tgoop.com/kherade_montaghed/1099
Last Update:
🔵 پیراهن ژندهی "استعارهی چوپانی" بر تن سیاست مدرن
ایران در آستانهی یک گذار تاریخی
"استعارههایی که با آنها زندگی میکنیم"، نام کتابی است از "جرج لیکاف و مارک جانسون". نویسندگان این کتاب، بر این باورند که مفاهیم و استعارههایی را در سطح زبان، به کار میبریم صرفا یک امر زبانی، شاعرانه و ذوقی نیستند، بلکه با آنها زندگی و امور را با آنها معنا میکنیم، میفهمیم و سامان میدهیم. استعارهها هم بر فهم ما از واقعیت و هم بر نحوهی واکنش ما به واقعیت اثر میگذارند. به سخن دیگر، ما جهان را از پس و پشت استعارهها میفهمیم و نیز استعارهها به ما میگویند که چگونه رفتار کنیم. "این که جهان پیرامونمان را چگونه دریابیم و چگونه با دیگران ارتباط برقرار شویم، ما تحت تسلط و نفوذ مفاهیم و منجمله استعارهها هستیم. از این رو استعارهها و مفاهیم را باید جدی گرفت.
گذار یک ملت از یک موقعیت به موقعیتی دیگر، با تغییر و انقلاب در استعاره نشانهگذاری میشود. به سخن دیگر، از طریق وانهادن استعارهای و برگرفتن استعارهای دیگر، سرنوشت آدمیان تغییر خواهد کرد.
پس، استعارههایمان را عوض کنیم، تا جهانمان تغییر کند.
❓ استعاره چیست؟
وقتی از استعاره، استفاده میکنیم، در واقع، چیزی را با چیز دیگر "مانند" میکنیم. به عنوان مثال، وقتی میگوییم "بحث، جنگ است"، یا "عشق، سفر است"، یعنی تو گویی "بحث"، مانند جنگ و عشق، مانند یک سفر است. از این رو وقتی در بارهی بحث با دیگری سخن میگوییم از این الفاظ، استفاده میکنیم:
برخی از نشانههای زبانیِ"بحث، جنگ است" عبارت است از:
پیروز شدن، شکست خوردن، حمله کردن، از موضع خود دفاع کردن. عقبنشینی از موضع، و نظایر اینها.
وقتی "بحث" را به منزلهی جنگ و یا شبیه جنگ تلقی میکنیم، آن گاه رفتار ما نیز در بحث کردن با دیگری، شبیه رفتار سربازی است که در سنگر نشسته و در انتظار خصم است تا بر آن غلبه یابد.
"لیکاف" میگوید "بیایید فرهنگی را تصور کنیم که در آن بحث را به شکل جنگ در نظر نمیگیرند، یعنی کسی برنده و بازنده نیست، اصلا حس حمله یا دفاع و تصرف یا اشغال موضع دیگری مطرح نمیشود. فرهنگی را تصور کنید که در آن مباحثه را نوعی رقص در نظر میگیرند". در چنین تصوری، "بحث کردن"، اساسا شکل و نمای دیگری مییاید و رفتار طرفین بحث هم به کلی متفاوت خواهد بود.
دراستعاره که نوعی "شبیهسازی" است، گاهی مشبه یا مشبهُ به و معمولا وجهِ شبه حذف میشود. به عنوان مثال وقتی میگوییم: "وقت، طلا" است و یا "زمان، پول است"، به واقع، وجه تشابه حذف شده است. در این شبیهسازی، با زمان همان معاملهای را میکنیم که با پول میکنیم. حتی اگر به نحو کامل به تشابه میان زمان و پول نیندیشیده باشیم، اما استعارهها، با ما چنین میکنند.
✅ استعارهی چوپان و رمه.
یکی از استعارههای کهن و بلکه کهنترین استعارهای که نسبت و ارتباط میان مردمان و حاکمانشان را بازنمایی میکند، استعارهی "شبان_گله" است.استعارهای که حاکم را به منزلهی چوپان تصویر و تصور میکند.
استعارهای بسیار کهن که در میان فرهنگها، اقوام و حتی متون مقدس آمده است، در این استعاره، حاکم مانند چوپان و در مقابل، همهی کسان دیگر را به منزلهی گله و یا رمهی او معرفی میشود. این نکته قابل توجه است که در این استعاره، وقتی از گله و رمه بودن مردمان یاد میکردند، هیچ منظورشان تحقیر مردم نبود، بلکه صرفا بیان و توصیف نوعی سلسله مراتب قدرت است.
از این استعاره بهره میبردند تا:
اولا، رابطه و نسبت مردمان و اربابان قدرت را به آسانی فهم کنند
و ثانیا، شیوهی مواجهه با آن را و این که چه رفتار و کنشی باید داشته باشند، معلوم گردد.
وقتی به متون کهن و تاریخ فرهنگ ملل مراجعه میکنیم، در مییابیم برای صورتبندی نسبت و رابطهی میان مردم و حاکمانشان از استعارههای متفاوتی استفاده میکردهاند. و هر یک بنا به این که از کدام استعاره بهره میجستند، رفتار و کنششان متفاوت بوده است.
✔️ برخی از استعارهها در سنت تاریخی ملتها که نسبت مبان مردم و حاکمانشان را مشخص میکرده، عبارت است:
➖استعارهی "حاکم، به منزله ی چوپان"
➖استعارهی "حاکم، به منزله ی کشتیبان"
➖استعارهی "حاکم، به منزلهی مالک و صاحب"
➖استعارهی "حاکم، به منزلهی ولی و پدر"
➖استعارهی "حاکم، به منزله.ی بزرگ قبیله"
➖و در نهایت، استعارهی مدرن "حاکم به منزلهی پیمانکار"
✍️ علی زمانیان ... ۱۴ / ۱۰ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed
ادامه 👇👇
BY خرد منتقد
Share with your friend now:
tgoop.com/kherade_montaghed/1099