Telegram Web
وُهومَن اَمشاسِپَند
بعدازظهر خود باز هم نمی توانند به همه ی دوستان و آشنایان رسیده دیداری تازه نمایند بارها اتفاق افتاده که شما به قصد دیدن دوست خود از منزل بیرون می روید و وقتی به منزل او می رسید او را درخانه نمی یابید و چه بسا که او هم در همین ساعت به قصد دیدار شما آمده و بدون…
روز زایش اشو زرتشت.

روز خورداد و فروردین ماه (ششم فروردین) یکی از روزهای خجسته ای است که در بین زرتشتیان احترام به سزایی دارد چون هزاران سال پیش در چنین روزی اشوزرتشت اسپنتمان، پیغمبر بزرگ ایران، از مادر متولد شد و نیز در روز خورداد و فروردین ماه چهل سال بعد بود که این پیامبر آریایی از سوی اهورامزدا به پیغمبری برگزیده شده مأموریت تبلیغ مزدیسنا به حضرتش واگذار گردید.
به شکرانه ی این موهبت بزرگ زرتشتیان دنیا در این روز جشن هایی بر پا می کنند که با سپاس گذاری به درگاه خداوند بی همتا آغاز می شود و به ساز و آواز و دست افشانی و پای کوبی پایان می پذیرد. زرتشتیان ایران این عید راجشن هفدرو Hafdoroo می گویند.
پارسیان هندوستان و پاکستان این روز را به نام خرداد سال جشن می گیرند و پارسیان دسته دسته به آدریان ها رو می آورند و سپاس و ستایش یکتا اهورا به جا می آورند و در بزرگ داشت این جشن بزرگ تاریخی همت می گمارند.
در آثار الباقیه وارد است و روز ششم فروردین نوروز بزرگ است و نزد ایرانیان جشن بزرگ می باشد.
گویند خداوند در این روز مشتری بیافرید و فرخنده ترین ساعت های آن روز ساعت مشتری است.
زرتشتیان می گویند زرتشت در این روز توفیق یافت که با خداوند مناجات کند و کیخسرو در این روز بر آسمان عروج کرد و در این روز برای ساکنان کره ی زمین سعادت را قسمت می کنند و از این جاست که ایرانیان این روز را روز امید نام نهاده اند.
۲۵۰
@khashatra
جشن سده
یکی دیگر از جشن های بزرگ ایران باستان که از زمان های بسیار دور برای ما به یادگار مانده جشن سده است که جشن پیدایش آتش می باشند و روایات ایرانی آن را به هوشنگ پادشاه پیشدادی نسبت می دهند.
فردوسی در شاهنامه خود شرح پیدایش آتش و بنیان گذاری جشن سده را در زمان هوشنگ شاه ضمن داستانی بیان نموده می گوید که روزی هوشنگ شاه به همراهی درباریان و ندیمان خود به منظور گردش به سوی کوه می رود در راه به مار تنومندی برخورد می کند و با سنگ بزرگی به جنگ او می شتابد. سنگ را به سوی مار پرتاب می کند ولى سنگ به سنگ ديگرى خورده از آن جرقه ای بیرون می جهد و خار خشکی را که در آن نزدیکی باشد مشتعل می نماید.
شاه و درباریان که تا به آن روز آتش ندیده بودند به شگفت اندر می شوند و هوشنگ چنین لب به سخن می گشاید :
بگفتا فروغی است این ایزدی،
پرستید باید اگر بخردی.
شب آمد برافروخت آتش چو کوه،
همان شاه در گرد او با گروه.
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد،
سده نام آن جشن فرخنده کرد.
زِ هوشنگ ماند این سده یادگار،
بسی باد چون او دگر شهریار.
سده از واژه ی سد (صد) آمده است و همان طور که هفته به معنی ۷ روز است و چهله به معنی چهل روز و دهه و سی روزه به معنی روز دهم و سی ام و پنجه به معنی پنج روز است و هم چنین پنج انگشتان دست و پا را پنجه می گویند و هزاره به معنی هزار سال است سده هم بخ معنی سد روز می باشد.
در صفحات پیش گفتم که آریایی ها در محلی به نام ایرانویج زندگی می کردند که آن جا ده ماه هوا سرد و تنها دو ماه هوا معتدل بود.
۲۵۱
@khashatra
آریایی ها سده ها بعد به واسطه ی سردی هوا یا به مناسبت دیگر از آن جا مهاجرت نموده به طرف جنوب آمدند و به نقطه ای رسیدند که به موجب نوشته ی کتاب های پهلوی دارای دو فصل بود تابستانی به مدت هفت ماه از فروردین تا پایان مهر و زمستانی به درازای پنج ماه از اول آبان تا پایان اسفند.
پدران ما سده ها در این محل زیسته و سپس از آن جا به سوی ایران مینو نشان آمده رحل اقامت افکندند.
حالا اگر درست دقت نماییم می بینیم که از اول آبان تا روز دهم بهمن که جشن سده است درست سد روز از زمستان بزرگ پنج ماهه می گذرد و با این توضیح اگر ما سده را روز سدم زمستان پنج ماهه بدانیم به راه غلط نرفته ایم.
در ایران باستان این جشن بزرگ ملی در روز دهم بهمن نزديک غروب آفتاب با آتش افروزی و سرود خوانی و دست افشانی و پای کوبی برگزار می شد و همه ی افراد مملکت از هر فرقه و مذهبی که بودند در آن شرکت می جستند. پس از برچیده شدن دودمان ساسانی باز هم این جشن مانند سایر اعیاد بزرگ ملی ایران از رونق نیفتاد و هر سال برگزار می شد.
کهن ترین جشنی که در دوره ی اسلامی به طور آبرومند از سده بر پا کردید توسط مرداویج زیاری بود که در سال ۳۲۳ هجری در اصفهان برگزار شد و نویسندگان ایرانی از شکوه و جلال این جشن در تاریخ مطالبی ذکر نموده اند.
در پایان سده ی چهارم در زمان سلطان محمود غزنوی دوباره این جشن رونقی پیدا کرد.

