KHERADE_MONTAGHED Telegram 1108
۱. تعارض دین با اخلاق
وقتی دین‌دار احساس می‌کند آموزه‌های دینی به پیروانش دستور به قتل و رفتارهای خشن می‌دهد و یا میان دین با اخلاق زمانه و حقوق بشر تقابل و ناسازگاری می‌بیند.

۲. مسئله ی شر،
شخص احساس می‌کند خداوند نسبت به بدبختی و مشقات انسان بی‌تفاوت است. خدایی که "دانای مطلق"، "توانای مطلق" و "خیرخواه مطلق" است، اما هنوز شر وجود دارد. به عنوان مثال، خداوند می‌داند که آدمی، در چه وضعیت مشقت‌بار و سختی گرفتار شده‌است، می‌تواند او را از زیر بار رنج بیرون آورد و نیز خیرخواه است و می‌خواهد چنین شود، در این صورت چرا انسان گرفتار درد و رنج را یاری نمی‌رساند و او را از زندگی پرعذاب‌اش نجات نمی‌دهد؟

۳. چالش های علمی، یا تعارض یافته‌های علمی با آن چه در کتب دینی آمده است، از جمله عوامل از دست رفتن برخی باورهایی است که نمی‌توان از آن‌ها دفاع کرد.

۴. تجربه‌های تلخ شخصی، شکست در دعا،  و حس رهاشدگی و فراموش شدگی. تجربه‌ی آلام دراز مدت و یا تنش‌های سخت، به ویژه مرگ عزیزان، تغییرات ژرفی در اندیشه و عمل دینی ایجاد می‌کند و اعتقادات را می‌فرساید.
در این‌جا البته پارادوکسی هم شکل می‌گیرد. این که درد و رنج‌ها و تنش‌های دردناک در ساحت فردی، احتمالا دین شخص را از او می‌ستاند، اما تجربه‌های سخت و دردناک جمعی و  مشترک میان پیروان یک دین، احتمالا موجب دین‌دارتر شدن جمع را فراهم می‌کند. به سخن دیگر، تجربه‌های دردناک در سطح فرد و جمع، به دو نتیجه و محصول متفاوت منجر می‌گردد.

۵. مشاهده‌ی رفتارهای خشن و غیراخلاقی از سوی جامعه‌ی دینی به ویژه روحانیان و مبلغان دینی. کنش‌های غیراخلاقی روحانیون، به چیزی دامن می‌زند که در اصطلاح روان‌شناختی، به آن، "تعارض شناختی" گفته می‌شود. تعارضی فرسایشگر که باورهای دینی را با تنش جدی روبرو می‌کند.

۶. مواجه شدن با سایر ادیان و اطلاع از جوامع دیگر، امکان مقایسه‌ی میان وضع خود و دیگران را فراهم می‌آورد. در واقع آشنایی با خوبی‌ها و ارزش‌های موجود در پیروان سایر ادیان، می‌تواند این تصور را که دین من برتر از سایر ادیان است، زیر سوال ببرد. و نیز اطلاع از نحوه‌ی زیست ساکنان سایر جوامع، به ویژه جوامع سکولار و توسعه یافته، تصور تقابل میان دین و توسعه را دامن می‌زند. و همین تقابل، سبب کاهش توجه به دین را نیز سبب می‌شود.

۷. ناتوانی دین در معنابخشی به زندگی و مهم‌تر از این، غیرکارکردی شدن، از علل اساسی ترک دین است. "کارن آرمسترانگ"،  در کتاب "تاریخ خدا" که ترجمه‌ی آن با عنوان "خداشناسی از ابراهیم تا کنون"، منتشر شده است، به این نکته‌ی مهم می‌پردازد که " هر دین پر رونقی، گرمی بازارش از کارآیی آن است و نه از استدلال‌های تاریخی و فلسفی‌اش". "آرمسترانگ" با طرح این نکته که دین باید با زندگی به وفاق برسد، تاکید می‌کند که هر مفهومی از خدا که کارآیی‌اش را از دست بدهد، تغییر می‌کند. دین، عملا باید بتواند مسئله‌ای را از مسایل انسان را حل و یا مشکلی را رفع نماید. در غیر این صورت، بتدریج اهمیت‌اش را از دست می‌دهد.

