🟣حقوق سیاسی در نهج البلاغه: حق صلح همگانی، و کاستن از دشمنی دشمنان با رو آوردن به عهد و پیمان
✍#محمود_شفیعی
🏷۱. در نگاه علی علیه السلام، زندگی در صلح و امنیت به عنوان یک حق برای عموم شهروندان به رسمیت شناخته شده است. گاهی ممکن است فرمانروایان جنگ خو در یک کشور، وضعیت طبیعی صلح در جامعه را به خطر اندازند و با افروختن آتش جنگ، مردم را به درد سر اندازند. کلام حضرت به مالک اشتر این است که زمامداران حق ندارند مردم را به زندگی غیرعادی، در شرایط جنگی، وادار سازند.
🏷۲. صلح و امنیت، حق-مصونیتی برای جامعه است که اگر کسانی در حکومت هوس جنگ کردند، مدیران و مقامات سیاسی بالاتر، از جمله راس حاکمیت، باید جلو جنگ طلبی را به نفع مردم که به طور طبیعی طالب صلح و امنیت اند، بگیرند.
از این رو، پای بندی به پیمان های صلح، اصل بنیادین اسلامی است که در قرآن و روایات، به ویژه در نامه ۵۳، بدان تصریح و فراوان تاکید شده است.
🏷۳. فرمایش امیر مومنان ع در عهدنامه چنین است: "هرگز صلحی را که دشمن به تو پیشنهاد کرده و خشنودی خدا در آن است، رد مکن؛ زیرا صلح برای لشکریانت آسایش و برای خودت آرامش از هم و غم ها و امنیت برای شهرهای توست. ... اگر قرار دادی میان تو و دشمنت منعقد گردید یا با او پیمانی بستی، به عهد و پیمان خود وفا کن و به آنچه بر عهده گرفتی امانتدار باش و جان خویش را سپر پیمان خود قرار ده؛ زیرا هیچ یک از فرائض الهی همانند وفای به پیمان نیست که همه مردم با تمام اختلافاتی که در تمایلات و آرا و افکارشان دارند، نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته، احترام آن را بزرگ بدارند؛ حتی مشرکان هم به جز مسلمانان به تعهداتشان وفادار بوده اند؛ زیرا پیامدهای پیمان شکنی را ناگوار می شمردند. پس هرگز به تعهدات خیانت نورز و پیمانت را نشکن و با دشمنت نیرنگ مکن؛ زیراهیچ کس جز نادان شقی، گستاخی بر خدا را [با نقض احترام عهد و پیمان] روا نمی دارد و خداوند عهد و پیمانی که با نام او بسته می شود، با رحمت خود مایه آسایش همه بندگان قرار داده و پناهگاه امنی که به آن پناه برده، به حریم امن آن روی بیاورند؛ پس در عهد و پیمان هیچ گونه دغل کاری، فساد، اشتباه کاری و فساد راه ندارد. هرگز قراردادی مبند که در آن مجال سوء استفاده و خیانت و فریب باشد و پس از آنکه قراردادی را محکم کرده، به آن متعهد شدی، بهانه جویی مکن، و گفتار دو پهلو بکار مبر. سختی عمل کردن به مفاد قرارداد که به آن پایبند شده ای و خدا آن را بر عهده ات قرار داده، تو را به پیمان شکنی به ناحق واندارد؛ زیرا شکیبایی تو بر دشواری امری که در آینده امید گشایش و پاداش فراوان برای آن داری، بهتر است از حیله و پیمان شکنی که از تبعات سوء و مجازات آن [از سوی دشمنت] می ترسی و از اینکه از جانب خداوند از تو بازخواستی شود که نه در دنیا و نه در آخرت نتوانی پاسخگوی آن باشی."
🏷۴. فرمایش حضرت در زمینه اصل صلح طلبی تاکید بر مفاد آیه ای است که طی یادداشت مستقلی انشاءالله بدان پرداخته خواهد شد. این بخش از نامه امام ع، اثبات می کند که اولا پیمان صلح یکی از حقوقی است که خداوند آن را در راستای آسایش و امنیت بندگانش مقرر کرده و در این زمینه حاکمان را بر وفاداری سرسختانه بدان دستور داده است. و ثانیا نشان می دهد که تا چه اندازه قراردادگرایی، مذاکره و گفتگو، به جای اصرارورزیدن بر تداوم دشمنی، جنگ و خشونت، در آموزه دینی از اهمیت اساسی برخوردار است.
🏷۵. جنگ یعنی افتادن در دامن جهان ماقبل انسانی که زبانی برای سخن گفتن با دیگری و رسیدن به توافق انسانی وجود ندارد؛ گویی که انسان با دیگر موجودات در یک افق قرار گرفته و اساس انسانیت را از کف داده است. پس مساله صرفا صلح نیست؛ بلکه پرهیز از پاگذاشتن به آن سوی عالم انسانی و هبوط در ساحت حیوانی است. جنگ جز از سر ناچاری و دفع شر ناخواسته در ادبیات دینی مجاز نیست.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
✍#محمود_شفیعی
🏷۱. در نگاه علی علیه السلام، زندگی در صلح و امنیت به عنوان یک حق برای عموم شهروندان به رسمیت شناخته شده است. گاهی ممکن است فرمانروایان جنگ خو در یک کشور، وضعیت طبیعی صلح در جامعه را به خطر اندازند و با افروختن آتش جنگ، مردم را به درد سر اندازند. کلام حضرت به مالک اشتر این است که زمامداران حق ندارند مردم را به زندگی غیرعادی، در شرایط جنگی، وادار سازند.
🏷۲. صلح و امنیت، حق-مصونیتی برای جامعه است که اگر کسانی در حکومت هوس جنگ کردند، مدیران و مقامات سیاسی بالاتر، از جمله راس حاکمیت، باید جلو جنگ طلبی را به نفع مردم که به طور طبیعی طالب صلح و امنیت اند، بگیرند.
از این رو، پای بندی به پیمان های صلح، اصل بنیادین اسلامی است که در قرآن و روایات، به ویژه در نامه ۵۳، بدان تصریح و فراوان تاکید شده است.