📚 بُن مایه :

برگرفته از نسک ؛ مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

نوشته ی ؛ موبد اردشیر آذر گشسب.

رونوشت ؛ بردیا بزرگمهر.

۲۵۲
@khashatra

ادامه دارد...
وُهومَن اَمشاسِپَند
#امروز به روز، پیروز و فرخ روز ورهرام ایزد از بهمن ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی یک شنبه ۱۴ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی. ۲ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی) ✔️ ورهرام = پیروزی و سرافرازی. ✔️ دیدار در شاه ورهرام ایزد یزد. @khashatra
#امروز


نَبُر

به روز، پیروز و فرخ روز رام ایزد از بهمن ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی

دو شنبه ۱۵ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۳ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ رام = رامش ، آرام ، آرامش.

✔️ نَبُر : پرهیز از کشتن حیوانات سودمند،
و پرهیز از خوردن خوراک های گوشت دار.

@khashatra
#رام_ایزد

واژه‌ی رام به معنای آرام، خوشحال، فرمان بردار آمده‌است و هنوز هم این واژه به همین صورت یا به صورت رامش در معنی صلح و شادی و سازش به کار می‌رود.
ایزد رام در آیین مزدیسنی، پاسدار و موکّل روز بیست و یکم هر ماه خورشیدی است و در اوستا با صفت «بخشنده ی چراگاه و اغذیه‌ی خوب» از وی یاد شده‌است.

رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شده‌است.
در آیین زرتشت یکی از ایزدان یا فروزه‌ی درخور نیایش است. این ایزد که آن را وای وه نیز گفته‌اند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز می‌نامند، موکّل است. چهارمین روز نَبُر یا پرهیز از خوردن گوشت است.

در کنار بهمن (وهمن یا وهومانا از امشاسپندان) سه دستیار او قرار می‌گیرند که نخستین آن ها ماه، دومین گؤشورون و سومین رام است که قرینه ی وای محسوب می‌شود و در زندگی پس از مرگ نقش خاصی را ایفا می‌نماید.
در واقع در زندگی پس از مرگ، رام به ارواح نیکوکار و عادل مدد می‌رساند تا مشکلات و موانع را پشت سر بگذارند.
رام یکی از جنبه‌های زمان نیز به شمار می‌رود او نخستین پزشک مینوی است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است.

 فردوسی می‌سراید :

ترا روز رام از جهان رام باد،
همان باد را با تو آرام باد.

گل خیری زرد نماد رام ایزد است.

