tgoop.com/m_sehati/1449
Last Update:
#مکتب_تفکیک_به_معنای_ممکن_و_مفید
در دو نوشتار پیش، از استحاله ی امامت در خلافت و تشیّعِ جعفری در کیسانیه و زیدیه سخن گفتیم (بنگرید: آیا تشیّعِ جعفری در حال تبخیر است؛ هدایت هنر است نه جنگ که جهنّمی بیش نیست» اینک به نظر می آید که لازم است به اساتید بزرگوری که در احیای مکتبِ تفکیک می کوشند یادآوری شود:
1 . تفکیک تعقّل و تفکّر – چه در قالب عرفان باشد چه حکمت و فلسفه – به نظر ممکن نمی آید زیرا به دیگران هرگز نمی توان دیکته کرد: در چهارچوبی که ما تعیین می کنیم فکر کنید، برای این که از اساس عقل و اندیشه وقتی عقل و اندیشه است که آزاد و مستقل و در فضای باز باشد.
2 . پس پیشنهادی که ممکن است به تفکیکیّون داد همین است که گفته می شود- به جایی این که همه اش دعایی کنید که محال است مستجاب شود- بیایید به تفکیکهای ذیل بیاندیشید:
اول : تفکیک حق از حکومت
دوم : تفکیک دین از دولت
سوم : تفکیک امارت از ولایت
چهارم : تفکیک اخلاق از سیاست، یا بفرمایید: نجاتِ اخلاق از دستِ سیاستی که در این چهل سال بیشتر دروغ و دغلبازی بود تا مدیریت، چنان که بیشتر ریاسازی و نفاقپروری بود تا تربیت.
باری بزرگوران اگر دغدغه ی خلوص و تهذیبِ تشیع – یعنی مکتبِ عقل و عدل و اخلاق – را داریم بایسته است به جای کارهای انتزاعی و ناممکن نخست حسابِ دین و اخلاق را از طرفی و حسابِ معنویت و مذهبِ جعفری را از طرفی از حسابِ اختلاسزده ی سیاست و حکومت و دولت جدا کنیم.
فوری ترین توقّعی که از مراجع معظم و اساتید داریم همین است که حسابِ دینداران را از دروغگویان هرچه زودتر و سریعتر جدا سازند.
ما تبریزیها این خواسته ی مهم را ماهها در سال 58 فریاد زدیم اما آن روز در نبودِ رسانه های پیشرفته ی امروز صدای ما را ناجوانمردانه فروکوفتند که خود قصه ای مفصل و پر غصه است.
اکنون اگر چه بسیار دیر شده اما لزوم و ضرورتش نیز برای همگان آشکار و مبرهن گردیده است پس دیگر تأخیر هرگز روا نیست که در تأخیر آفاتِ بسیار و بنیان براندازی است.
برای این مهم اگر هم در پیِ مستند و مستمسکی از سخنانِ ائمه (ع) باشید بسیار فراوان است نمونه را به روایت ذیل که با اسناد صحیح هم نقل شده و ممکن است مستفیض هم محسوب گردد یا دارای تواتر معنوی نیز باشد ارجاع می شود:
«کُلُّ رَأیَةٍ تُرفَعُ قَبل قیامِ القائمِ علیهالسلام فَصاحِبُها طاغوتً یُعبَدُ مِن دونِ اللهِ عَزّ و جَلّ/ یعنی هر درفشی که پیش از خیزشِ قیامِ حضرت قائم علیهالسلام ( منحصراً مهدی موعود در آخرُالزمان) برافراشته شود صاحبِ آن درفش (حکومت) طاغوتی است که بهجای خدای عزیز و جلیل پرستیده می¬شود»
یعنی نه فقط هرگز ربطی به اسلام به خصوص مکتبِ جعفری و اثنی عشری ندارد بلکه تولید کننده طاغوتی است که تیشه به ریشه توحید می زند.
خلاصه امروز اگر کسی به درستی دنبالِ تفکیکِ حق از باطل و یا در پیِ خلوص و تهذیبِ مذهبِ جعفری و اثنی عشری باشد به جای پرداختن به محالات بایسته است به نجاتِ کیانِ تشیعِ علوی، فکری بکند که به مسلخِ تشیعِ ثقفی و خَشَبیّه از طرفی و به مذبح زیدیّه و صفویّه و کذبیّه از طرفی دیگر برده شده تا آنجا که گویی در این التقاطِ پر از بلبشوی و غوغا در حالِ استحاله و از بین رفتن است و در این میان دیگر اسمی بیش از مذهب جعفری نمانده است.
محمد صحتی سردرودی/ 23 دی 98
🏴@m_sehati🏴
BY تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
Share with your friend now:
tgoop.com/m_sehati/1449