tgoop.com/jenabegav/2033
Last Update:
مذهب راهآهن و دم روباه استبدادزده
امان از شخصیت ایرانی و حزب باد که مشکل اصلی ماست. معمولا حوصله درگیر شدن با پهلویچیها را ندارم، ولی تناقضات لیبرالهای رضاخانی محتاج کمی بحث است.
به عقیده من مذهب پهلویپرستی را باید مذهب راهآهن نامید. چون بعد از بطلان منطقی هر کدام از ادعیه و اذکارشان فریاد می زنند راه آهن...راه آهن….
متاسفانه جمهوری اسلامی خودش به دین راهآهن یعنی پروژه های بزرگ دولتی بی بازده معتقد است.
برای بار یکصدهزارم: برای حمایت از سلطنت پهلوی که موضع عملی ما هم است احتیاجی به پهلویپرستی نیست. با توجه به اینکه مدعی شناخته شدهای برای سلطنت مشروع از سوی قاجار یا صفوی نداریم و ملت ایران هم متاسفانه به خاندان غیر ایرانی تن در نخواهد داد، پهلوی تنها آلترناتیو شناخته شده و عملی برای خروج از کابوس جمهوری است. به رغم اشتباهات سهمگین مرحوم محمدرضاشاه خاطره خوبی از او در ذهن مردم وجود دارد. همین مقدار دلیل برای حمایت مشروط از پهلوی کافی است و احتیاجی به بت چپرستی و خروج از اسلام نیست. اکثر ملت هم همین را میفهمند. این روشنفکران استبدادزده و متناقض هستند که آش را زیاد شور میکنند و به رسم کهن تحصیلکردهها دوست دارند کله خود را در ماتحت یک شخصیت اتوکرات قرار دهند.
جمهوری اسلامی وارث واقعی رضاخان است. ما در فضای روحی زندگی میکنیم که دیکتاتوری نامشروع رضاخان پایه گذاشت. دعوای خمینی و رضاخان دعوای صندلی و استایل بود، وگرنه همان اشتها برای تمرکز قدرت و همان باد تکبر. پهلوی مقصر اصلی بیریشهگی و آشوب ذهنی و نحوست و باد و دولت زدگی ایرانی معاصر است. تک تک افتخارات رضاخان را جمهوری اسلامی تکرار و تکثیر کرد(حتی ممنوعیت میکده ها!). البته در عمل تفاوت زیادی بین رضاخان و جمهوری وجود دارد. چون حتی در مکتب راه آهن هم بد و بدتر داریم. دیکتاتوری فردی پهلوی با مافیای فعلی ابدا قابل مقایسه نیست. جمهوری یک سیرک سفرهای است که توسط اشرار عنترناسیونال اداره میشود. جمهوری درجه فرعونیت حکومت را بسیار بالا برد و حوزه غارت را به همه جا بسط داد. اما ریشه نظری کثافتکاری حاضر را کودتای رضاخان ریخت. جمهوری تصویر رضاخان است در فاضلاب خوکدانی.
برسیم به توجیهات لیبرال دموکراتیک برای رضاخان. فرمودند که زمان رضاخان ملت ناآگاه بود و برای مشروطه و برای رای گیری آمادگی نداشت.
عجبا! چطور جامعه زمان رضاخان برای مشروطه آمادگی نداشت، اما در زمان مرحوم محمدعلیشاه مشروطه و انتخابات عالی بود؟ در آن زمان که ۹۵ درصد جامعه یا بیشتر (از جمله مراجع معظم تقلید و حضرت آخوند خراسانی و غیره) نمیدانستند مشروطه چیست. چطور با آن تغییرات ناگهانی، غیر دموکراتیک، و بی حساب که به بلبشو و فساد و ناکارایی بعدی منجر شد (که تقصیرش را گردن قاجار میاندازید!) موافقید؟ در ضمن وقتی از استبداد میگوییم لزوما از صندوق های رای حرف نمیزنیم که حکم میدهید ملت بی سواد حق رای و نظر نداشتند! از چپاول و تمرکز قدرت میگوییم.
یکی دیگرشان فرموده که در زمان رضاخان هایک و میزس و لیبرتارینها نبودند! و بنابراین انتظار غارت و غصب و تمرکز قدرت طبیعی است. ببینید حقه بازی تا چقدر. برای حرمت مالکیت شخصی احتیاج به ایده وارداتی بود؟ عقل و انصاف سنتی خودمان هم وجود نداشت؟ هایک و میزس چه نقشی در پنج هزار سال تمدن داشتند؟ آخر این چه توجیه غریبی است برای دیکتاتوری و غصب سلطنت و توطئه؟ ضمن آنکه تمرکز شدید حکومت برای اولین بار توسط رضاخان و تحت تاثیر ایدههای وارداتی صورت گرفت. پاس دادن به «وضع آن زمان» مشکل شما را حل نمیکند. مشکل شما فقط کمسوادی نیست. ایدهفروش به اصل سلطنت سنتی ومشروعیت آن تعهد ندارد و غلام زمانه است. ناچارا به بیصداقتی میافتد و خود را به کوچه علی چپ میزند. برای همین در این کانال بر شناخت اشخاص و تبارها و عقل سنتی تاکید داریم، نه تقلید ایده های شیک. چون ایده وارداتی ثبات ندارد و با شرایط بازار تغییر می کند. تعهد ایدهفروش به جهت باد است و در ذات خود رادیکال است. دم روباه وقتی بیرون میافتد که از دستاوردهای رضاخان حرف میزنند: «نهادمندی و پایهگذاری ديوانسالاری » عشق به دیوانسالاری و حکومت متمرکز را نشان می دهد. ضمنا جمهوری اسلامی سوسیالیستی در «تشویق زنان به حضور در عرصه اجتماع» بسیار کاراتر بود.
طبق معمول تاریخ دروغین بنای پهلویپرستی است. «آیا مهم ترین عامل توسعه ایران،توسعه آمرانه پهلوی نبود؟». نه نبود. رشد اقتصادی و صنعتی شدن در حال اتفاق افتادن در همه جای دنیا بود و «توسعه آمرانه» که در واقع زورگویی و چپاول و برنامهریزی مرکزی بود در واقع به بزرگترین مصیبت ایران تبدیل شد.
ضمنا «رعایت انصاف، مقتضیات و مقدرات زمان رو هم برای قضاوت تاریخی» اصل خیلی خوبی است. گویا شامل قجر نمیشود. فقط برای بتها کاربرد دارد.
BY جناب گاو
Share with your friend now:
tgoop.com/jenabegav/2033