@khashatra
#چهار_روز_نبر


در کیش زرتشت چهار روز در هر ماه است.
به عبارت دیگر، زرتشتیان ۴۸ روز در سال نبر یا (پرهیز از خوردن گوشت و کشتار حیوانات سودمند) را می‌گیرند اما نه پشت سرهم.
زرتشتیان برای زیاده روی نکردن در خوردن گوشت جانوران، روزهای #دوم و #دوازدهم و #چهاردهم و #بیست_و_یکم هر ماه زرتشتی از خوردن گوشت پرهیز می کنند.

این چهار روز متعلق به چهار امشاسپندِ و ایزدان  #وهمن #ماه #گوش و #رام می‌باشد.
در نزد زرتشتیان برای هر سی روز ماه اسم خاصی وجود دارد.
یکی از این روزها «وهومن» است که بعدها به نام بهمن تغییر ریخت داده و به چم‌ منش نیک است.
روز «ماه»، روز «گئوش» یا گوش و روز «رام» نیز به همراه روز «وهومن» روزهایی هستند که گوشت خوردن درآن نکوهیده شده و به آن نبر(Nabor) می گویند.

"نبُر" فعلی دستوری ست و جزو سنت زرتشتیان می‌باشد.
به چمار نبریدن و منظور از آن نکشتنِ حیوانات و سر آن ها را نبریدن بوده است.
در قدیم، برخی از زرتشتیان در کلِ ماه بهمن نیز لب به گوشت نمی زدند.
نیک است بدانید که نمادِ بهمن، سپیدی و پاکی است از همین رو موبدان زرتشتی سپید می پوشند چرا که؛
منش نیک به چم سپیدی ست.
هم چنین برای اطلاعاتِ عمومی می‌ گویم که وهومن نزدِ مزدیسنان بزرگی زیادی دارد.
چرا که با وهومن است که یک مزدیسن هوخت/Hovakht و هورشت/Hovarasht را می فهمد و رعایت می کند.
به چم این که با اندیشه ی نیک به کردار نیک و گفتار نیک نیز می رسد و منطقی می شود.
زرتشتیان باید در سه بخش #مینویِ #شنوایی، #اندیشه و #احساس همیشه روزه داشته باشند.
به آن چم که با این سه حس،
از نیکی و "امر نیک" دور نشوند.
و “اندیشه و احساس و شنوایی” باید همیشه سرشار از نیکی باشد.

@khashatra
وُهومَن اَمشاسِپَند
آریایی ها سده ها بعد به واسطه ی سردی هوا یا به مناسبت دیگر از آن جا مهاجرت نموده به طرف جنوب آمدند و به نقطه ای رسیدند که به موجب نوشته ی کتاب های پهلوی دارای دو فصل بود تابستانی به مدت هفت ماه از فروردین تا پایان مهر و زمستانی به درازای پنج ماه از اول آبان…
عنصری در یکی از جشن های سده که از سوی این پادشاه برگزار گردید قصیده ای خواند که با این بیت آغاز می شود :
سده جشن ملوک نامدار است،
ز آ فریدون و از جم یادگار است.
سلطان مسعود غزنوی نیز سده را جشن گرفت چنان که فرخی در مدح وی گوید :

جشن سده و سال نو وماه محرم،
فرخنده کناد ایزد برخسرو عالم.

و در قصیده ی دیگر می سراید :
از پی تهنیت روز نو آمد بر شاه،
سده فرخ روز دهم بهمن ماه.

