tgoop.com/ketab_va_hekmat/2531
Last Update:
رنج مدام
به تو پیوسته دل از وحشت شبهای دراز
به تو پیوسته دل از تلخیِ دیدار شکست
به تو ای نغمهٔ راز
به تو ای شعلهٔ مست
به تو پیوسته دل آنجا که نه تریاک و نه جام
بتواند که رهایی دهد از خویشتنم
به تو پیوسته دل آنجا که پس از جنبش درد
نیش پرکینه فروبرده چو ماری به تنم
به تو ای ساغر لبریز امید
به تو ای غنچهٔ نیلوفر ناز
به تو پیوسته دل از ننگ درنگ
به تو پیوسته دل از رنج نیاز
وه چه تبها که به شبهای گرانبار و خموش
غم دیرینه برانگیخت ازین جان تباه
من شوریده به یاد تو درین کلبهٔ تنگ
دل افسرده رها کرده به پندار سیاه
وه چه شبها که به بیغولهٔ ناکامیِ سرد
پیش آیینه شکستم غم تنهاییِ خویش
دست بر چانه در اندیشهٔ تلخ از سرِ درد
رنگ جاوید زدم بر رخ رسواییِ خویش
به تو پیوسته دل از ظلمت روز
به تو پیوسته دل از محنت شام
به تو ای گنج مراد
به تو ای رنج مدام
#فریدون_توللی
@Ketab_va_hekmat
BY کتاب و حکمت
Share with your friend now:
tgoop.com/ketab_va_hekmat/2531