🏷۳. فرمایش امیر مومنان ع در عهدنامه چنین است: "هرگز صلحی را که دشمن به تو پیشنهاد کرده و خشنودی خدا در آن است، رد مکن؛ زیرا صلح برای لشکریانت آسایش و برای خودت آرامش از هم و غم ها و امنیت برای شهرهای توست. ... اگر قرار دادی میان تو و دشمنت منعقد گردید یا با او پیمانی بستی، به عهد و پیمان خود وفا کن و به آنچه بر عهده گرفتی امانتدار باش و جان خویش را سپر پیمان خود قرار ده؛ زیرا هیچ یک از فرائض الهی همانند وفای به پیمان نیست که همه مردم با تمام اختلافاتی که در تمایلات و آرا و افکارشان دارند، نسبت به آن این چنین اتفاق نظر داشته، احترام آن را بزرگ بدارند؛ حتی مشرکان هم به جز مسلمانان به تعهداتشان وفادار بوده اند؛ زیرا پیامدهای پیمان شکنی را ناگوار می شمردند. پس هرگز به تعهدات خیانت نورز و پیمانت را نشکن و با دشمنت نیرنگ مکن؛ زیراهیچ کس جز نادان شقی، گستاخی بر خدا را [با نقض احترام عهد و پیمان] روا نمی دارد و خداوند عهد و پیمانی که با نام او بسته می شود، با رحمت خود مایه آسایش همه بندگان قرار داده و پناهگاه امنی که به آن پناه برده، به حریم امن آن روی بیاورند؛ پس در عهد و پیمان هیچ گونه دغل کاری، فساد، اشتباه کاری و فساد راه ندارد. هرگز قراردادی مبند که در آن مجال سوء استفاده و خیانت و فریب باشد و پس از آنکه قراردادی را محکم کرده، به آن متعهد شدی، بهانه جویی مکن، و گفتار دو پهلو بکار مبر. سختی عمل کردن به مفاد قرارداد که به آن پایبند شده ای و خدا آن را بر عهده ات قرار داده، تو را به پیمان شکنی به ناحق واندارد؛ زیرا شکیبایی تو بر دشواری امری که در آینده امید گشایش و پاداش فراوان برای آن داری، بهتر است از حیله و پیمان شکنی که از تبعات سوء و مجازات آن [از سوی دشمنت] می ترسی و از اینکه از جانب خداوند از تو بازخواستی شود که نه در دنیا و نه در آخرت نتوانی پاسخگوی آن باشی."
🏷۴. فرمایش حضرت در زمینه اصل صلح طلبی تاکید بر مفاد آیه ای است که طی یادداشت مستقلی انشاءالله بدان پرداخته خواهد شد. این بخش از نامه امام ع، اثبات می کند که اولا پیمان صلح یکی از حقوقی است که خداوند آن را در راستای آسایش و امنیت بندگانش مقرر کرده و در این زمینه حاکمان را بر وفاداری سرسختانه بدان دستور داده است. و ثانیا نشان می دهد که تا چه اندازه قراردادگرایی، مذاکره و گفتگو، به جای اصرارورزیدن بر تداوم دشمنی، جنگ و خشونت، در آموزه دینی از اهمیت اساسی برخوردار است.
🏷۵. جنگ یعنی افتادن در دامن جهان ماقبل انسانی که زبانی برای سخن گفتن با دیگری و رسیدن به توافق انسانی وجود ندارد؛ گویی که انسان با دیگر موجودات در یک افق قرار گرفته و اساس انسانیت را از کف داده است. پس مساله صرفا صلح نیست؛ بلکه پرهیز از پاگذاشتن به آن سوی عالم انسانی و هبوط در ساحت حیوانی است. جنگ جز از سر ناچاری و دفع شر ناخواسته در ادبیات دینی مجاز نیست.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔖#یادداشت
# امید_به_آینده
🟣ضرورت امید به آینده (یک)
✍آیت الله محمد علی ایازی
🏷 یکی از پرسشهای مهم در جهان بینی انسان، نگرش ازآینده بشریت و جهان است. این مسئله در فلسفه تاریخ و سنت های اجتماعی قرآن مطرح می شود و شاید از مهم ترین آنها پرسش از چگونگی آینده در شکل خوب و بد آن است.
🏷 اهمیت این موضوع به این دلیل است که انسان با امید به آینده زندگی می کند و در مبارزه با ستمها و کجرویها، اگر دورنمایی خوش از آینده نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، که از کار می کشد، یأس و افسردگی به سراغ او می آید و اضطراب و اگرسرخوردگی باعث تسلیم به دشمن نشود، دست کم موجب انفعال، و تن دادن به پلشتی ها خواهد شد. تنها با امید به آینده و اعتقاد به پیروزی، می توان با سختی ها و فشارها مبارزه کرد و آنها را به خوبی و نشاط تحمل کرد.
🏷 اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبينى نسبت به جريان كلى نظام طبيعت و سير تكاملى تاريخ و اطمينان به فردا و طرد عنصر بدبينى نسبت به پايان كار بشر است.
🏷در این باره قرآن سخن های بسیار دارد و با ذکر داستانهای امت های پیشین یاد آوری می شود و قوانین اجتماعی حرکت تاریخی را بیان می کند. در این نوشتار سعی شده، با مقدمه ای دسته ای از آیات که خوشبینی به آینده و پیروزی حق بر باطل را ترسیم می کند، به بحث گذاشته شود، و عوامل و شرایط این موفقیت را در کنار اصل مسئله بیان کند و از این آیات اصول و قوانینی استنتاج نماید.
🏷 لازم به ذکر است در بحث مهدویت سه اصل مبنایی نیازمند روشن شدن است. یکی مبنای قرآنی سنت های تاریخی و اجتماعی این کتاب است. دیگری اهمیت و ضرورت ترسیم آینده برای انسان و نقش آن در حیات و پیشرفت او است. و دیگری تحلیل شرایط آینده است. آیا آینده از گذشته بدتر است و روز به روز به ستم و جنایت بیشتر علیه انسانیت پیش می رود، یا جامعه جهانی در حال توسعه و بهبود زندگی مادی و معنوی و تغییر معیارها و سنجش او از جامعه جهانی است؟ آنچه امروز بشریت را رنج می دهد و آینده را از گذشته متمایز می سازد، آگاهی او از ستم ها و رنج ها است. در گذشته برده داری و قتل و کشتار و انواع بی عدالتی وجود داشته، اما در بسیاری از مواقع مردم بدی و زشتی و رنج آوری آن را اگر برای خود درک می کردند، اما برای دیگران چنین رنجی نداشتند. بردگان گاه خود داوطلب بردگی می شدند. حقوق بشری وجود نداشته و وجدان بشریت از جنایت علیه بشریت رنج نمی برده است.
🏷امروز جامعه جهانی و نظام های پیشرفته حساس شده اند. در گذشته حکومت های استبدادی بدون رأی و انتخاب مردم سال های سال حکومت می کردند و مردم زشتی آن را نمی فهمیدند و درخواستی هم برای اصلاح آن نداشتند، اما امروز حکومتی بر سر کار می آید و آرای جمعی قابل اعتنا را هم در اختیار دارد، اما در کسب موفقیت تقلب کرده و یا شائبه دستکاری در آرای آنان شده، اعتراض می کنند. آنچه زندگی امروز با دیروز را متمایز می سازد، شناخت حق و خواستاری انسان برای دستیابی به آن است. هر چه جامعه دسترسی به اطلاعات داشته باشد و توسعه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیشتری داشته باشد، حساسیت او نسبت به وضعیت خود و جهان بیشتر خواهد شد، طبعا خواسته ها و توقعات او هم بیشتر خواهد شد.
🏷 در اینجا خواسته های انسان به دو صورت تبلور پیدا می کند، اما آن را دسترس پذیر می داند و امید به آینده ای بهتر را را دارد، یا نسبت به خواسته های خود ناامید و در نتیجه مأیوس است. امید به آینده، یکی از عوامل حرکت انسان برای رسیدن است. روان شناسان می گویند تا امید نباشد، انگیزه هم نخواهد بود.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
# امید_به_آینده
🟣ضرورت امید به آینده (یک)
✍آیت الله محمد علی ایازی
🏷 یکی از پرسشهای مهم در جهان بینی انسان، نگرش ازآینده بشریت و جهان است. این مسئله در فلسفه تاریخ و سنت های اجتماعی قرآن مطرح می شود و شاید از مهم ترین آنها پرسش از چگونگی آینده در شکل خوب و بد آن است.