و منوچهری که در سال ۴۲۰ هجری به خدمت سلطان مسعود پیوسته در قصیده ای راجع به این جشن می گوید :
آمد ای سید احرار شب جشن سده،
شب جشن سده را حرمت بسیار بود.
ملک شاه سلجوقی (۴۸۵ - ۴۶۵) در سال ۴۸۴ هجری سده را در بغداد جشن گرفت.
و حکیم عمر خیام نیشابوری در کتاب نوروزنامه صریحاً نوشته که «.... هر سان تا به امروز آیین آن (سده) پادشاهان نيک عهد در ایران و توران به جای می آورند.»
تا این جا صحبت از ایرانیان غیر زرتشتی در میان بود حالا خوب است ببینیم زرتشتیان که وراث حقیقی این سنن باستانی هستند در این مورد چطور عمل نموده اند.
شوربختانه باید اقرار نماییم که تا آن جایی که اطلاعات ناقص ما می رسد به جز زرتشتیان کرمان که از قدیم الايام این جشن باستانی را به خوبی بر پا می داشتند در سایر نقاط زرتشتی نشین از این جشن اثری نبود.
۲۵۳
@khashatra
در هر حال این رسم از دیر باز در کرمان بر جای مانده و تا آن جایی که پیران سال خورده از نیاکان و پدران خود به یاد دارند همه ساله در روز دهم بهمن ماه برگزار می شده. زمانی در قنات غستان (کهن غستان) در ۳۳ کیلو متری جنوب شهر كرمان (نزديک ماهان) و گاهی به علت بروز تعصب مذهبی در نقاط مختلف به توسط افراد ساکن هر کوی در یکی از منازل و هنگامی نیز (از ۶۰ سال پیش) در بابا کمال که در ۸ کیلومتری شمال شرقی کرمان و در دامن کوهی واقع است برپا می شده و پس از آن نیز قریب ۵۰ سال ست که در محل معروف به شاه مهر ایزد که در شمال شهر کرمان است همه ساله این جشن به پا می شود.
در شهر یزد تا حدود سی سال پیش از این جشن اثری نبود.
در دهم بهمن ماه ۱۳۲۳ خورشیدی با همت و دستیاری آقای دکتر فریدون کابلی که در آن موقع در یزد اقامت داشتند برای نخستین بار جشن سده ی آبرومندی بر پا شد و از آن سال به بعد به طور مرتب در روز دهم بهمن این جشن باستانی از سوی انجمن زرتشتیان یزد و سازمان جوانان زرتشتی یزد برگزار می شود.
ولی در تهران در سال ۱۳۱۷ خورشیدی برای نخستین بار از طرف باشگاه مزدیسنان تهران که در همان سال توسط عده ای از جوانان با حرارت تأسیس شده بود این جشن ملی بر پا گردید و از آن تاریخ تا سال ١٣٣۴ خورشیدی جشن سده توسط هیئت نامبرده و سپس چند سالی توسط سازمان جوانان زرتشتی و در سال های اخیر از سوی سازمان فروهر مرتب و به طور آبرومند در سالن و حیاط دبستان گیو و از سال ۱۳۴۰ به بعد در كوشک ورجاوند واقع در جاده ی کرج که از سوی فرزانه ی خیراندیش دکتر فریدون ورجاوند به جماعت زرتشتی اهدا شده گزار گردیده است.
۲۵۴
@khashatra
طرز برگزاری جشن سده بدین طریق است که کوهی از هیزم خار و خاشاک پیش تر تهیه می شود و در روز دهم بهمن ماه پس از ایراد سخن رانی ها و سازها و آوازها هنگام غروب آفتاب در حالی که موبد لاله روشنی به دست و زمزم اوستا به زبان دارد دور کوهه ی هیزم می گردد و در حین سرودن آتش نیایش هیزم را آتش می زند آتش به تدریج شعله ور می شود و به آسمان زبانه می کشد و با افروخته شدن آتش مردمی که در دور آن حلقه زده اند هورا و هلهله می کشند و صدای خنده و شادی آن ها فضا را پر می کند.

-------------------------------------
همه ی مطالب این بخش از کتاب آبین برگزاری جشن ها در ایران باستان تألیف نویسنده که به همت و سرمایه ی فرزانه ی گرامی آقای بهمن موبد در سال ۱۳۴۸ خورشیدی به چاپ رسیده برداشت شد است برای کسب اطلاعات بیشتر به آن رجوع نمایید.

📚 بُن مایه :

برگرفته از نسک ؛ مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

نوشته ی ؛ موبد اردشیر آذر گشسب.

رونوشت ؛ بردیا بزرگمهر.

۲۵۵
@khashatra

ادامه دارد...
#باد_ایزد

«باد»، نام بیست‌ و‌دومین روز ماه در گاه شمار زرتشتی ست. باد، به چم هوا ست. در فرهنگ زرتشتی هوا از چهار آخشیج ستودنی و سپندینه مانند آب و آتش و خاک است.
در فرهنگ ایران پاک نگهداشتن چهار آخشیج خویش کاری هر انسان است.

در اوستا ایزد وَیو (باد) همراه و همکار ایزدان آب و آتش و خاک است.
ایزد وَیو (ایزد «باد» یا «هوا») همواره با ایزد رام آمده است.
در اوستای سی‌روزه آمده : «…یاری باد به همه رزم و کارزار برساد. هر که را باد پشتیبان است پیروزی همیشه با اوست.

ایزد وَیو یا ایزد باد همواره با ایزد رام آمده است. ” وای یا وایو ”باد” چهره‌ای دوگانه دارد، خوب و بد زیرا باد از هر دو جهان نیک و بد می‌گذرد. او نیکوکار است و در عین‌حال می‌تواند با نیروی ویران گر خود همه‌ چیز و همه ‌کس را نابود سازد.

