tgoop.com/houshyarshayan/308
Last Update:
✅️ مهاجرت: درد یا درمان؟
✍️ شایان هوشیار
➖️ ۹ دی ۱۴۰۳
🔹️چندماه پیش بود که از برنامۀ «دیالوگ» در اصفهان تماس گرفتند و گفتند میخواهند برنامهای پیرامون پدیدۀ مهاجرت بسازند. قرار شد حقیر هم بهعنوان یکی از کارشناسان برنامه حضور داشته باشم و در خصوص مهاجرت و دلایل آن گفتوگو کنیم. اما به دلایلی که هنوز هم برایم مشخص نشده، بهیکباره همهچیز نقش بر آب شد و دیگر خبری از آن عزیزان نشد. بعد هم بهطور اتفاقی دیدم که برنامه ساخته و منتشر شده؛ طبیعتاً هم بدون حضور من. در آن برنامه قصد داشتم به نکاتی پیرامون پدیدۀ سیاسی - جامعهشناختی مهاجرت اشاره کنم، اما حضورم به تیر غیب گرفتار آمد.
🔸️واقع مطلب این است که مهاجرت و سوقدهی به سمت و سوی مهاجرت توسط سیستم حکمرانی در ایران، خشتی بود که از اول انقلاب کج گذاشته شد و تا ثریا هم دیوار را کج برد: مهاجرتهای اوایل انقلاب، که بسیاری از نخبگان، روشنفکران، هنرمندان، مردم عادی، سیاستمداران و امثال ذلک را شامل شد، مهاجرتهای بعدی که کموبیش اتفاق افتاد و مهاجرتهای فعلی، که تبدیل به یک سیل خروشان شده. پرسش این است که اینها چرا رفتند و میروند؟ آیا از فرط زدن خوشی زیر دلشان بود که رفتند؟ یا به این خاطر رفتند که هیچ روزنهای از امید برای زیست در ایران پیدا نکردند؟ غیر از این است که اگر فردای انقلاب ابی، معین، حمیرا، مهستی، هایده و... در ایران میماندند، همگی به سرنوشت کسانی دچار میشدند که عنایات و الطاف خفیۀ آقای خلخالی شامل حالشان شد؟ مثل این است که امروز در ایران انقلاب اتفاق بیفتد، جمهوری اسلامی سرنگون شود و حکومت بعدی که سر کار میآید، همایون شجریان، رضا بهرام، مصطفی راغب، محمد علیزاده، شهرام ناظری، سهراب پاکزاد، مجید رضوی، محسن چاوشی، چارتار، حجت اشرفزاده، حامیم، آصف آریا و امثال اینها را فراری دهد، فقط به این جرم که در دورۀ جمهوری اسلامی کار کردهاند. یا سعید طوسی، محمود کریمی، کریم منصوری و غیره را با زبان بیزبانی فراری دهند صرفاً به این خاطر که اینها اولاً در دورۀ جمهوری اسلامی کار کردهاند و ثانیاً قاری قرآن و مداح بودهاند. کجای این، منطق درستی است؟
🔹️به لحاظ تاریخی، حداقل از نظر بندهای که کارش تاریخ ایران است، نهتنها در هیچ دورهای از تاریخ ایران شاهد این حجم و این سطح از مهاجرت نبودهایم، بلکه اساساً بسیار کمتر میتوان رد و نشانی از «موضوعیت» مهاجرت هم در سایر دورههای تاریخی ایران یافت؛ بماند وجه عملیاش. چه در پهلوی، چه در قاجار، چه در زند، چه در افشار، چه در صفوی، چه در تیموری، چه در آق قویونولو و قره قویونلو، چه در اوایل ورود اسلام به ایران و چه در عهد باستان. بهگمانم حتی اغراق نخواهد بود اگر بگوییم حملۀ مغول هم نتوانست چنین موج عظیم، حجیم و سهمگینی از مهاجرت را در کشور بهراه اندازد. اما سیاستهای نظام ظرف ۴۵ سال گذشته در حوزههای اقتصاد، سیاست، جامعه و فرهنگ باعث این ایرانگریزی شدید و میل راسخ به مهاجرت شده است. کسی هم که میرود، یعنی به آخر خط رسیده و گزینۀ دیگری جز مهاجرت پیش روی خود نمیبیند.
🔸️البته اینگونه هم نیست که از ایران که خارج شدیم، مقصدمان بهشت برین و مدینۀ فاضلۀ افلاطونی باشد. کشورهای دیگر، بالأخص «فرنگ» و «یئنگی دنیا» هم مسائل و مشکلات فراوان خود را دارند. اما از نظر مهاجرتکنندگان یقیناً هر چه که باشد، از زندگی در ایران با وضعیت فعلی بهتر است. اما باید توجه داشت علاوه بر مسائل اقتصادی و سیاسی، فرد از یک فرهنگ، هنجار، سنت و جهانبینیای پا میشود میرود داخل یک فرهنگ و هنجار و سنت و جهانبینی دیگر، و تازه آنجا باید همهچیز را از صفر شروع کند و حتی از ابتداییترین، بدیهیترین و مسلمترین حق فردیای که داشتن کد ملی و حق شهروندی یک کشور است نیز برخوردار نباشد و برای بهدستآوردن آن نیز سالها تلاش نماید.
🔹️من همیشه گفتهام مهاجرت یک فرایند دشوار و پیچیده است و ابداً ساده و راحت نیست. اولاً تمکن و تمول بالای مادی میخواهد، ثانیاً روحیات سازگار با محیط و جامعهای غیر از ایران، ثالثاً فردی را که با تمام این ملاحظات سازگاری داشته باشد و هم روحیۀ معنوی زیست در فرسنگها دور از ایران و ایبسا خانوادهاش را، هم اساساً امکان مادی این امر را. بُعد غمانگیز ماجرا اینجاست که حتی اگر اینها هم باشد، باز هم مهاجرت کار سادهای نیست و همانگونه که عرض کردم، دشوار و پیچده است. شاید، و فقط هم شاید، با گذشت زمان بتوان بدان عادت کرد و از آن رنج نبرد.
@houshyarshayan
BY یادداشتها | شایان هوشیار
Share with your friend now:
tgoop.com/houshyarshayan/308