🏷 اهمیت این موضوع به این دلیل است که انسان با امید به آینده زندگی می کند و در مبارزه با ستمها و کجرویها، اگر دورنمایی خوش از آینده نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، که از کار می کشد، یأس و افسردگی به سراغ او می آید و اضطراب و اگرسرخوردگی باعث تسلیم به دشمن نشود، دست کم موجب انفعال، و تن دادن به پلشتی ها خواهد شد. تنها با امید به آینده و اعتقاد به پیروزی، می توان با سختی ها و فشارها مبارزه کرد و آنها را به خوبی و نشاط تحمل کرد.
🏷 اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبينى نسبت به جريان كلى نظام طبيعت و سير تكاملى تاريخ و اطمينان به فردا و طرد عنصر بدبينى نسبت به پايان كار بشر است.
🏷در این باره قرآن سخن های بسیار دارد و با ذکر داستانهای امت های پیشین یاد آوری می شود و قوانین اجتماعی حرکت تاریخی را بیان می کند. در این نوشتار سعی شده، با مقدمه ای دسته ای از آیات که خوشبینی به آینده و پیروزی حق بر باطل را ترسیم می کند، به بحث گذاشته شود، و عوامل و شرایط این موفقیت را در کنار اصل مسئله بیان کند و از این آیات اصول و قوانینی استنتاج نماید.
🏷 لازم به ذکر است در بحث مهدویت سه اصل مبنایی نیازمند روشن شدن است. یکی مبنای قرآنی سنت های تاریخی و اجتماعی این کتاب است. دیگری اهمیت و ضرورت ترسیم آینده برای انسان و نقش آن در حیات و پیشرفت او است. و دیگری تحلیل شرایط آینده است. آیا آینده از گذشته بدتر است و روز به روز به ستم و جنایت بیشتر علیه انسانیت پیش می رود، یا جامعه جهانی در حال توسعه و بهبود زندگی مادی و معنوی و تغییر معیارها و سنجش او از جامعه جهانی است؟ آنچه امروز بشریت را رنج می دهد و آینده را از گذشته متمایز می سازد، آگاهی او از ستم ها و رنج ها است. در گذشته برده داری و قتل و کشتار و انواع بی عدالتی وجود داشته، اما در بسیاری از مواقع مردم بدی و زشتی و رنج آوری آن را اگر برای خود درک می کردند، اما برای دیگران چنین رنجی نداشتند. بردگان گاه خود داوطلب بردگی می شدند. حقوق بشری وجود نداشته و وجدان بشریت از جنایت علیه بشریت رنج نمی برده است.
🏷امروز جامعه جهانی و نظام های پیشرفته حساس شده اند. در گذشته حکومت های استبدادی بدون رأی و انتخاب مردم سال های سال حکومت می کردند و مردم زشتی آن را نمی فهمیدند و درخواستی هم برای اصلاح آن نداشتند، اما امروز حکومتی بر سر کار می آید و آرای جمعی قابل اعتنا را هم در اختیار دارد، اما در کسب موفقیت تقلب کرده و یا شائبه دستکاری در آرای آنان شده، اعتراض می کنند. آنچه زندگی امروز با دیروز را متمایز می سازد، شناخت حق و خواستاری انسان برای دستیابی به آن است. هر چه جامعه دسترسی به اطلاعات داشته باشد و توسعه فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بیشتری داشته باشد، حساسیت او نسبت به وضعیت خود و جهان بیشتر خواهد شد، طبعا خواسته ها و توقعات او هم بیشتر خواهد شد.
🏷 در اینجا خواسته های انسان به دو صورت تبلور پیدا می کند، اما آن را دسترس پذیر می داند و امید به آینده ای بهتر را را دارد، یا نسبت به خواسته های خود ناامید و در نتیجه مأیوس است. امید به آینده، یکی از عوامل حرکت انسان برای رسیدن است. روان شناسان می گویند تا امید نباشد، انگیزه هم نخواهد بود.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
✔️نگاهی فلسفه حقوقی به لایحه مربوط به حجاب🔻
👤 #محمدامیر_قدوسی
🔸دکتر محمدامیر قدوسی در تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۳، به دعوت انجمن علمی فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه تهران، در یک سخنرانی ۷۰ دقیقهای، قانون حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را از منظر فلسفه حقوق و حقوق عمومی مورد بررسی قرار داد. وی در این سخنرانی بیان کرد که به دلیل درآمیختگی امر عمومی و خصوصی در این قانون و خروج آن از کارویژههای دولت بیطرف، این قانون از جنبه اخلاقی قابل دفاع نیست. همچنین، از دیدگاه پیامدگرایانه و مصلحتاندیشانه، آن را ناکارآمد ارزیابی کرد و توضیح داد که چنین رویکردهایی علاوه بر افزایش رویگردانی از حجاب شرعی، به گسترش نفاق و ریا در جامعه و در نهایت، بدنامی و منفوریت اقشار متدین منجر خواهد شد.
🔸در پایان، دکتر قدوسی با اشاره به برخی مصادیق، یادآور شد که حتی از منظر فقهی و دروندینی نیز درباره گستره حجاب شرعی میان فقها اختلاف نظر وجود دارد...
📎 برای دريافت صوت اینجا کلیک کنید
@Sedanet
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
👤 #محمدامیر_قدوسی
🔸دکتر محمدامیر قدوسی در تاریخ ۲ دیماه ۱۴۰۳، به دعوت انجمن علمی فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاه تهران، در یک سخنرانی ۷۰ دقیقهای، قانون حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را از منظر فلسفه حقوق و حقوق عمومی مورد بررسی قرار داد. وی در این سخنرانی بیان کرد که به دلیل درآمیختگی امر عمومی و خصوصی در این قانون و خروج آن از کارویژههای دولت بیطرف، این قانون از جنبه اخلاقی قابل دفاع نیست. همچنین، از دیدگاه پیامدگرایانه و مصلحتاندیشانه، آن را ناکارآمد ارزیابی کرد و توضیح داد که چنین رویکردهایی علاوه بر افزایش رویگردانی از حجاب شرعی، به گسترش نفاق و ریا در جامعه و در نهایت، بدنامی و منفوریت اقشار متدین منجر خواهد شد.
🔸در پایان، دکتر قدوسی با اشاره به برخی مصادیق، یادآور شد که حتی از منظر فقهی و دروندینی نیز درباره گستره حجاب شرعی میان فقها اختلاف نظر وجود دارد...