در ادبیات پهلوی دارای دو نیمه‌ی بد و خوب است که در اوستا نیمه‌ی نیک او که دشمن دیوان است ستوده شده. ایزد وایو در یشت پانزدهم اوستا به عنوان ایزدی مهم مورد ستایش قرار گرفته و این ستایش تا دوران اشکانی و ساسانی ادامه داشته‌است. در فرهنگ ایران قدیم ایزد یا الهه ی باد است.

این خداوندگار نه تنها برای تمام موجودات زنده روح حیات بوده بلکه روح دنیا و گیتی نیز محسوب می شده است. وایو هم چنین هوایی است که در آن تمام موجودات زنده در هنگام مرگ نابود می شوند.

ایزد باد در اوستا چنین گزارش شده : جوینده، نیک‌كردار، چیره‌شونده، پس‌رونده، پیش‌رونده، پاینده‌فر، سخت‌ترین، قوی‌ترین، شكست‌دهنده، موج‌ریزنده، زبانه‌كشنده و ….
 
سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی نسک (:کتاب) بندهش ؛

چون باد‌روز، روز نشاط آمد ای نگار،
شادی فزای هین و بده باده و بیار.

باده است شادی دل پیوسته باده خور،
بی‌باده هر چه بینی باد هوا شمار.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

در بخش (نیایش خواندن سرود و ادعیه) از بر کن و به کار نو مَپیوند.

 
اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

وگر با شدت کار، با داوران،
در این روز رو، تا شوی کامران.

سزد روز (باد) ار درنگی شوی،
نپیوندی امروز کار از نوی.

گل باد رنگ بویه نماد باد ایزد است.

@khashatra
وُهومَن اَمشاسِپَند
طرز برگزاری جشن سده بدین طریق است که کوهی از هیزم خار و خاشاک پیش تر تهیه می شود و در روز دهم بهمن ماه پس از ایراد سخن رانی ها و سازها و آوازها هنگام غروب آفتاب در حالی که موبد لاله روشنی به دست و زمزم اوستا به زبان دارد دور کوهه ی هیزم می گردد و در حین…
آیین نوزودی موبدان.

✔️ طبقه بندی مردم در ایران باستان.

به منظور ایجاد نظم و ترتیب در امور کشور و آسان کردن کار رسیدگی به حال مردم و تقسیم وظایف و مسولیت های اولیای امور از زمان های خیلی دور قاطبه ی مردم ایران به سه دسته ی مشخص تقسیم و برای هر طبقه رییس و سرپرست ویژه ای معین و برقرار شده بود که همه ی کارهای وابسته به آن طبقه را انجام داده و به خواسته ها و احتیاجات مردمی که در تحت سرپرستی او بودند رسیدگی نموده و جواب گوی بی نظمی ها و عدم وصول مالیات طبقه ی زیر سرپرستی خود بود.
این سه طبقه عبارت بودند از روحانیون، سپاهیان و کشاورزان.

❇️ طبقه ی روحانیون عبارت بودند از ؛ کلیه ی موبدان و همه ی اشخاصی که در کارهای مذهبی تبحر داشتند و مراسم آیینی را برگزار می نمودند.

❇️ سپاهیان شامل ؛ تمام افسران و درجه داران و اشراف کشور می شد که در زیر ریاست عالیه ی شاهنشاه ایفای وظیفه می نمودند، ولی سرباز عادی یا به اصطلاح امروزی سرباز صفر در آن روزهای اولیه که هنوز قشون منظم دولتی و سپاه جاویدان هخامنشی به وجود نیامده بود جزو سپاهیان به شمار نمی آمد زیرا که این گونه سربازان تنها در هنگام جنگ از دسته ی کشاورزان گرفته می شدند و پس از پایان جنگ نیز به کار کشاورزی خود بر می گشتند.