۸. نزاع و تقابل دین با زندگی روزمره و ناسازگاری دین با ارزش‌های بنیادین در هر عصر، در نهایت باعث می‌شود که دینداران، بتدریج یا دین را از اهمیت بیندازند و یا حتی آن را کناری نهند. نراع دین و زندگی، در نهایت به ضرر دین تمام می‌شود.

۹. نظام سیاسی ناکارآمد و یا کژکارکرد که به نام خداوند بر ملت حکمروایی می‌کند، سبب خروج تدریجی دین‌داران از دین می‌گردد. این نکته پر اهمیت است که آدمی به چه نام و ذیل کدام عنوان دچار درد و رنج می‌شود. رنج‌هایش را به چیزی استناد می‌دهد و چه چیزی را منبع مشقات خویش می‌شناسد.
وقتی به نام دین و به نام خدا، مردمانی را به دریای مواج رنج و تعب می‌افکنند، بتدریج دین، در آن دیار سست و ضعیف خواهد شد و چه بسا افراد بسیاری، دین‌شان را ترک خواهند کرد

(این نوشته با استفاده از کتاب  "Faith No More_ Why People Reject Religion"،  نوشته‌ی فیل زاکرمن، تهیه شده است.)


✍️ علی زمانیان ... ۲۸ / ۱۱ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed



tgoop.com/kherade_montaghed/1108
Create:
Last Update:

۱. تعارض دین با اخلاق
وقتی دین‌دار احساس می‌کند آموزه‌های دینی به پیروانش دستور به قتل و رفتارهای خشن می‌دهد و یا میان دین با اخلاق زمانه و حقوق بشر تقابل و ناسازگاری می‌بیند.

۲. مسئله ی شر،
شخص احساس می‌کند خداوند نسبت به بدبختی و مشقات انسان بی‌تفاوت است. خدایی که "دانای مطلق"، "توانای مطلق" و "خیرخواه مطلق" است، اما هنوز شر وجود دارد. به عنوان مثال، خداوند می‌داند که آدمی، در چه وضعیت مشقت‌بار و سختی گرفتار شده‌است، می‌تواند او را از زیر بار رنج بیرون آورد و نیز خیرخواه است و می‌خواهد چنین شود، در این صورت چرا انسان گرفتار درد و رنج را یاری نمی‌رساند و او را از زندگی پرعذاب‌اش نجات نمی‌دهد؟

۳. چالش های علمی، یا تعارض یافته‌های علمی با آن چه در کتب دینی آمده است، از جمله عوامل از دست رفتن برخی باورهایی است که نمی‌توان از آن‌ها دفاع کرد.

۴. تجربه‌های تلخ شخصی، شکست در دعا،  و حس رهاشدگی و فراموش شدگی. تجربه‌ی آلام دراز مدت و یا تنش‌های سخت، به ویژه مرگ عزیزان، تغییرات ژرفی در اندیشه و عمل دینی ایجاد می‌کند و اعتقادات را می‌فرساید.
در این‌جا البته پارادوکسی هم شکل می‌گیرد. این که درد و رنج‌ها و تنش‌های دردناک در ساحت فردی، احتمالا دین شخص را از او می‌ستاند، اما تجربه‌های سخت و دردناک جمعی و  مشترک میان پیروان یک دین، احتمالا موجب دین‌دارتر شدن جمع را فراهم می‌کند. به سخن دیگر، تجربه‌های دردناک در سطح فرد و جمع، به دو نتیجه و محصول متفاوت منجر می‌گردد.

