tgoop.com/kharmagaas/17235
Last Update:
فرهاد قنبری
فعالیت سیاسی یا سخافت سیاسی!
فضای رسانهای کشور دست عدهای متعصب و نادان افتاده است که به همه چیز از برق و آب و گاز تا قیمت ملک و اجاره و آب پشت سدها به چشم جناحی نگاه میکنند و هر کدام مشتاقانه تلاش میکنند تا پوز یکدیگر را به زمین بمالند. یکی از قطع شدن برق میگوید و دیگری از قطع نشدن برق و هر کدام مشتاق است تا با بالا و پایین کردن مصرف در زمان دولت محبوب خود حال دیگری را بگیرد. در این میان گونه دیگری هم به نام برانداز رشد یافته است که فراتر از این دو جناح خواهان ویرانی و نابودی همه چیز و حمله خارجی است تا یکی از نوادگان شاهان سابق ایران را برای حکومت به بقایای ویرانی حاصل از تهاجم خارجی بنشاند!
در این فضای غبارآلود و به غایت سخیف که وجه مشخصه آن تعطیل شدن خرد و عقلانیت و دوراندیشی است هر کس چرتکه ای برداشته و در حال تقسیم مردم به «خودی« و «غیرخودی» است و بسیاری در شبکه های اجتماعی به جان هم افتاده و به طرق مختلف از خجالت هم درمی آیند. بازار فحاشی و تهدید و تخریب و تهدید داغ داغ است و هر کسی از ظن خود دیگری را به وطن فروشی و کاسهلیسی و خیانت متهم می کند.
اما آنچه در این شرایط به غایت سخیف و مهوع فراموش می شود خود کشور و جامعه است. انگار نه انگار که اینجا سرزمینی با دهها میلیون جمعیت است که باید در کنار یکدیگر زندگی کنند و خواه ناخواه خوشبختی و سعادت و بدبختی و فلاکت آنها به یکدیگر گره خورده است. انگار نه انگار که اینجا فلاتی کم باران و خشک است و مردم فارغ از نام دولت و نظام حاکم باید در مصرف انرژی صرفهجویی کرده و در حفظ منابع طبیعی خود بکوشند.
در ایجاد این وضعیت همه طیف ها و جریانات سیاسی و رسانه ای دست داشته اند. از صدا و سیمایی که سالهاست به سخنگوی یک جریان عقیدتی و سیاسی تبدیل شده و سعی در حذف و نادیده گرفتن سایر جریانات فکری و سیاسی و اجتماعی این سرزمین کرده است تا برخی شبکه های ماهواره ای و فعالین اپوزسیون که عملا در خدمت سازمانهای امنیتی و جاسوسی بیگانه و تروریست های وحشی بیابانها و کوههای اطراف کشور قرار گرفته اند. از تندروهای اصلاحطلبی که چیزی جز منافع فردی و عقده گشایی نمیشناسد تا فرقه افراطی که به ایران و مردمش به چشم ابزار و وسیلهای برای تخلیه عقده های سرکوب شده کودکی و نوجوانی خود مینگرد.
آنچه جامعه امروز ایران را بیشتر از هر دشمن خارجی دیگری تهدید می کند همین پر رنگ شدن مرزهاست. مردم باید بپذیرند که همان افرادی که روبروی شان ایستاده و علیه اش شعار می دهند و گاهی مرگ او را هم می خواهند، همان افرادی هستند که به اندازه خود آنها از این مملکت سهم دارند و قرار است همین جا و در کنار یکدیگر زندگی کنند.
باید قبل از آنکه فرصت به طور کامل از دست برود این جامعه با خود به آشتی برسد. باید مرزکشی های ایجاد شده میان مردم کمرنگتر شود و باید همگان آزادی و سبک زندگی یکدیگر را به رسمیت بشناسند. ما ایرانیان چاره ای جز این نداریم که یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و در کنار هم «زندگی کنیم» و یا اینکه یکدیگر را به رسمیت نشناسیم و در کنار یکدیگر و به دست یکدیگر بمیریم.
و اینکه اگر بخشی از جامعه تصور کند می تواند با تکیه بر زور و قدرت رسانهای یا هر چیز دیگری بخش دیگری از جامعه را برای همیشه تحت سلطه و انقیاد خود درآورد، ناشی از نفهمیدن و نشناختن (مناسبات جهان جدید که جای خود دارد) درست ذات انسان است.
@kharmagaas
BY خرمگس
Share with your friend now:
tgoop.com/kharmagaas/17235