❇️ طبقه ی بزرگ کشاورز شامل ؛
کلیه ی افرادی بود که جزو دو دسته بالا به شمار نمی آمدند.
سده ها بعد هنگامی که در اثر احتیاجات روز افزون بشری شماره ی صنعت گرانی مانند ؛ نجار ، خیاط، کفش دوز ، بازرگان آهنگر ، رویگر ، نانوا و غیره رو به افزایش نهاد. يک دسته ی دیگر در زیر نام افزار مندان به سه طبقه ی بالا افزوده شد.
۲۵۶
@khashatra
در یسنای ۱۹ بند۱۷ این چهار طبقه به شرح زیر نام گذاری شده اند :
۱ - آتره ون Athravan
۲ - رته ایشتار Ratha Ishtar
۳ - واستریو فشویانت Vastaryu Fashoyant
۴ - هوايتی Hu-Iti
و در کتاب های پهلوی این چهار دسته به ترتیب اتورنان - اره تیشتاران و استریوشان و هوتخشان نامبردار شده اند.
واژه ی رته ایشتار - اره تیشتار از دو تکه ی رته + ايشتار ترکیب شده که به ترتیب گردونه ی جنگی و ایستاده معنی می دهند و روی هم رفته به معنی کسی است که در گردونه ی جنگی ایستاده و مشغول نبرد است.
این واژه یادگاری است از دوران کهن هنگامی که بیشتر سربازان در گردونه های جنگی سوار شده و با دشمن پیکار می کردند. ولی به مرور زمان و در سنوات بعد این نام به طور اعم به همه ی سپاهیان و سربازان از هر صنف و رسته ای که بودند گفته می شد.
واژه ی ارتش هم که امروز به همه ی سپاهیان اعم از رسته ی سواره، پیاده، توپخانه و غیره اطلاق می شود از واژه ی رته ایشتار اوستایی گرفته شده است.
در عهد ساسانیان بزرگ ترین سپهسالار کشور ایران را ارتشتاران سالار می نامیدند.

تکه ی اول واژه واستریوفشویانت - و استریوش کلمه ی اوستایی واستر است که به معنی چمن و چراگاه می باشد. از این کلمه ما می توانیم حدس بزنیم که در زمان های بسیار دور هنگامی که کشاورزان ما هنوز در يک محل سكونت دایمی نداشتند و مانند ایلیات دنبال چمن و چراگاه برای حیوانات خود بودند این نام به آن ها اطلاق می شده و در سنوات بعد که کشاورزان از دوره گردی و ایلیاتی بودن دست کشیده و در يک جا مقیم شدند باز هم به همان نام خوانده می شدند.
۲۵۷
@khashatra
در دوره ی ساسانی ریاست طبقه ی کشاورزان با کسی بود که او را و استریوشان سالار يا واستريوشبذ Vastaryush Badh می گفتند و چون در آن زمان تنها مالیاتی که از مردم جمع آوری می شد مالیات ارضی بود که توسط این شخص از کشاورزان اخذ می گردید ما می توانیم بگوییم که مقام او با سمت وزیر دارایی و وزیر کشاورزی امروز برابری می کرد.
واژه ی هوایتی = هو تخش Hu - Tokhsh ترکیب شده است از دو تكه ی هو + اینی (تخش) که تکه ی اول به معنى خوب است و تکه ی دوم به معنی کار و کوشش.
واژه ی تخشا به معنی کوشا و ساعی از همین ریشه است.
کلمه ی هوایتی در اوستا و واژه ی هوتخش در ادبیات پهلوی به طبقه ی افزارمندان و صنعت گران کشور ویژگی دارد.
ریاست این طبقه را در زمان پادشاهی ساسانیان شخصی به عهده داشت که او را هوتخشنبذ Hu - Tokhash Badh می گفتد و می شود گفت‌ این شخص به منزله ی وزیر صنایع و تجارت امروز مملکت بود.
اينک كه از اره تیشتاران ، و استریوشان و هوتخشان به طور مختصر گفت و گو نمودیم وقت آن رسیده است که درباره ی طبقه ی اتورنان که بحث اصلی ما را تشکیل می دهد به تفصیل سخن گوییم.

📚 بُن مایه :

برگرفته از نسک ؛ مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

نوشته ی ؛ موبد اردشیر آذر گشسب.

رونوشت ؛ بردیا بزرگمهر.

۲۵۸
@khashatra

ادامه دارد...
وُهومَن اَمشاسِپَند
#امروز به روز، پیروز و فرخ روز باد ایزد از بهمن ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی سه شنبه ۱۶ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی. ۴ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی) ✔️ باد = وای ، وایو ، باد. @khashatra
#امروز


به روز، پیروز و فرخ روز دی به دین از بهمن ماه به سال ۳۷۶۲ مزدیسنی

چهار شنبه ۱۷ بهمن ماه به سال ۱۴۰۳ خورشیدی.

