیاست و دیانت باز کرده بود، به خوبی دریافت که در پسِ «آمریکاستیزی» - که بانی تسخیر بود - نه مبارزه با استعمار است و نه دفاع از مظلومین و نه پاس‌داری از میهن، بل «لیبرال‌ستیزی» است که معنایی جز «آزادی‌هراسی» ندارد. بازرگان در تحلیلی که بر تسخیر سفارت نوشت، به‌درستی بنیان‌ها و ریشه‌های آمریکاستیزی را در مکتبِ چپِ افراطی(کمونیسم) یافت که آرمان‌شهرش جز استبداد سوسیالیستی از سنخ شوروی نبود و نیست. مسلکِ اشتراکی، مبارزه با امپریالیسم را به نام مبارزه با استکبار فروخت و معلّم غرب‌ستیزی برای روحانیّت شد. بازرگان امّا از نخستین دولت‌مردان بود که با دریافتِ لیبرال از سیاست، در برابر غرب‌ستیزی/آمریکاستیزی، و جوهرش لیبرال‌‌ستیزی، ایستاد و با برگرفتن عقلِ لیبرال در پی سیاستِ بازِ دموکراتیک رفت. امّا بازرگان و عقلِ لیبرال او در روزهای جنونِ انقلابی بس تنها بود و سیاست‌اندیشیِ دموکرات او مطرود و مهجور ماند.
همچنان که می‌دانیم بازرگان، «مصدّقی» بود و در دولتِ دکتر مصدّق حضور داشت و کار اجرایی خود را در آن‌جا شروع کرد. پس از آن هم در نهضت آزادی هماره به مصدّق وفادار ماند. بازرگان، کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مصدّق تجربه کرده بود. اگر بنا بر انتقام از کودتای آمریکایی در مراد ۳۲ بود، بازرگان از دانشجویان خطّ امامی که نسبتی با دولتِ ملّی مصدّق نداشتند، در انتقام بسی بیش‌تر محقّ بود. اگر در تسخیر سفارت، کودتا علّت بود باید وارثان و یاران مصدّق پیشتاز آن حمله می‌بودند. اگر بنا بر انتقام از کودتا بود، کسانی چون بازرگان می‌باید سفارت را اشغال می‌کردند. امّا بازرگان نه‌تنها با تسخیر هم‌دلی نکرد که صریحاً علیه آن موضع گرفت. او نشان داد که بحث کودتا و انتقام از آن در آن حرکت منتفی ست. تناقض سیزده آبان آن‌جاست که کسانی از آمریکا «انتقام» گرفتند که پا در کودتا علیه مصدّق داشتند و ریشه‌هایشان به کاشانی می‌رسید. امّا یاران مصدّق، چون بازرگان، همراه نشدند و مخالفت کردند.
T.me/havalkordish



tgoop.com/havalkordish/5352
Create:
Last Update:

دولت‌مردِ لیبرال

در روز سیزده آبان، باید یاد کنیم از دولت‌مردِ آزاداندیشِ ایران، مهندس مهدی بازرگان. تسخیر سفارت آمریکا، یک نقطه عطف در زندگی و سلوکِ سیاسی مهندس بازرگان است؛ دقیقاً آن‌جایی است که او را می‌توان از هم‌روزگارانش جدا و متمایز کرد. در روزگاری که تقریباً همه‌ی رجل سیاسی، همه‌ی چهره‌ها و شخصیّت‌های اجتماعی و حزبی، از چپ تا راست، از مذهبی تا سکولار، از روشنفکر تا روحانی، به باور یا مصلحت حمله به سفارت آمریکا را تأیید و تحسین و تشویق کردند و نام مبارزه بر آن نهادند، مهندس بازرگان تنها و یکه در برابر این  حماقتِ جمعی ایستاد؛ بازرگان با شهامت و جسارتِ همیشگی، رأی و دیدگاه خود را در بطلانِ حرکتِ خطّ امامی‌ها بیان داشت و صف خود را از صفِ سفارت‌نوردها سوا ساخت. بازرگان، نتوانست شرارت و شورشِ انقلابی‌گرها را تاب بیاورد؛ با اعلام استعفایش، راه خود را از «انقلاب» جدا کرد. همچنان که می‌دانیم، حمله و تسخیر و گروگان‌گیری در سفارت آمریکا، پایانی برای دولتِ دموکرات‌منش به ریاستِ بازرگان بود. و در واقع، نخستین قربانی تسخیر سفارت، دولتِ بازرگان بود.
مهدی بازرگان، در مخالفت با تسخیر سفارت، تا آن‌جا پیش رفت که در سخنِ علنی و عمومی، «خطّ امام» را «خطّ شیطان» خواند و شناخت؛ سخن گزنده‌ی بازرگان علیه تسخیرگران، و نسبتِ خطّ شیطان به خطّ امام، رهبر انقلاب اسلامی را سخت برآشفت و خشمگین کرد. بازرگان در وارسی عقلانی و معقول خود، ایران را در معرکه‌ی تسخیر و اشغال «بازنده و دست‌خالی» دید.
بازرگان در مقام یک اندیشمندِ لیبرال‌دموکرات، که جایی نیک برای لیبرالیسم در سیاست و دیانت باز کرده بود، به خوبی دریافت که در پسِ «آمریکاستیزی» - که بانی تسخیر بود - نه مبارزه با استعمار است و نه دفاع از مظلومین و نه پاس‌داری از میهن، بل «لیبرال‌ستیزی» است که معنایی جز «آزادی‌هراسی» ندارد. بازرگان در تحلیلی که بر تسخیر سفارت نوشت، به‌درستی بنیان‌ها و ریشه‌های آمریکاستیزی را در مکتبِ چپِ افراطی(کمونیسم) یافت که آرمان‌شهرش جز استبداد سوسیالیستی از سنخ شوروی نبود و نیست. مسلکِ اشتراکی، مبارزه با امپریالیسم را به نام مبارزه با استکبار فروخت و معلّم غرب‌ستیزی برای روحانیّت شد. بازرگان امّا از نخستین دولت‌مردان بود که با دریافتِ لیبرال از سیاست، در برابر غرب‌ستیزی/آمریکاستیزی، و جوهرش لیبرال‌‌ستیزی، ایستاد و با برگرفتن عقلِ لیبرال در پی سیاستِ بازِ دموکراتیک رفت. امّا بازرگان و عقلِ لیبرال او در روزهای جنونِ انقلابی بس تنها بود و سیاست‌اندیشیِ دموکرات او مطرود و مهجور ماند.
همچنان که می‌دانیم بازرگان، «مصدّقی» بود و در دولتِ دکتر مصدّق حضور داشت و کار اجرایی خود را در آن‌جا شروع کرد. پس از آن هم در نهضت آزادی هماره به مصدّق وفادار ماند. بازرگان، کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت مصدّق تجربه کرده بود. اگر بنا بر انتقام از کودتای آمریکایی در مراد ۳۲ بود، بازرگان از دانشجویان خطّ امامی که نسبتی با دولتِ ملّی مصدّق نداشتند، در انتقام بسی بیش‌تر محقّ بود. اگر در تسخیر سفارت، کودتا علّت بود باید وارثان و یاران مصدّق پیشتاز آن حمله می‌بودند. اگر بنا بر انتقام از کودتا بود، کسانی چون بازرگان می‌باید سفارت را اشغال می‌کردند. امّا بازرگان نه‌تنها با تسخیر هم‌دلی نکرد که صریحاً علیه آن موضع گرفت. او نشان داد که بحث کودتا و انتقام از آن در آن حرکت منتفی ست. تناقض سیزده آبان آن‌جاست که کسانی از آمریکا «انتقام» گرفتند که پا در کودتا علیه مصدّق داشتند و ریشه‌هایشان به کاشانی می‌رسید. امّا یاران مصدّق، چون بازرگان، همراه نشدند و مخالفت کردند.
T.me/havalkordish

BY منوچهر کلشی پور




Share with your friend now:
tgoop.com/havalkordish/5352

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The Standard Channel Polls Step-by-step tutorial on desktop: Developing social channels based on exchanging a single message isn’t exactly new, of course. Back in 2014, the “Yo” app was launched with the sole purpose of enabling users to send each other the greeting “Yo.” The SUCK Channel on Telegram, with a message saying some content has been removed by the police. Photo: Telegram screenshot.
from us


Telegram منوچهر کلشی پور
FROM American