KHERADE_MONTAGHED Telegram 1112
🔵 چرا خدا این‌گونه به نظر می‌رسد؟

✔️ علل و عوامل موثر بر تصور از خدا

همان‌گونه که پیش از این آمد، خداباوران با "بود" خدا روبرو نیستند، بلکه با "نمود" و با پنداری از خدا مواجه می‌شوند. در نتیجه، هر کسی که از خدا سخن می‌گوید، آگاهانه  یا ناآگاهانه، برداشت و درک شخصی خودش را، و نه الزاما از "خدا آن چنان که هست"، مطرح می‌کند. به عبارتی دیگر، صرفا پندارش را در باره ی خدا در میان می‌گذارد و نه بیشتر.

اکنون وقت طرح این پرسش است که:

پندار هر یک خداباوران تحت چه علل و عواملی شکل می‌گیرد و چه عواملی در کیفیت و ماهیت پندار از خدا مدخلیت دارد؟

✔️ تصویر خدا در ذهن خداباوران، عمدتا، علتی است، نه دلیلی. به این معنا که بیشتر تحت تاثیر علت‌‌های غیر معرفتی شکل می‌گیرد و نه دلایل فلسفی و استباطات معرفتی.

علل متعدد و متکثری در شکل‌گیری پندار هر یک از خداباوران، دخالت دارد.

برخی از این علل عبارتند است از:

  ۱. تجربه‌های شخصی

یکی از عوامل بسیار موثر و اساسی در این که خدا نزد خداباور چگونه تجلی می‌یابد، "تجربه‌های شخصیِ" خدا‌باور است.

از میان انواع تجربه‌های شخصی، تجربه‌ی درد و رنج واتفاقات، شکست‌ها و بحران‌های دردناک اهمیت بنیادین دارد. این تجربه‌ها می‌توانند باعث شوند افراد به سمت بازتعریف یا بازاندیشی در مورد خدا حرکت کنند. به نحوی که گاهی حتی ایمان خود را به طور کامل زیر سؤال ببرند. برای مثال، فردی که با بیماری سخت مواجه می‌شود، ممکن است با دعا و نیایش به خدا پناه ببرد. اگر خدا را همراه و تسلی بخش بیابد، به او نزدیک می‌شود و اما اگر احساس کند که خواهش او بی‌پاسخ مانده است آن گاه شروع به سؤال کردن از عدالت یا مهربانی خدا می‌کند. فردی که عزیزی را از دست داده است، ممکن است از خود بپرسد: "چرا خدا اجازه داد چنین اتفاقی بیفتد؟" یا "اگر خدا خوب است، چرا این همه رنج در جهان وجود دارد؟"
این سؤالات می‌توانند منجر به بحران ایمان شوند و فرد را به سمت بازتعریف تصورش از خدا سوق دهند. در این حالت، خدا ممکن است به عنوان موجودی دور یا حتی بی‌تفاوت و حتی موجودی بیگانه با رنج انسان تصور شود.
گرچه تجربه‌ی مصیبت و رنج آثار فراوانی بر تصور از خدا دارد، اما تجربه‌های خوشایند و مطلوب نیز می‌تواند ذهنیت خداباور را به سوی خدای مهربان و حامی سوق دهد.
تجربه‌های دوران کودکی و یا خانواده‌ای که شخص، در آن بالیده است، تصور از خدا را خلق می‌کند. خدای کسی که در خانواده‌ای آرام، مرفه، با والدینی صبور و مهربان زندگی کرده است، با خدای شخصی که در خانواده‌ی، آشفته، بی‌ثبات و والدین پرخاشگر و فقیر رشد یافته است، فرق دارد. تجریه‌ی سرکوب، تحقیرشدگی در دوره ی کودکی در پندار از خدا بسیار موثر است.

۲. ساختار روان‌شناختی

ساختار روان‌شناختی افراد نقش مهمی در شکل‌گیری و تغییر تصور و پندار از خدا دارد. به عنوان مثال، "سبک دلبستگی" افراد در این که چه تصوری از خدا دارند مدخلیت دارد.
افرادی که "دلبستگی ایمن" دارند، معمولاً خدا را به عنوان موجودی حمایت‌گر، مهربان و قابل اعتماد تصور می‌کنند.افرادی که "دلبستگی اضطرابی" دارند، خدا را به عنوان موجودی تنبیه‌گر یا غیرقابل پیش‌بینی می‌ببینند و دائماً نگران رضایت یا خشم او هستند.  خدا نزد افرادی که دلبستگی شان از نوع "دلبستگی اجتنابی" است، خدای بی احساس، بی‌تفاوت و یا غیرقابل دسترس تصور می گردد.