۵ فوریه سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ دی به دین = آفریدگار.

✔️ روز استراحت و نیایش همگانی زرتشتیان.

@khashatra
#دی_به_دین

این روز كه هم چون، دی‌ به آذر و دی‌به مهر به معنای دادار یا آفریدگار ست یكی دیگر از تعطیلی‌های هر ماه به‌شمار می‌آمده است.
در ایران باستان  استراحت کاری بوده و روز نیایش همگانی است.

بیست‌وسومین روز در گاه شماری دینی زرتشتی دی‌به دین نامیده شده است.
دی به چم آفریننده و آفریدگار است.  در گاه‌شماری ایران باستان به جز روز یکم هر ماه که اورمزد روز نامیده می‌شود سه روز دیگر به نام اهورامزدا ست که به صورت دی آمده و چون در ماه سه دی وجود دارد برای مشخص شدن، نام روز بعد را به آن می افزایند تا از هم مجزا  گردد "دی‌به آذر، دی به مهر، دی به دین”. دی در ادبیات اوستا به چم اهورامزدا می باشد که به شوند سپندینگی این نام بارها در ماه بازگویی شده است. در اوستا نام همکاران را اورمزد اواگاه, سه دی ویسپه شام نامیده‌اند.

دی یکی از نام‌های اهورامزداست و در اوستا به صورت دَثوش یا دَدوش یا دَذوه صفت و به چم (: معنی) آفریننده آمده ‌است.

روز هشتم، پانزدهم و بیست و سوم ماه دی برای آن که نام این روزها با نام ماه یکی شده، جشن ماهانه گرفته می‌شود.

گل شنبلید نماد دی به دین است.

@khashatra
وُهومَن اَمشاسِپَند
در دوره ی ساسانی ریاست طبقه ی کشاورزان با کسی بود که او را و استریوشان سالار يا واستريوشبذ Vastaryush Badh می گفتند و چون در آن زمان تنها مالیاتی که از مردم جمع آوری می شد مالیات ارضی بود که توسط این شخص از کشاورزان اخذ می گردید ما می توانیم بگوییم که مقام…
آتورنان.

همان طور که گفتیم طبقه ی روحانیون زرتشتی در اوستا آتره ون و در کتاب های پهلوی اتورنان نامیده شده اند‌.
که مرکب است از دو تکه آتره = اتور به معنی آتش و ون به معنی بان یا نگهبان بنابر این معنی ترکیبی این واژه می شود آذربان یا نگهبان آتش.
این واژه در روزهای اولیه به اشخاصی اطلاق می شد که وظیفه ی نگهبانی و پاسداری آتش مقدس به آن ها واگذار بود ولی بعدها که طبقه ی اتورنان به مرور زمان و به ویژه در دوره ی ساسانی وسعت پیدا کرده و به دسته هایی مشخص مانند : موبدان ، هیربدان، دستوران و اندرز بدان تقسیم شده و هر يک از این دسته ها وظایف ویژه ای را عهده دار بودند باز هم همه ی آن ها به طور دسته جمعی اتورنان نامیده می شدند چه آن هایی که در آدریان ها به نگهبانی آتش اشتغال داشتند و چه روحانیونی که خارج از آدریان ها به کار مذهبی یا راهنمایی مردم به راه راست ایفای وظیفه می نمودند.

✳️ موبدان

موبد که در اوستا مغوپئتی Moghoo Paiti و در پهلوی مگوپت Magopat و در عربی مجوس و در نوشته جات پارسی مغ گفته و نوشته شده، نام ویژه ی روحانیون زرتشتی است.
وظیفه ی مهم موبدان تلاوت اوستا و اجرای مراسم مختلف مذهبی بود و ضمناً امر تبلیغ و شناساندن اصول مذهب هم به آن ها واگذار بود.
موبدان در شهرهای كوچگ و بزرگ ایران انجام وظیفه می نمودند و عده ای از آن ها هم به موجب شهادت ویسپرد کرده ی ۱۲ بند ۱۹ برای انجام وظایف مذهبی به دهات دور و نزديک مي رفتند و تعدادی از آن ها هم به کشورهای هم جوار و دور دست به منظور تبلیغ اعزام می شدند.
سرپرستی همه ی موبدان هر شهر و به طور کلی ریاست تمام روحانیون زرتشتی هر محل با موبدان موبد آن جا بود.
۲۵۹
@khashatra
هیربدان.

