HRHESAB2 Telegram 7726
🔻به استقبال ناخوانده‌ها....
یادداشت دکتر هادی خانیكی


تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم
حافظ

▪️۱)  از ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ كه روشن شد سرطان پانكراس ناخوانده به مهمانی من آمده است، تاكنون تلاش كرده‌ام كه فهم و رویارویی‌ام را با زندگی در پرتو این هم‌نشینی بازخوانی و بازآفرینی كنم. جهان‌زیست سرطانی و پساسرطانی دنیایی دیگر است؛ دنیایی كه هر گوشه و هر لحظه‌اش معنایی متفاوت با ایام آرام و به روال دارد. در این یك و نیم سال تا آنجا كه توانستم از این مواجهه نوشتم و گفتم كه مجموعه «به روزنامه ایام» در روزنامه اعتماد بخشی از آن سرطان‌نوشته‌هاست و اكنون در حال انتشار مستقل آن هستم.

▪️۲)  مدتی این مثنوی تأخیر شد و طبیعتاً سرشت بهبودی و پرتاب‌شدگی به زندگی متعارف هم مایه غفلت از آن نوع زیستن و تأخیر در نوشتن شد. دیروز آقای بیک از روزنامه اعتماد خواسته احیای آن ستون را داشت؛ پذیرفتم كه موضوعی بیابم و سعی کنم دردنوشته‌هایی را از همان سنخ و البته با جان‌مایه امید به‌صورت منظم به دست چاپ بسپارم.

▪️۳)  به دنبال ناخوانده‌ای بودم كه همین روزها از راه رسیده بود؛ تنها رضایت میزبان را می‌خواستم كه این هم‌نشینی و همزیستی را بهانه نوشتن دوباره كنم كه حاصل شد. همسرم كه همیشه همراهم بوده و هست در همین روزها همدرد من هم شده است. روشن شد او كه مثل من و بسیاری از نزدیكان و آشنایان دور و نزدیك هنوز داغدار مرگ برادرزاده جوانش سهیل ابوفاضلی است، میزبان سرطان شده است.
موضوع را دوباره با او در میان گذاشتم و او جز لبخند و رضایت چیزی نداشت. دیروز با هم سفر درد و درمان را آغاز كردیم، باز شنبه‌شب و مطب دكتر پیام آزاده، ‌دوست آنكولوژیست و دردشناس و درمانگر. شب سرد زمستان و سفر دونفره به همان كوچه و مكانی كه در ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ با هم رفتیم. این بار او بیمار جدید بود و من همراه بیمار؛ جاها و نقش‌ها عوض شده بود، آن بار او سخن صریح پزشك را درباره بیماری من شنید و دم برنیاورد و در همه‌جا به‌جای من درد كشید و صبر ورزید و این بار نوبت من بود كه این بار را به دوش بگیرم. او لحظه‌ای غافل نشد و از هیچ خدمتی دریغ نكرد، آیا من خواهم توانست چون او باشم؟ امید دارم.

▪️۴)  در همدردی و با همدردی، «سرطان» عادی می‌شود به‌ویژه آنكه می‌توان با گفت‌وگوهای همدردانه «سرطان» را مهمانی دانست كه اگرچه ناخوانده است اما همه داشته‌ها و نداشته‌هایت را سامان می‌بخشد و از هر چه در خانه وجودت هست، فرصت می‌سازد: فرصت «اخلاقی زیستن»، فرصت «به هستی گسترش‌پذیر اندیشیدن»، فرصت «كوتاهی زمان را فهمیدن» و فرصت «كارها و مسئولیت‌های به زمین مانده را دیدن». پس باید از سرطان انگ‌زدایی كرد و به آن به‌عنوان شتاب‌دهنده خیر و مهر و بازدارنده شر و قهر نگاه كرد. همسرم شریک بی‌ادعای این دنیای بین «دوجهانی» است. دنیای عادی و دیدنی و دنیایی ناخوانده و نادیدنی. دنیای نخست فانی است و دنیای دوم باقی و برای آمدوشد میان این دو دنیا، رنج عذاب نیست، بیدارگر است.

▪️۵)  خانم پماچودرون «از جان و دل زیستن در جهانی رنجور» را به‌خوبی در كتاب خواندنی «به استقبال ناخوانده‌ها» روایت می‌كند. او می‌گوید وقتی سروكله وقایع ناخوانده در زندگی‌مان پیدا می‌شود، گرفتار نشدن در الگوهای رفتاری بسیار دشوار است... ما به‌هیچ‌وجه محكوم به شكست نیستیم چون فارغ از تمامی شرایط و پیشامدها می‌توانیم از همین لحظه تلاش خود را برای تغییر آغاز كنیم. همیشه كاری هست كه بتوانیم برای تغییر عادت‌های رفتاری‌مان انجام بدهیم. فقط كافی است این بار به‌جای آنكه رنج‌مان را با نشان دادن رفتاری از روی عادت تشدید كنیم در این جریان وقفه‌ای بیندازیم. تجربه‌ای دیگر با هم آغاز كرده‌ایم؛ تجربه‌ای با همسرم در خلاف‌آمد عادت. تجربه‌ای كه نه در خود فرو رفتن است و نه از رنج دیگران فراموش كردن، تجربه همدردی در گفت‌وگو و گفت‌وگو در همدردی و البته در پناه بردن به دامان لطف خداوند./اعتماد
🆔@hrhesab2



tgoop.com/hrhesab2/7726
Create:
Last Update:

🔻به استقبال ناخوانده‌ها....
یادداشت دکتر هادی خانیكی


تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارک بادم
حافظ

▪️۱)  از ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ كه روشن شد سرطان پانكراس ناخوانده به مهمانی من آمده است، تاكنون تلاش كرده‌ام كه فهم و رویارویی‌ام را با زندگی در پرتو این هم‌نشینی بازخوانی و بازآفرینی كنم. جهان‌زیست سرطانی و پساسرطانی دنیایی دیگر است؛ دنیایی كه هر گوشه و هر لحظه‌اش معنایی متفاوت با ایام آرام و به روال دارد. در این یك و نیم سال تا آنجا كه توانستم از این مواجهه نوشتم و گفتم كه مجموعه «به روزنامه ایام» در روزنامه اعتماد بخشی از آن سرطان‌نوشته‌هاست و اكنون در حال انتشار مستقل آن هستم.

▪️۲)  مدتی این مثنوی تأخیر شد و طبیعتاً سرشت بهبودی و پرتاب‌شدگی به زندگی متعارف هم مایه غفلت از آن نوع زیستن و تأخیر در نوشتن شد. دیروز آقای بیک از روزنامه اعتماد خواسته احیای آن ستون را داشت؛ پذیرفتم كه موضوعی بیابم و سعی کنم دردنوشته‌هایی را از همان سنخ و البته با جان‌مایه امید به‌صورت منظم به دست چاپ بسپارم.

▪️۳)  به دنبال ناخوانده‌ای بودم كه همین روزها از راه رسیده بود؛ تنها رضایت میزبان را می‌خواستم كه این هم‌نشینی و همزیستی را بهانه نوشتن دوباره كنم كه حاصل شد. همسرم كه همیشه همراهم بوده و هست در همین روزها همدرد من هم شده است. روشن شد او كه مثل من و بسیاری از نزدیكان و آشنایان دور و نزدیك هنوز داغدار مرگ برادرزاده جوانش سهیل ابوفاضلی است، میزبان سرطان شده است.
موضوع را دوباره با او در میان گذاشتم و او جز لبخند و رضایت چیزی نداشت. دیروز با هم سفر درد و درمان را آغاز كردیم، باز شنبه‌شب و مطب دكتر پیام آزاده، ‌دوست آنكولوژیست و دردشناس و درمانگر. شب سرد زمستان و سفر دونفره به همان كوچه و مكانی كه در ۱۴ فروردین ۱۴۰۱ با هم رفتیم. این بار او بیمار جدید بود و من همراه بیمار؛ جاها و نقش‌ها عوض شده بود، آن بار او سخن صریح پزشك را درباره بیماری من شنید و دم برنیاورد و در همه‌جا به‌جای من درد كشید و صبر ورزید و این بار نوبت من بود كه این بار را به دوش بگیرم. او لحظه‌ای غافل نشد و از هیچ خدمتی دریغ نكرد، آیا من خواهم توانست چون او باشم؟ امید دارم.

▪️۴)  در همدردی و با همدردی، «سرطان» عادی می‌شود به‌ویژه آنكه می‌توان با گفت‌وگوهای همدردانه «سرطان» را مهمانی دانست كه اگرچه ناخوانده است اما همه داشته‌ها و نداشته‌هایت را سامان می‌بخشد و از هر چه در خانه وجودت هست، فرصت می‌سازد: فرصت «اخلاقی زیستن»، فرصت «به هستی گسترش‌پذیر اندیشیدن»، فرصت «كوتاهی زمان را فهمیدن» و فرصت «كارها و مسئولیت‌های به زمین مانده را دیدن». پس باید از سرطان انگ‌زدایی كرد و به آن به‌عنوان شتاب‌دهنده خیر و مهر و بازدارنده شر و قهر نگاه كرد. همسرم شریک بی‌ادعای این دنیای بین «دوجهانی» است. دنیای عادی و دیدنی و دنیایی ناخوانده و نادیدنی. دنیای نخست فانی است و دنیای دوم باقی و برای آمدوشد میان این دو دنیا، رنج عذاب نیست، بیدارگر است.

▪️۵)  خانم پماچودرون «از جان و دل زیستن در جهانی رنجور» را به‌خوبی در كتاب خواندنی «به استقبال ناخوانده‌ها» روایت می‌كند. او می‌گوید وقتی سروكله وقایع ناخوانده در زندگی‌مان پیدا می‌شود، گرفتار نشدن در الگوهای رفتاری بسیار دشوار است... ما به‌هیچ‌وجه محكوم به شكست نیستیم چون فارغ از تمامی شرایط و پیشامدها می‌توانیم از همین لحظه تلاش خود را برای تغییر آغاز كنیم. همیشه كاری هست كه بتوانیم برای تغییر عادت‌های رفتاری‌مان انجام بدهیم. فقط كافی است این بار به‌جای آنكه رنج‌مان را با نشان دادن رفتاری از روی عادت تشدید كنیم در این جریان وقفه‌ای بیندازیم. تجربه‌ای دیگر با هم آغاز كرده‌ایم؛ تجربه‌ای با همسرم در خلاف‌آمد عادت. تجربه‌ای كه نه در خود فرو رفتن است و نه از رنج دیگران فراموش كردن، تجربه همدردی در گفت‌وگو و گفت‌وگو در همدردی و البته در پناه بردن به دامان لطف خداوند./اعتماد
🆔@hrhesab2

BY حرفِ حساب 🇮🇷


Share with your friend now:
tgoop.com/hrhesab2/7726

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place. More>> 4How to customize a Telegram channel? In handing down the sentence yesterday, deputy judge Peter Hui Shiu-keung of the district court said that even if Ng did not post the messages, he cannot shirk responsibility as the owner and administrator of such a big group for allowing these messages that incite illegal behaviors to exist.
from us


Telegram حرفِ حساب 🇮🇷
FROM American