📎 برای دريافت صوت اینجا کلیک کنید
@Sedanet
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔰مهندس بازرگان و وفاق اجتماعی؛
(بازرگان منادی وفاق، معادی نفاق و اختناق)
✍#محمد_هادی_زاهد_غروی
🔻مفهوم و آسیبشناسی وفاق:
وفاق به معنای سازگاری، سازواری، همراهی، اتحاد و اتفاق است . با توجه به معنای وفاق، میتوان قانونگرایی، آزادی، مدارا، وحدت، وفای به عهد و پیمان، برادری و مشارکت را علت، زمینهساز و تقویت کننده وفاق در جامعه دانست و در برابر آن قانونگریزی، استبداد، تعصب، خودبینی، فرقهگرایی و انحصارطلبی را علت اختلاف، افتراق و زمینهساز زوال وفاق بیان کرد.
وفاق چون راه باریکهای میمانند که در دو سوی آن دو پرتگاه ژرف و سهمگین؛ نفاق و اختناق قرار دارد. از اینرو سیاستمداران و کنشگرانی که دلداده و دلباخته وفاق هستند، باید بر حذر باشند که در نفاق در نغلتند و یا به نام وفاق، فرمان اختناق صادر نکنند.
🔻بازرگان و وفاق نظری:
مهندس مهدی بازرگان به عنوان، اندیشمند، مصلح اجتماعی، روشنفکر دینی و سیاستمدار از آغاز فعالیت و کنش اجتماعی تا هنگام مرگ در راستای وفاق اجتماعی و جلوگیری از اختلاف و افتراق تلاش کرد و از این مسیر خارج نشد. وی نه تنها در کنش سیاسی خود از آن تخطی نکرد بلکه به کج فهمی آن نیز واقف بود و در دام نفاق و اختناق در نغلتید، چه هنگامی که در قدرت و فرادست بود و چه آن گاه که بی قدرت و فرودست شد.
پنج مبنای مهم نظری وفاق در نزد بازرگان عبارتند از: ۱ـ آزادی؛ ۲ـ وحدت و همکاری؛ ۳ـ پرهیز از اختلاف و افتراق؛ ۴ـ الفت و رافت؛ ۵ـ مشورت.
هشدار نسبت به نفاق و اختناق:
باری بازرگان منادی و موافق وفاق بود و مخالف نفاق و اختناق و با استناد به روایتی از پیامبر(ص) میگوید: « هرگز امتی و جامعهای که در آن حق ضعيف بدون لكنت زبان (یعنی بدون ترس و اشکال و اختناق، از قوی گرفته نشود پاک و پسندیده نخواهد شد».
🔻بازرگان و وفاق عملی:
بازرگان در عرصه عمل و کنش اجتماعی و سیاسی، مبانی نظری خود را فراموش نکرد و به آنها پشت نکرد.
✔️۱ـ قانون:
بازرگان از نخستین روزی که وارد فعالیت سیاسی شد نسبت به قانون و اجرای بیکم و کاست آن از طرف حاکمیت تآکید بسیاری داشت. و تا هنگامی که احتمال اصلاح حکمرانی را میدید همچون مصدق بر این باور بود که: « شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، تا مانند ملکه انگلستان و پادشاه اسپانیا شآن و جایگاهش حفظ شود». و در دادگاه نظامی دلسوزانه اتمام حجت کرد و گفت: « ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم، این پیام را به شخص اول برسانید». و هنگامی که روشن شد حاکمیت، قصد و نیتی برای اصلاح ندارد؛ اعلام کرد که شاه باید برود.
✔️۲ـ استعفای دولت موقت:
استعفای دولت موقت یکی از آزمونهای مهمی بود که شخص بازرگان و دولت وی با موفقیت و سرافرازی از آن بیرون آمد. این استعفا نشان داد که بازرگان مردی فرصتطلب و سودجو نیست و برای ماندن در قدرت، وفاق را قربانی نمیکند و به سوی نفاق یا اختناق در نمیغلتد. بازرگان هنگامی که دریافت دولت وی باکارشکنی مواجه است و نمیتواند مسئولیتهای قانونی خود را پیاده کند، در راستای وفاق اجتماعی و جلوگیری از افتراق و اختلاف استعفا میدهد.
✔️۳ـ مخالفت با برخوردهای انقلابی:
بازرگان پس از انقلاب با بسیاری از رفتارها و برخوردها از جمله مصادره اموال، پاکسازیها و تصفیههای گسترده، افشاگریها مخالفت میکرد، چرا که این نوع رفتارها را موجب اختلاف و انشقاق میدانست و خواستار اعلام عفو عمومی بود.
@m_hadi_zahed
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
(بازرگان منادی وفاق، معادی نفاق و اختناق)
✍#محمد_هادی_زاهد_غروی
🔻مفهوم و آسیبشناسی وفاق:
وفاق به معنای سازگاری، سازواری، همراهی، اتحاد و اتفاق است . با توجه به معنای وفاق، میتوان قانونگرایی، آزادی، مدارا، وحدت، وفای به عهد و پیمان، برادری و مشارکت را علت، زمینهساز و تقویت کننده وفاق در جامعه دانست و در برابر آن قانونگریزی، استبداد، تعصب، خودبینی، فرقهگرایی و انحصارطلبی را علت اختلاف، افتراق و زمینهساز زوال وفاق بیان کرد.
وفاق چون راه باریکهای میمانند که در دو سوی آن دو پرتگاه ژرف و سهمگین؛ نفاق و اختناق قرار دارد. از اینرو سیاستمداران و کنشگرانی که دلداده و دلباخته وفاق هستند، باید بر حذر باشند که در نفاق در نغلتند و یا به نام وفاق، فرمان اختناق صادر نکنند.
🔻بازرگان و وفاق نظری:
مهندس مهدی بازرگان به عنوان، اندیشمند، مصلح اجتماعی، روشنفکر دینی و سیاستمدار از آغاز فعالیت و کنش اجتماعی تا هنگام مرگ در راستای وفاق اجتماعی و جلوگیری از اختلاف و افتراق تلاش کرد و از این مسیر خارج نشد. وی نه تنها در کنش سیاسی خود از آن تخطی نکرد بلکه به کج فهمی آن نیز واقف بود و در دام نفاق و اختناق در نغلتید، چه هنگامی که در قدرت و فرادست بود و چه آن گاه که بی قدرت و فرودست شد.
پنج مبنای مهم نظری وفاق در نزد بازرگان عبارتند از: ۱ـ آزادی؛ ۲ـ وحدت و همکاری؛ ۳ـ پرهیز از اختلاف و افتراق؛ ۴ـ الفت و رافت؛ ۵ـ مشورت.
هشدار نسبت به نفاق و اختناق:
باری بازرگان منادی و موافق وفاق بود و مخالف نفاق و اختناق و با استناد به روایتی از پیامبر(ص) میگوید: « هرگز امتی و جامعهای که در آن حق ضعيف بدون لكنت زبان (یعنی بدون ترس و اشکال و اختناق، از قوی گرفته نشود پاک و پسندیده نخواهد شد».
🔻بازرگان و وفاق عملی:
بازرگان در عرصه عمل و کنش اجتماعی و سیاسی، مبانی نظری خود را فراموش نکرد و به آنها پشت نکرد.