هیربدان روحانیونی (موبدانی) بودند که حفاظت و پاسداری آتش مقدس به آن ها واگذار بود آن ها بیشتر اوقات زندگی خود را در معابد به سر برده و مراسم و تشریفات مذهبی که مستلزم اطلاع کافی و تجربه کامل بود در معابد به وسیله ی آن ها اجرا می شد.
طبری حکایت می کند که خسرو دوم آتشکده هایی بنا کرد و دوازده هزار هیربد برای زمزمه و سرودن اوستا در آن معابد برگماشت.
خوارزمی هیربد را به معنی خادم آتش تعبیر می کند.
دقیقی هم در شاهنامه هیربد را به همان معنی می داند.
به اشعار زیر که از شاهنامه است توجه نمائید.
نهادند سر سوی آتشکده،
بدان کاخ و ایوان زر آزده.
همه زند و وستا برافروختند،
همه کاخ و ایوان همی سوختند.
ورا هیربد بود هشتاد مرد،
زبان شان زِ یزدان پر از یاد کرد.
وز آن جا بنوش آذراندر شدند،
رد و هیربد را همه سر زدند.
ولی عده ای دیگر هیربد را به معنی معلم و آموزگار گرفته اند و می شود گفت این واژه در اوستا بیشتر به همین معنی آمده است.
در همازور فروردینگان بند پنجم می خوانیم : « هما زور فروهرسنه اهمستیدان بادا واهما فروهر هیربدان هاوشتان - دین چاشیداران - دین آموختاران - مان ودان - ویس ودان - زندودان دهیوودان - زرتشتر و تمان باد.» یعنی فزون نیرومند باد فروهرسنه اهمستیدان (۱)
با فروهر همه ی استادان و شاگردان و تعلیم دهندگان دین و آموزندگان دین و روسای خانه و روسای ده و حکمرانان شهر و پادشاهان و زرتشتر و تمه ها.

-----------------------------------
١ - سنه اهمستیدان یکی از پارسایانی است که از قرار معلوم در راه ترویج کیش بھی و تعلیم دادن اصول مزدیسنا اقدامات قابل توجهی نموده است ولی متاسفانه از شرح زندگی او اطلاعی در دست نیست.
۲۶۰
@khashatra
در آبزور (آبان) یشت نيز يک آيه ی اوستایی آمده است که بدین گونه ترجمه می شود و چنان چه او جملات را بر خلاف آیین ادا نماید هر آینه زبان او بسته می شود و اثر نمی بخشد آن کلامی که او از هیربد یاد گرفته است.(۱)

در این آیه اوستایی ملاحظه می نمایید که هیربد کسی است که به دیگران تعلیم می دهد و در جمله پیش هم دیدید که هیربدان و هاوشتان باهم ذکر شده بودند که ما به استادان و شاگردان ترجمه نمودیم و در کتاب فرهنگ پهلوی تألیف شهریار بروچا نیز که احتیاطاً مراجعه کردیم دیدیم که هاوشت را به معنی شاگرد و هیربد را از واژه ی اوستایی ائیتره پئتی Aithra Paiti مشتق دانسته و به معنی معلم ذکر نموده است.
به نظر می آید آن هایی که هیربد را به معنی نگهبان آتش گرفته اند این کلمه را از واژه ی اتره یشتی Athra Paiti مشتق دانسته اند که به معنی آذربان یا نگهبان آتش است و می شود گفت که اینان نیز چندان راه غلطی نه پیموده اند زیرا در عهد باستان روحانیونی که در معابد انجام وظیفه نموده و بنام هیربد معروف بودند هم به آتش مقدس رسیدگی می کردند و هم در کلاس هایی ویژه که در آدریان ها تشکیل می شد طلاب و دیگر شاگردان دروس مذهبی تعلیم می دادند.
در هر حال به طور خلاصه می گوییم که هیربدان موبدانی بودند که در معابد به شغل
پاسداری آتش و تدریس معلومات مذهبی می پرداختند.

-----------------------------------
۱ - به صفحه ی ۱۱۲ کتاب خرده اوستا چاپ نویسنده رجوع نمایید.

📚 بُن مایه :

برگرفته از نسک ؛ مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان.

نوشته ی ؛ موبد اردشیر آذر گشسب.

رونوشت ؛ بردیا بزرگمهر.

۲۶۱
@khashatra

ادامه دارد...
2025/02/05 14:16:24
Back to Top
HTML Embed Code: