tgoop.com/iranboom_ir/45075
Last Update:
شور وطنپرستی در سخنرانی استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی + پرونده شنیداری
سخنرانیِ بسیار زیبا، دلانگیز، پُرشور و ایرانگرایانهی
استاد دکتر میر جلالالدینِ کزازی در همایشی برایِ بزرگداشتِ وی
http://www.iranboom.ir/poshe/seda/sokhanrani/8903/Dr.Kazaazi-3sh.13910823-19.mp3
بختِ بلند و بزرگ و بهینهیِ ما ایرانیان آن است که ایرانی هستیم، در این سرزمینِ سپندِ اهورایی که سرزمینِ هزارههاست، سرزمینِ فر و فرهنگ و فرهیختگی و فرزانگی است، سرزمینِ نژادگان و آزادگان است، سرزمینِ مردمانی است که هماره در درازنایِ تاریخِ ایرانزمین آوازهگرِ مهر و آشتی و دوستی بودهاند در پهنهیِ گیتی، سرزمینی که من به آوازِ بلند میگویم، سخنی است که از نهانگاهِ نهادِ من، از بُنِ جانِ من برمیخیزد، سرزمینی است که میتواند نمونهای بِهین و بَرین باشد همهیِ مردمانِ جهان را، هنگامیکه من از ایران میگویم، ایران را در همگیِ آن میخواهم، خواستِ من فُلان روزگارِ تاریخی نیست، این سرزمین، سرزمینی بودهاست که هزاران سال در جهان پاییدهاست، فرازها داشتهاست و نشیبها، دَهها بار، بیگانگان دراز دست، سرمَست از پیروزی به این سرزمین تاختهاند، شیرازهیِ فرهنگ و شهرآیینیِ آن را گسستهاند اما ما ایرانیان دیگربار این شیرازه را سُتوارتر از پیش به هم بستهایم و پیوستهایم، یکی از رازهایِ شِگَرفی و شِگفتیِ فرهنگِ ایران، یکی از رازهایِ ماندگاری و پایداریِ آن در پهنهیِ تاریخ، این تازشها بودهاست، ما را چه باک که بارها بر ما تاختهاند، این تازشها نیروهایِ نهفته و فروخفته در ما را شکوفانیدهاست به کردار درآوردهاست، ما را بیش از آنچه بودهایم گردانیده است، وگرنه این سرزمین تاب نمیآورد، برجای و برپای نمیماند، اگر آنچه بر ایران رفتهاست بر هر کشورِ دیگر میرفت دیری بود که از پهنهیِ جهان و تاریخ سِتُرده شدهبود، این خوی و خیمِ بالا، این کُرنش و مَنِشِ سزاوار و رواست که ایرانِ ما را از گَزندهایِ گران، از آوارهایِ انبوه، از زیانهایِ زندگیسوز پاس داشتهاست بیگمانم از این پس نیز پاس خواهد داشت.
من بیتی چند از چکامهای را که 14 سالی پیش از این سرودهآمده است برایِ ایران بَر میخوانم،آن را به همه شما پیشکَش میدارم. این چامه بلند است من بخشی از آن را میخوانم.
ایرانِ نامیِ گرامی، ایرانی که در نوشتههایِ پهلوی خونَیرَثِ بامی خوانده شدهاست،ایرانی که بر پایهیِ سخنی از زرتشت بهترین سرزمینی است که مزدا آفریده است، من به این سخن باور دارم،آنچه کردهام به پاسِ این باور بوده است.
هلا ای سپهرینه سامانِ سیمرغ
گَرَم سایهیِ توست بر سر هُمایم
سِتایم اگر جز تو را در چکامه
به نزدِ خردمند هرزه دَرایم
کهن سرزمینا سخن از تو گویم
که آرامِ جان شد سخن، از برایم
نخواهم که گامی دگر، رفت یارد
اگر جُز به راهِ تو رفتهست پایم
شکسته مرا باد، دست و قلم نیز
اگر جُز تو را ای سُتوده ستایم
سَرایم به نامت سخن زان که چندی
جدامانده از خان و مان و سَرایم
به فریاد بِستایمت ای برین بوم
زبان تا به کام است و بر جای نایم
فرهمند فرزانهیِ روزگاران
بهین پیرِ پروردهیِ پارسایم
گرانمایه فردوسیِ فرخآیین
سخن راست نیکوترین پیشوایم
تُرایم رهیدی که هین از رهیگان
از آن بر جهانِ سخن پادشایم
به گیتی مرا نام بس این چکامه
که پُرشور با یادِ تو میسُرایم
گَرَم مارِ اندوه خواهد گَزیدن
به افسونِ این چامه نیکش فَسایم
بنازم به خود در اروپایِ نازان
که ایرانیام مردی از آسیایم
بنازم به ایران و ایرانی، آری
نه من خیرهرویم، نه من تیرهرایم
بگویم چو پرسند تو از کجایی
که از شهرِ شیدم نه زآنِ شمایم
زِ رادان و آزادزادانم آری
سرافرازی از کشورِ آریایم
بگویم که از سرزمینِ فروغم
زِ بومِ خدایِ مَیاَم، از نَسایم
زِ کرمانشَهَم شهرِ گُردی و مَردی
فسونِ فَسانه منم، از فَسایم
زِ شیرازم آن شهرِ راز و زِ تبریز
از آن راز و تب ریزد از گفتههایم
منم از ری آن شهرِ رای و به گیتی
سپاهانیم سَروری را سَزایم
من از پارس میآیم آن بومِ زرین
زِ مرزِ گُشایندهیِ نینوایم
(کوروشِ بزرگ شهریاری که جهان تاکنون رادمردی زادمرد چون او ندیده است و به گمانِ بسیار ازین پس نیز نخواهد دید)
بهین شهریاری که بس برتر آید
زِ گیتیگشایانِ کشور خدایم
من ایرانیام نامدار و سرافراز
زِ هرکس فزونم از آن و فَرایم
سخن تا گرامی شد از نامِ ایران
سخنگوی گوی از سخندان ربایم
سخن نو به نو تا زِ ایران بگفتم
نو آیین و نغز و نِکو شد نوایم
مرا گفت زروان خوشا من که در شعر
به یادِ وطن جادوی مینمایم
شد این چامه از شورِ ایرانپرستی
زِ شیواترین چامههایِ رسایم
به کوشش: بابکِ علیخانی
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/8993-sokhanrani-dr-kazazi-shor-iran-parasti.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
BY ایران بوم
Share with your friend now:
tgoop.com/iranboom_ir/45075