tgoop.com/irbozorg/5884
Last Update:
در مشروطه، از طریق ملاک قرار دادن عقل و البته نیم نگاهی به فهمی که از رابطهی شاه با تاجوتخت در غرب داشتیم، آنگونه که نظریهی شارح ارسطو بود، توانستیم شاه را در جایگاه فردی آن، از مقام رسمی خود تفکیک کنیم.
اتفاقی امّا که در سال ۵۷ رخ داد، (اگر بتوانیم صورتبندی منطقی کنیم)، آن بود که شاهزاده را از مقام سلطنت جدا کردند، یا بهعبارت دیگر، شاه را از تاجوتخت جدا ساختند، جای آنکه بر اساس مشروطه صرفاً فرد را از مقام رسمیاش تفکیک کنند.
همهی التهاب ایران در این نیم قرن ناشی از آن است که سر شاه از پیکرهی سیاسی خود جدا شده؛ تنوارهی ایران مثل مرغ بسمل در خاک و خون میغلطد امّا نه جان میدهد و نه به ترتیبات جدید تن میسپرد. نتیجه اینکه شاه باید به پیکرهی سیاسی خود متّصل گردد؛ و لازمهی این کار نخست پذیرفتن مقام شاهی توسّط ولیعهد است، و بعد چسباندن سر شاه به پیکرهی سیاسی آن که همانا مردمی هستند که در خیابانها با حضور خود تنوارهی سیاسی شاهی را تشکیل دادند.
BY ایرانِ بزرگِ فرهنگی
Share with your friend now:
tgoop.com/irbozorg/5884