tgoop.com/mahipub/2066
Last Update:
یک امپراتوریِ با هزاران کیلومتر سیم خاردار
دربارهی کتاب امپراتوری؛ روایتی از شوروی استالین که کل فلز خامش در ساخت سیم خاردار به کار میرفت
لئونید نیدوف، یک شهروند اوکراینی به جرم اینکه گفته بود: «در دورهی رومانیاییها سوسیس اینقدر کمیاب نبود» هفت سال از عمرش را در اردوگاه کار اجباری گذراند. وقتی در سال ۱۹۶۴ از اردوگاه آزاد شد، سولژنیتسین از ریازان تلگرافی برایش فرستاد: «سلام و درود. از شنیدن خبر آزادیتان مسرور شدیم.» نیدوف که پس از ترک اردوگاه، آه در بساط نداشت و از آنجا که در کارهای هنری استعدادی داشت، شروع کرد به ساختن مجسمهی سربی رهبران حزب کمونیست شوروی برای فروختن به نهادهای دولتی. زندگی و زندهماندن در دوران حکمرانی اتحاد جماهیر شوروی همینقدر متناقض و تراژیک بود. انگار که حق با نیکالای رستوف بود: در جنگ و صلح تولستوی، نیکالای رستوف با سورتمه در دشتهای برفپوش روسیه میراند و با خود میاندیشید: زاخار فریاد میزند که باید به چپ بپیچم، ولی چرا چپ؟ مگر به خانهی میلو کووا نمیرویم؟ فقط خدا میداند به کجا میرویم و چه عاقبتی در انتظارمان است.
ریشارد کاپوشچینسکی، روزنامهنگار ماجراجوی لهستانی، در امپراتوری شمهای از عاقبتی را که بر روسها در اتحاد جماهیر شوروی رفت روایت کرده است. امپراتوری گزارشی است از سفر او به غرب و شرق و شمال و جنوب شوروی محتضر.
🔸از یادداشت مریم شبانی در مجلهی اندیشهی پویا (شمارهی ۹۱)، در معرفی کتاب امپراتوری
🔸امپراتوری
نوشتهی ریشارد کاپوشچینسکی
ترجمهی راضیه خوشنود
۳۵۰ صفحه
رقعی/ شومیز
🔸سفارش از طریق وبسایت نشر ماهی
🌐 www.nashremahi.com
BY نشر ماهی | mahipub
Share with your friend now:
tgoop.com/mahipub/2066