خداباوری که نیاز شدید به کنترل و امنیت دارد، خدا را به عنوان موجودی قدرتمند و مداخله‌گر تصور می‌کند که می‌تواند نظم را در زندگی‌‌اش برقرار کند. این تصور به او احساس آرامش می‌دهد و کمک می‌کند تا با عدم قطعیت‌های زندگی‌اش کنار بیاید.
خدای افراد با تفکر انتزاعی و خدای افراد با تفکر عینی با یک‌دیگر متفاوت است: خدا در تفکر انتزاعی، مفهومی ذهنی، فراگیر و غیرشخصی است و در تفکر عینی به شکل انسان‌وار و شخصی تصور می‌شود، مانند پدری مهربان یا قاضی عدالت‌گر.
تجربه‌های هیجانی مانند تجربه‌ی احساس گناه، شرم، یا شادی، تصور افراد از خدا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کسی که احساس گناه دایمی دارد ممکن است فرد خدا را به عنوان قاضی سخت‌گیری ببیند که دائماً در حال نظارت و تنبیه است.

بر اساس نظریه‌های مراحل رشد در  روان‌شناسی، کیفیت ایمان و پندار از خدا در سنین مختلف و مطابق با هر مرحله، تغییر می‌کند. 
هم چنین "ویژگی‌های شخصیتی"، بر تصور از خدا تاثیر می‌گذارد. افراد، با شخصیتی با ثبات و گشوده، پنداری خلاقانه‌تر وانعطاف‌پذیرتری از خدا دارند و او را به عنوان مفهومی پیچیده و چندبعدی می‌ببینند. افراد با شخصیت سازگار  و آرام، معمولاً خدا را به عنوان موجودی مهربان و بخشنده تصور می‌کنند.


✍️ علی زمانیان ... ۲۱ / ۱۲ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed

ادامه👇👇



tgoop.com/kherade_montaghed/1112
Create:
Last Update:

🔵 چرا خدا این‌گونه به نظر می‌رسد؟

✔️ علل و عوامل موثر بر تصور از خدا

همان‌گونه که پیش از این آمد، خداباوران با "بود" خدا روبرو نیستند، بلکه با "نمود" و با پنداری از خدا مواجه می‌شوند. در نتیجه، هر کسی که از خدا سخن می‌گوید، آگاهانه  یا ناآگاهانه، برداشت و درک شخصی خودش را، و نه الزاما از "خدا آن چنان که هست"، مطرح می‌کند. به عبارتی دیگر، صرفا پندارش را در باره ی خدا در میان می‌گذارد و نه بیشتر.

اکنون وقت طرح این پرسش است که:

پندار هر یک خداباوران تحت چه علل و عواملی شکل می‌گیرد و چه عواملی در کیفیت و ماهیت پندار از خدا مدخلیت دارد؟

✔️ تصویر خدا در ذهن خداباوران، عمدتا، علتی است، نه دلیلی. به این معنا که بیشتر تحت تاثیر علت‌‌های غیر معرفتی شکل می‌گیرد و نه دلایل فلسفی و استباطات معرفتی.

علل متعدد و متکثری در شکل‌گیری پندار هر یک از خداباوران، دخالت دارد.

برخی از این علل عبارتند است از:

  ۱. تجربه‌های شخصی

یکی از عوامل بسیار موثر و اساسی در این که خدا نزد خداباور چگونه تجلی می‌یابد، "تجربه‌های شخصیِ" خدا‌باور است.