۵. مشاهده‌ی رفتارهای خشن و غیراخلاقی از سوی جامعه‌ی دینی به ویژه روحانیان و مبلغان دینی. کنش‌های غیراخلاقی روحانیون، به چیزی دامن می‌زند که در اصطلاح روان‌شناختی، به آن، "تعارض شناختی" گفته می‌شود. تعارضی فرسایشگر که باورهای دینی را با تنش جدی روبرو می‌کند.

۶. مواجه شدن با سایر ادیان و اطلاع از جوامع دیگر، امکان مقایسه‌ی میان وضع خود و دیگران را فراهم می‌آورد. در واقع آشنایی با خوبی‌ها و ارزش‌های موجود در پیروان سایر ادیان، می‌تواند این تصور را که دین من برتر از سایر ادیان است، زیر سوال ببرد. و نیز اطلاع از نحوه‌ی زیست ساکنان سایر جوامع، به ویژه جوامع سکولار و توسعه یافته، تصور تقابل میان دین و توسعه را دامن می‌زند. و همین تقابل، سبب کاهش توجه به دین را نیز سبب می‌شود.

۷. ناتوانی دین در معنابخشی به زندگی و مهم‌تر از این، غیرکارکردی شدن، از علل اساسی ترک دین است. "کارن آرمسترانگ"،  در کتاب "تاریخ خدا" که ترجمه‌ی آن با عنوان "خداشناسی از ابراهیم تا کنون"، منتشر شده است، به این نکته‌ی مهم می‌پردازد که " هر دین پر رونقی، گرمی بازارش از کارآیی آن است و نه از استدلال‌های تاریخی و فلسفی‌اش". "آرمسترانگ" با طرح این نکته که دین باید با زندگی به وفاق برسد، تاکید می‌کند که هر مفهومی از خدا که کارآیی‌اش را از دست بدهد، تغییر می‌کند. دین، عملا باید بتواند مسئله‌ای را از مسایل انسان را حل و یا مشکلی را رفع نماید. در غیر این صورت، بتدریج اهمیت‌اش را از دست می‌دهد.

۸. نزاع و تقابل دین با زندگی روزمره و ناسازگاری دین با ارزش‌های بنیادین در هر عصر، در نهایت باعث می‌شود که دینداران، بتدریج یا دین را از اهمیت بیندازند و یا حتی آن را کناری نهند. نراع دین و زندگی، در نهایت به ضرر دین تمام می‌شود.

۹. نظام سیاسی ناکارآمد و یا کژکارکرد که به نام خداوند بر ملت حکمروایی می‌کند، سبب خروج تدریجی دین‌داران از دین می‌گردد. این نکته پر اهمیت است که آدمی به چه نام و ذیل کدام عنوان دچار درد و رنج می‌شود. رنج‌هایش را به چیزی استناد می‌دهد و چه چیزی را منبع مشقات خویش می‌شناسد.
وقتی به نام دین و به نام خدا، مردمانی را به دریای مواج رنج و تعب می‌افکنند، بتدریج دین، در آن دیار سست و ضعیف خواهد شد و چه بسا افراد بسیاری، دین‌شان را ترک خواهند کرد

(این نوشته با استفاده از کتاب  "Faith No More_ Why People Reject Religion"،  نوشته‌ی فیل زاکرمن، تهیه شده است.)


✍️ علی زمانیان ... ۲۸ / ۱۱ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed

BY خرد منتقد


Share with your friend now:
tgoop.com/kherade_montaghed/1108

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit. Just at this time, Bitcoin and the broader crypto market have dropped to new 2022 lows. The Bitcoin price has tanked 10 percent dropping to $20,000. On the other hand, the altcoin space is witnessing even more brutal correction. Bitcoin has dropped nearly 60 percent year-to-date and more than 70 percent since its all-time high in November 2021. Although some crypto traders have moved toward screaming as a coping mechanism, several mental health experts call this therapy a pseudoscience. The crypto community finds its way to engage in one or the other way and share its feelings with other fellow members. To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.” Don’t publish new content at nighttime. Since not all users disable notifications for the night, you risk inadvertently disturbing them.
from us


Telegram خرد منتقد
FROM American