از میان انواع تجربه‌های شخصی، تجربه‌ی درد و رنج واتفاقات، شکست‌ها و بحران‌های دردناک اهمیت بنیادین دارد. این تجربه‌ها می‌توانند باعث شوند افراد به سمت بازتعریف یا بازاندیشی در مورد خدا حرکت کنند. به نحوی که گاهی حتی ایمان خود را به طور کامل زیر سؤال ببرند. برای مثال، فردی که با بیماری سخت مواجه می‌شود، ممکن است با دعا و نیایش به خدا پناه ببرد. اگر خدا را همراه و تسلی بخش بیابد، به او نزدیک می‌شود و اما اگر احساس کند که خواهش او بی‌پاسخ مانده است آن گاه شروع به سؤال کردن از عدالت یا مهربانی خدا می‌کند. فردی که عزیزی را از دست داده است، ممکن است از خود بپرسد: "چرا خدا اجازه داد چنین اتفاقی بیفتد؟" یا "اگر خدا خوب است، چرا این همه رنج در جهان وجود دارد؟"
این سؤالات می‌توانند منجر به بحران ایمان شوند و فرد را به سمت بازتعریف تصورش از خدا سوق دهند. در این حالت، خدا ممکن است به عنوان موجودی دور یا حتی بی‌تفاوت و حتی موجودی بیگانه با رنج انسان تصور شود.
گرچه تجربه‌ی مصیبت و رنج آثار فراوانی بر تصور از خدا دارد، اما تجربه‌های خوشایند و مطلوب نیز می‌تواند ذهنیت خداباور را به سوی خدای مهربان و حامی سوق دهد.
تجربه‌های دوران کودکی و یا خانواده‌ای که شخص، در آن بالیده است، تصور از خدا را خلق می‌کند. خدای کسی که در خانواده‌ای آرام، مرفه، با والدینی صبور و مهربان زندگی کرده است، با خدای شخصی که در خانواده‌ی، آشفته، بی‌ثبات و والدین پرخاشگر و فقیر رشد یافته است، فرق دارد. تجریه‌ی سرکوب، تحقیرشدگی در دوره ی کودکی در پندار از خدا بسیار موثر است.

۲. ساختار روان‌شناختی

ساختار روان‌شناختی افراد نقش مهمی در شکل‌گیری و تغییر تصور و پندار از خدا دارد. به عنوان مثال، "سبک دلبستگی" افراد در این که چه تصوری از خدا دارند مدخلیت دارد.
افرادی که "دلبستگی ایمن" دارند، معمولاً خدا را به عنوان موجودی حمایت‌گر، مهربان و قابل اعتماد تصور می‌کنند.افرادی که "دلبستگی اضطرابی" دارند، خدا را به عنوان موجودی تنبیه‌گر یا غیرقابل پیش‌بینی می‌ببینند و دائماً نگران رضایت یا خشم او هستند.  خدا نزد افرادی که دلبستگی شان از نوع "دلبستگی اجتنابی" است، خدای بی احساس، بی‌تفاوت و یا غیرقابل دسترس تصور می گردد.

خداباوری که نیاز شدید به کنترل و امنیت دارد، خدا را به عنوان موجودی قدرتمند و مداخله‌گر تصور می‌کند که می‌تواند نظم را در زندگی‌‌اش برقرار کند. این تصور به او احساس آرامش می‌دهد و کمک می‌کند تا با عدم قطعیت‌های زندگی‌اش کنار بیاید.
خدای افراد با تفکر انتزاعی و خدای افراد با تفکر عینی با یک‌دیگر متفاوت است: خدا در تفکر انتزاعی، مفهومی ذهنی، فراگیر و غیرشخصی است و در تفکر عینی به شکل انسان‌وار و شخصی تصور می‌شود، مانند پدری مهربان یا قاضی عدالت‌گر.
تجربه‌های هیجانی مانند تجربه‌ی احساس گناه، شرم، یا شادی، تصور افراد از خدا را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کسی که احساس گناه دایمی دارد ممکن است فرد خدا را به عنوان قاضی سخت‌گیری ببیند که دائماً در حال نظارت و تنبیه است.

بر اساس نظریه‌های مراحل رشد در  روان‌شناسی، کیفیت ایمان و پندار از خدا در سنین مختلف و مطابق با هر مرحله، تغییر می‌کند. 
هم چنین "ویژگی‌های شخصیتی"، بر تصور از خدا تاثیر می‌گذارد. افراد، با شخصیتی با ثبات و گشوده، پنداری خلاقانه‌تر وانعطاف‌پذیرتری از خدا دارند و او را به عنوان مفهومی پیچیده و چندبعدی می‌ببینند. افراد با شخصیت سازگار  و آرام، معمولاً خدا را به عنوان موجودی مهربان و بخشنده تصور می‌کنند.


✍️ علی زمانیان ... ۲۱ / ۱۲ / ۱۴۰۳
@kherade_montaghed

ادامه👇👇

BY خرد منتقد


Share with your friend now:
tgoop.com/kherade_montaghed/1112

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) As five out of seven counts were serious, Hui sentenced Ng to six years and six months in jail. While some crypto traders move toward screaming as a coping mechanism, many mental health experts have argued that “scream therapy” is pseudoscience. Scientific research or no, it obviously feels good. The best encrypted messaging apps Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram.
from us


Telegram خرد منتقد
FROM American