✔️۱ـ قانون:
بازرگان از نخستین روزی که وارد فعالیت سیاسی شد نسبت به قانون و اجرای بیکم و کاست آن از طرف حاکمیت تآکید بسیاری داشت. و تا هنگامی که احتمال اصلاح حکمرانی را میدید همچون مصدق بر این باور بود که: « شاه باید سلطنت کند و نه حکومت، تا مانند ملکه انگلستان و پادشاه اسپانیا شآن و جایگاهش حفظ شود». و در دادگاه نظامی دلسوزانه اتمام حجت کرد و گفت: « ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت میکنیم، این پیام را به شخص اول برسانید». و هنگامی که روشن شد حاکمیت، قصد و نیتی برای اصلاح ندارد؛ اعلام کرد که شاه باید برود.
✔️۲ـ استعفای دولت موقت:
استعفای دولت موقت یکی از آزمونهای مهمی بود که شخص بازرگان و دولت وی با موفقیت و سرافرازی از آن بیرون آمد. این استعفا نشان داد که بازرگان مردی فرصتطلب و سودجو نیست و برای ماندن در قدرت، وفاق را قربانی نمیکند و به سوی نفاق یا اختناق در نمیغلتد. بازرگان هنگامی که دریافت دولت وی باکارشکنی مواجه است و نمیتواند مسئولیتهای قانونی خود را پیاده کند، در راستای وفاق اجتماعی و جلوگیری از افتراق و اختلاف استعفا میدهد.
✔️۳ـ مخالفت با برخوردهای انقلابی:
بازرگان پس از انقلاب با بسیاری از رفتارها و برخوردها از جمله مصادره اموال، پاکسازیها و تصفیههای گسترده، افشاگریها مخالفت میکرد، چرا که این نوع رفتارها را موجب اختلاف و انشقاق میدانست و خواستار اعلام عفو عمومی بود.
@m_hadi_zahed
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔰محدودیت برای زنان مجتهده عرفی است نه فقهی
🎤 آیتالله ایازی: فضای سنتی مانع رشد بانوان حوزوی است/ در کنار همه تحولات حوزه زنان در دهههای اخیر، اما هنوز همان فضای سنتی و قدیمی حوزههای علمیه، یکی از موانع جدی برای رشد بانوان مجتهده است. تعداد زنان نویسنده، مبلّغ و پژوهشگر در حوزههای علمیه بسیار بالاست اما بانوانی که به صورت مشخص به درجه اجتهاد رسیده باشند، تعدادشان خیلی زیاد نیست و علت آن را فضای بسته سنتی حاکم بر حوزهها میدانم. برای مثال، در یکی از جلسات یکی از کانونهای مهم علمی که اعضای آن جزو افراد نواندیش حوزه علمیه به شمار میروند، پیشنهاد دادیم که دو نفر از زنان مجتهده به این جمع اضافه شوند، عموماً با این پیشنهاد مخالفت کردند.
تبارشناسی یک مسأله در گفتوگو با آیتالله سیدمحمدعلی ایازی در روزنامه ایران
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🎤 آیتالله ایازی: فضای سنتی مانع رشد بانوان حوزوی است/ در کنار همه تحولات حوزه زنان در دهههای اخیر، اما هنوز همان فضای سنتی و قدیمی حوزههای علمیه، یکی از موانع جدی برای رشد بانوان مجتهده است. تعداد زنان نویسنده، مبلّغ و پژوهشگر در حوزههای علمیه بسیار بالاست اما بانوانی که به صورت مشخص به درجه اجتهاد رسیده باشند، تعدادشان خیلی زیاد نیست و علت آن را فضای بسته سنتی حاکم بر حوزهها میدانم. برای مثال، در یکی از جلسات یکی از کانونهای مهم علمی که اعضای آن جزو افراد نواندیش حوزه علمیه به شمار میروند، پیشنهاد دادیم که دو نفر از زنان مجتهده به این جمع اضافه شوند، عموماً با این پیشنهاد مخالفت کردند.
تبارشناسی یک مسأله در گفتوگو با آیتالله سیدمحمدعلی ایازی در روزنامه ایران
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🟠تعصب ديني، ممدوح يا مذموم؟
🔻تعريف تعصب و كاربرد آن در قرآن
تَعَصُّب یا حَمیَّت از رذائل اخلاقی به معنای طرفداری غیرمنطقی به شخص، گروه یا چیزی است. تعصب را به دو گونه پسندیده و ناپسند تقسیم کردهاند. معمولا این واژه را بر گونه افراطآمیز و نکوهیده آن اطلاق میکنند و بر گونه پسندیده آن نامهای دیگری از جمله غیرت گذاشته میشود. تعصب مذموم يعني خروج از مسير حق و عدل و انصاف بدليل علقه ما به امري
◽️تعصب به صورت صریح در قرآن یک بار در قالب واژه «حمیت» بکار رفته و به تعصب جاهلی مشرکان در مقابل مسلمانان اشاره دارد و چند بار در قالب واژه «عُصْبَه» به معنای جمعیتی که درباره یکدیگر تعصب داشته باشند، استفاده شده است. تعصب به صورت غیر صریح در دیگر آیات قرآن به تعصب بر عقائد پدران و گذشتگان در مقابل پیامبران در ضمن داستانها و نقل قولهایی زیادی ازکافران و اقوام گذشته پرداخته است.
🔻تعصب به معنی «وابستگی غیر منطقی به چیزی» تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند
و لجاجت به معنی اصرار بر چیزی است به گونهای که منطق و عقل را زیر پا بگذارد، ثمره این دو شجره خبیثه نیز « تقلید_کورکورانه» است که سد راه پیشرفت و تکامل انسانهاست.
◽️تعصّب از مادّه «عَصَبَ» در اصل به معنای رشته هایی است که مفاصل استخوان ها و عضلات را به هم پیوند می دهد.سپس این مادّه به معنای هر نوع وابستگی شدید فکری و عملی آمده است که غالبا بار منفی دارد؛ هر چند وابستگی مثبت نیز در مفهوم آن هست. اما معمولا این لفظ در مفهوم افراطی و مذموم آن به کار میرود.
🔻قرآن کریم تعصّب دینی و مذهبی را در بین ادیان الهی نفی کرده و در آیاتی بر وجود تعصب مذهبی در بین یهود و نصاری و بعض مسلمین صحه می گذارد:
بر اساس آیاتی از قرآن مسلمانان و اهل کتاب، هر کدام بر دیگری تفاخر می کردند. اهل کتاب می گفتند: «پیامبر ما پیش از پیامبر شما بوده و کتاب ما از کتاب شما سابقه دارتر است.» مسلمانان هم می گفتند: «پیامبر ما خاتم پیامبران و کتابش آخرین و کامل ترین کتب آسمانی است. بنابراین، بر شما امتیاز داریم.»یهود می گفتند: «ما ملت برگزیده ایم و آتش دوزخ جز روزهای معدودی به ما نخواهد رسید.» و مسلمانان می گفتند: «ما بهترین امت ها هستیم؛ زیرا خداوند درباره ما گفته است: «کنتم خیر امة؛ ما بهترین امت هستید.»
◽️در بطلان ادعاهای مزبور، آیه ذیل نازل گردید:
•«لیس بأمانیکم و لا أمانی أهل الکتاب من یعمل سوءا یجز به و لا یجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا: (فضیلت و برتری) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس بد کند کیفر داده می شود و کسی را جز خدا ولی و یاور خود نخواهد یافت.» /کانال قرآنپویان/
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🔻تعريف تعصب و كاربرد آن در قرآن
تَعَصُّب یا حَمیَّت از رذائل اخلاقی به معنای طرفداری غیرمنطقی به شخص، گروه یا چیزی است. تعصب را به دو گونه پسندیده و ناپسند تقسیم کردهاند. معمولا این واژه را بر گونه افراطآمیز و نکوهیده آن اطلاق میکنند و بر گونه پسندیده آن نامهای دیگری از جمله غیرت گذاشته میشود. تعصب مذموم يعني خروج از مسير حق و عدل و انصاف بدليل علقه ما به امري
◽️تعصب به صورت صریح در قرآن یک بار در قالب واژه «حمیت» بکار رفته و به تعصب جاهلی مشرکان در مقابل مسلمانان اشاره دارد و چند بار در قالب واژه «عُصْبَه» به معنای جمعیتی که درباره یکدیگر تعصب داشته باشند، استفاده شده است. تعصب به صورت غیر صریح در دیگر آیات قرآن به تعصب بر عقائد پدران و گذشتگان در مقابل پیامبران در ضمن داستانها و نقل قولهایی زیادی ازکافران و اقوام گذشته پرداخته است.
🔻تعصب به معنی «وابستگی غیر منطقی به چیزی» تا آنجا که انسان حق را فدای آن کند
و لجاجت به معنی اصرار بر چیزی است به گونهای که منطق و عقل را زیر پا بگذارد، ثمره این دو شجره خبیثه نیز « تقلید_کورکورانه» است که سد راه پیشرفت و تکامل انسانهاست.
◽️تعصّب از مادّه «عَصَبَ» در اصل به معنای رشته هایی است که مفاصل استخوان ها و عضلات را به هم پیوند می دهد.سپس این مادّه به معنای هر نوع وابستگی شدید فکری و عملی آمده است که غالبا بار منفی دارد؛ هر چند وابستگی مثبت نیز در مفهوم آن هست. اما معمولا این لفظ در مفهوم افراطی و مذموم آن به کار میرود.
🔻قرآن کریم تعصّب دینی و مذهبی را در بین ادیان الهی نفی کرده و در آیاتی بر وجود تعصب مذهبی در بین یهود و نصاری و بعض مسلمین صحه می گذارد:
بر اساس آیاتی از قرآن مسلمانان و اهل کتاب، هر کدام بر دیگری تفاخر می کردند. اهل کتاب می گفتند: «پیامبر ما پیش از پیامبر شما بوده و کتاب ما از کتاب شما سابقه دارتر است.» مسلمانان هم می گفتند: «پیامبر ما خاتم پیامبران و کتابش آخرین و کامل ترین کتب آسمانی است. بنابراین، بر شما امتیاز داریم.»یهود می گفتند: «ما ملت برگزیده ایم و آتش دوزخ جز روزهای معدودی به ما نخواهد رسید.» و مسلمانان می گفتند: «ما بهترین امت ها هستیم؛ زیرا خداوند درباره ما گفته است: «کنتم خیر امة؛ ما بهترین امت هستید.»
◽️در بطلان ادعاهای مزبور، آیه ذیل نازل گردید:
•«لیس بأمانیکم و لا أمانی أهل الکتاب من یعمل سوءا یجز به و لا یجد له من دون الله ولیا و لا نصیرا: (فضیلت و برتری) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس بد کند کیفر داده می شود و کسی را جز خدا ولی و یاور خود نخواهد یافت.» /کانال قرآنپویان/
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
⚡️نگاه انسانی و اخلاقی به حکومت بارزترین ویژگی نهجالبلاغه است
⚡️ امیرمؤمنان(ع) نگاه انسانی و اخلاقی به حکومت داشتند و همین نگاه هم شاید یکی از دلایل عدم دوام حکومت ایشان بود.
🔰نهجالبلاغه کتاب تراز شیعه
#استاد_مهدی_مهریزی
🔻از دید بنده نهجالبلاغه کتاب تراز شیعه، قرائت انسانی از حکومت و تفسیر اهل بیت(ع) از اسلام و قرآن است. نهجالبلاغه را باید در میان همه کتب حدیثی ممتازترین آنها تلقی کرد؛ زیرا ویژگیهایی دارد که در سایر کتب حدیثی وجود ندارد؛ کتب حدیثی عمدتاً مطالب تقطیع شده را در خود جمع کرده و بریده سخنان ائمه(ع) است و محدثان بر حسب علائق و سلیقه خود بریده و تقطیع کردهاند؛ مثلاً نویسنده چون قصد داشته مطالب را موضوعی ارائه دهد، از هر متنی جملههایی را انتخاب کرده و به تناسب موضوع آن را کنار هم قرار میدهد.
مجموعه تبیان برگرفته از صحیفه امام تألیف شده است و غالب کتب روایی ما هم مانند تبیان است که از صحیفه امام منتخب شده است، ولی سید رضی قصد تقطیع سخنان امام را نداشته است؛ لذا متنهای تقریباً کامل ارائه کرده است گرچه آن همه سخنرانی کامل نیست، ولی همانند روایات تقطیع شده هم نیست؛ نهجالبلاغه به زمان صدور و کلمات اولیه نزدیکتر است و صحیفه سجادیه هم این ویژگی را دارد.
🔻تلاش برای بازیابی متون اولیه نهجالبلاغه
ویژگی دیگر نهجالبلاغه آن است که مطالب این کتاب شریف همراه با میدان عمل و شرایط رخ داده بیان شده است؛ خیلیها حرف زیبا میزنند، ولی اینکه کلمات زیبا را در حکومت، جنگ، صلح و میدان بر زبان آورده شود و خود شخص هم عالم به این سخنان باشد مهم است؛ امام علی(ع) مخالفان زیادی داشت، ولی کسی نگفته این حرفهایی که امام زده خودش به آن عمل نکرده است.
در طول تاریخ با اینکه امام رقبای سرسختی داشته است، ولی کسی از ایشان ایراد نگرفته که اگر امام در باب آزادی مخالف و عقاید دیگران سخنی گفته که خودش رعایت نکرده است یا از فرماندهانشان نخواسته آن را عمل کنند. سخنان و آموزههای عالی در صحنه عمل تحقق یافته است.
🔻نهجالبلاغه یک دوره گزارش تاریخ
نهجالبلاغه یک دوره تاریخ اسلام از قبل بعثت پیامبر(ص) تا دوره حکومت خودشان است؛ دوره جاهلیت، دوره رسول الله(ص) و قضایای بعد از رحلت پیامبر(ص) و دوره عثمان به لحاظ تاریخی بیان شده و گزارشی از جامعهشناسی و روحیات و خلق و خوی مردم در آن چند دهه بیان شده است که منصفانه و عادلانه است؛ البته عادلانه از دید دیگران وگرنه از نگاه ما شیعیان که امام معصوم هستند، این تعبیر جالبی نیست.
این کتاب از شکلگیری تا دوره معاصر مورد توجه علمای اهل تسنن بوده و اجازات مختلفی را عالمان اهل تسنن نسبت به این کتاب دارند؛ نسخههای متعدد و شروح متعدد از قبل تاکنون بر این کتاب نوشته شده است؛ از شرح ابن ابیالحدید گرفته تا عبده و صبحی صالح؛ عالمان اهل تسنن اقبالی که نسبت به این کتاب داشته و دارند، نسبت به مطالب خلفای خود ندارند. همچنین نقدهایی که نوشتهاند نشانه تأثیرگذاری نهجالبلاغه است؛ زیرا وقتی چیزی نقد میشود که مورد اهتمام و تأثیرگذاری باشد وگرنه حرف و سخن معمولی که مورد توجه و نقد نیست.
از دورههای اولیه نهجالبلاغه مورد نقد بوده است؛ اینکه همه سخنان از امام علی(ع) است یا خیر و نویسنده آن سیدرضی و یا سیدمرتضی است بحث شده است؛ این کتاب منبع تاریخی است که از منظر آنها منصفانه است؛ امام اختلافات را گزارش کرده به گونهای که آنها آن را منصفانه میدانند.
🔻 نهجالبلاغه دارای مطالب امروزی است محمدعبده میگوید که اگر جوانان بخواهند روح حیات و جنبش در آنها دمیده شود، باید با این کتاب آشنا شوند، لذا بر آن تعلیقه زده و در نشر آن کوشیده است و این امتیازات در کنار فصاحت و بلاغت آن قابل توجه است.
🔗پیوند به متن کامل
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
⚡️ امیرمؤمنان(ع) نگاه انسانی و اخلاقی به حکومت داشتند و همین نگاه هم شاید یکی از دلایل عدم دوام حکومت ایشان بود.
🔰نهجالبلاغه کتاب تراز شیعه
#استاد_مهدی_مهریزی
🔻از دید بنده نهجالبلاغه کتاب تراز شیعه، قرائت انسانی از حکومت و تفسیر اهل بیت(ع) از اسلام و قرآن است. نهجالبلاغه را باید در میان همه کتب حدیثی ممتازترین آنها تلقی کرد؛ زیرا ویژگیهایی دارد که در سایر کتب حدیثی وجود ندارد؛ کتب حدیثی عمدتاً مطالب تقطیع شده را در خود جمع کرده و بریده سخنان ائمه(ع) است و محدثان بر حسب علائق و سلیقه خود بریده و تقطیع کردهاند؛ مثلاً نویسنده چون قصد داشته مطالب را موضوعی ارائه دهد، از هر متنی جملههایی را انتخاب کرده و به تناسب موضوع آن را کنار هم قرار میدهد.
مجموعه تبیان برگرفته از صحیفه امام تألیف شده است و غالب کتب روایی ما هم مانند تبیان است که از صحیفه امام منتخب شده است، ولی سید رضی قصد تقطیع سخنان امام را نداشته است؛ لذا متنهای تقریباً کامل ارائه کرده است گرچه آن همه سخنرانی کامل نیست، ولی همانند روایات تقطیع شده هم نیست؛ نهجالبلاغه به زمان صدور و کلمات اولیه نزدیکتر است و صحیفه سجادیه هم این ویژگی را دارد.
🔻تلاش برای بازیابی متون اولیه نهجالبلاغه
ویژگی دیگر نهجالبلاغه آن است که مطالب این کتاب شریف همراه با میدان عمل و شرایط رخ داده بیان شده است؛ خیلیها حرف زیبا میزنند، ولی اینکه کلمات زیبا را در حکومت، جنگ، صلح و میدان بر زبان آورده شود و خود شخص هم عالم به این سخنان باشد مهم است؛ امام علی(ع) مخالفان زیادی داشت، ولی کسی نگفته این حرفهایی که امام زده خودش به آن عمل نکرده است.
در طول تاریخ با اینکه امام رقبای سرسختی داشته است، ولی کسی از ایشان ایراد نگرفته که اگر امام در باب آزادی مخالف و عقاید دیگران سخنی گفته که خودش رعایت نکرده است یا از فرماندهانشان نخواسته آن را عمل کنند. سخنان و آموزههای عالی در صحنه عمل تحقق یافته است.
🔻نهجالبلاغه یک دوره گزارش تاریخ
نهجالبلاغه یک دوره تاریخ اسلام از قبل بعثت پیامبر(ص) تا دوره حکومت خودشان است؛ دوره جاهلیت، دوره رسول الله(ص) و قضایای بعد از رحلت پیامبر(ص) و دوره عثمان به لحاظ تاریخی بیان شده و گزارشی از جامعهشناسی و روحیات و خلق و خوی مردم در آن چند دهه بیان شده است که منصفانه و عادلانه است؛ البته عادلانه از دید دیگران وگرنه از نگاه ما شیعیان که امام معصوم هستند، این تعبیر جالبی نیست.
این کتاب از شکلگیری تا دوره معاصر مورد توجه علمای اهل تسنن بوده و اجازات مختلفی را عالمان اهل تسنن نسبت به این کتاب دارند؛ نسخههای متعدد و شروح متعدد از قبل تاکنون بر این کتاب نوشته شده است؛ از شرح ابن ابیالحدید گرفته تا عبده و صبحی صالح؛ عالمان اهل تسنن اقبالی که نسبت به این کتاب داشته و دارند، نسبت به مطالب خلفای خود ندارند. همچنین نقدهایی که نوشتهاند نشانه تأثیرگذاری نهجالبلاغه است؛ زیرا وقتی چیزی نقد میشود که مورد اهتمام و تأثیرگذاری باشد وگرنه حرف و سخن معمولی که مورد توجه و نقد نیست.
از دورههای اولیه نهجالبلاغه مورد نقد بوده است؛ اینکه همه سخنان از امام علی(ع) است یا خیر و نویسنده آن سیدرضی و یا سیدمرتضی است بحث شده است؛ این کتاب منبع تاریخی است که از منظر آنها منصفانه است؛ امام اختلافات را گزارش کرده به گونهای که آنها آن را منصفانه میدانند.
🔻 نهجالبلاغه دارای مطالب امروزی است محمدعبده میگوید که اگر جوانان بخواهند روح حیات و جنبش در آنها دمیده شود، باید با این کتاب آشنا شوند، لذا بر آن تعلیقه زده و در نشر آن کوشیده است و این امتیازات در کنار فصاحت و بلاغت آن قابل توجه است.
🔗پیوند به متن کامل
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
#درسگفتار_ها
🟣رویکرد جدید به اقتصاد اسلامی
🎙#استاد_محمدرضا_یوسفی
ج ۱ : نقد رویکرد موجود اقتصاد اسلامی
ج ۲ : بیانیه آکسفورد(۱)
ج ۳ : بیانیه آکسفورد (۲)
ج ۴ : زندگی ایمانی در جهان مدرن(۱)
ج ۵ : زندگی ایمانی در جهان مدرن(۲)
ج۶ : زندگی ایمانی در جهان مدرن: نهادهای دینی(۳)
ج ۷ : معیارهای ارزیابی وضعیت جامعه از نظر قرآن
ج۸ : اخلاق و اقتصاد
🔸مکان: مؤسسه فرهنگی امیرالمؤمنین - نجفاشرف/ دیماه ۱۴۰۳
@yousefimohamadreza
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🟣رویکرد جدید به اقتصاد اسلامی
🎙#استاد_محمدرضا_یوسفی
ج ۱ : نقد رویکرد موجود اقتصاد اسلامی
ج ۲ : بیانیه آکسفورد(۱)
ج ۳ : بیانیه آکسفورد (۲)
ج ۴ : زندگی ایمانی در جهان مدرن(۱)
ج ۵ : زندگی ایمانی در جهان مدرن(۲)
ج۶ : زندگی ایمانی در جهان مدرن: نهادهای دینی(۳)
ج ۷ : معیارهای ارزیابی وضعیت جامعه از نظر قرآن
ج۸ : اخلاق و اقتصاد
🔸مکان: مؤسسه فرهنگی امیرالمؤمنین - نجفاشرف/ دیماه ۱۴۰۳
@yousefimohamadreza
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🔰حجاب، چرخشهای فرهنگی و دینی
✔️در ضرورت اتخاذ نگاهی جدید به موضوع حجاب🔻
✍️#علیرضا_رحمانی
🔸در مواجهه با موضوع حجاب معمولاً دو منظر غلبه داشتهاند: یکی منظر فقهی و دینی و دیگری منظر سیاسی. اما آنچه کمتر مورد توجه بوده است، منظر روانشناختی و نسبت آن با بُعد اجتماعی بوده است. پوشاک از دیرباز ارتباط عمیقی با موضوع منزلت اجتماعی داشته است، به علاوه میتوان ارتباط آن را با مفهومی مثل مصرف و سرمایه نمادین، چنانکه جامعهشناس فرانسوی پیر بوردیو مطرح میکند، ملاحظه کرد. حجاب نیز از حیث اینکه در حوزه پوشاک بروز و ظهور یافته است از این قاعده مستثنا نیست و بخش قابل توجهی از این پدیده متأثر از همین بستر بوده و خواهد بود.
🔸آنچه در تصمیمهای سیاستگذاران مفقود است، توجه به انگیزههای افراد در رعایت یا عدم رعایت حجاب است. اینکه در سر زنان محجبه و مکشفه چه میگذرد، بسیار مهمتر از چیزی است که روی سر آنها هست یا نیست!
🔻مطالعه متن کامل یادداشت
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
✔️در ضرورت اتخاذ نگاهی جدید به موضوع حجاب🔻
✍️#علیرضا_رحمانی
🔸در مواجهه با موضوع حجاب معمولاً دو منظر غلبه داشتهاند: یکی منظر فقهی و دینی و دیگری منظر سیاسی. اما آنچه کمتر مورد توجه بوده است، منظر روانشناختی و نسبت آن با بُعد اجتماعی بوده است. پوشاک از دیرباز ارتباط عمیقی با موضوع منزلت اجتماعی داشته است، به علاوه میتوان ارتباط آن را با مفهومی مثل مصرف و سرمایه نمادین، چنانکه جامعهشناس فرانسوی پیر بوردیو مطرح میکند، ملاحظه کرد. حجاب نیز از حیث اینکه در حوزه پوشاک بروز و ظهور یافته است از این قاعده مستثنا نیست و بخش قابل توجهی از این پدیده متأثر از همین بستر بوده و خواهد بود.
🔸آنچه در تصمیمهای سیاستگذاران مفقود است، توجه به انگیزههای افراد در رعایت یا عدم رعایت حجاب است. اینکه در سر زنان محجبه و مکشفه چه میگذرد، بسیار مهمتر از چیزی است که روی سر آنها هست یا نیست!
🔻مطالعه متن کامل یادداشت
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔖#یادداشت
# امید_به_آینده(دو)
🟣 آینده تاریک است یا روشن؟
✍آیت الله محمد علی ایازی
🏷 از روشهای ستمگران ایجاد یأس در مبارزان است. در زندانها بازجوها سعی می کنند تا زندانی را با اخبار ناامید کننده بشکنند. چه بسیار مبارزانی که تسلیم دشمن نشده اند، اما چون مأیوس شده اند، تن به هر کاری داده و دشمن را خشنود کرده اند. امید به آینده، عامل نشاط، و شادابی برای مبارزه با سختی ها و نامرادی ها است. انسان با امید زنده است و اعتماد به نفس در صورتی پیدا می کند که راه آینده او روشن باشد. و در صورتی راه های حل مشکلات را جستجو می کند که بداند کار او دارای فایده است. خوشبینی موجب شوق و علاقه می گردد. بسا امکانات برای مبارزه ندارد، اما چون امید به پیروزی دارد، منتظر فرصت می ماند و یا در جستجوی وسائل جدید می رود. گاهی در اثر نداشتن امید به آینده دست از کار می کشد، و یأس و افسردگی به سراغ او می آید. دچار اضطراب می شود. در شرايط نامساعد رواني و هنگامي كه در بهبود اوضاع نگراني دارد، حتی انسان نمی تواند درست فکر کند.
🏷اهمیت امید به آینده جایی بیشتر می شود که دایره خواسته ها گسترده شود. هر چه آرمانها و آرزوها بزرگتر باشد، امید به آینده سرنوشت سازتر است. به این دلیل است که انسان با امید به آینده، زندگی می کند و در مبارزه با ستمها و کجرویها، اگر دورنمایی خوش نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، که از کار می کشد.
🏷 یکی از روشهای ستمگران ایجاد یأس در مبارزان است. در زندانها بازجوها سعی می کنند تا زندانی را با اخبار ناامید کننده بشکنند. چه بسیار مبارزانی که تسلیم دشمن نشده اند، اما چون مأیوس شده اند، تن به هر کاری داده و دشمن را خشنود کرده اند. آنگاه که یأس و افسردگی به سراغ انسان می آید، دچار اضطراب و سرخوردگی می شود، تا جایی که اگر باعث تسلیم به دشمن نشود، موجب انفعال و احساس بیهودگی خواهد شد. تنها با اعتقاد به پیروزی، می توان با سختی ها و فشارها مبارزه کرد و آنها را به خوبی و نشاط تحمل کرد. به این دلیل یکی ازانتظارات از دین، روشن کردن آینده بشریت است. پاسخ به این پرسش است که اسلام نسبت به آینده بشریت و جهان چه سخنی دارد.
🏷البته این مسئله پاسخی فلسفی می طلبد، اما در مباحث جدید قرآنی در این چند دهه اخیر از سوی متفکران مسلمان مسائلی تحلیلی و تفسیری مطرح شده و دسته ای از آیات قرآن را ناظر به این مسئله دانسته اند. کتابهایی که در باره جامعه و تاریخ و یا سنت های تاریخی و یا فلسفه تاریخ نگاشته شده، این موضوع مطرح می شود و شاید از مهم ترین آنها پرسش از آینده و چگونگی آن است. اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبينى نسبت به جريان كلى نظام طبيعت و سير تكاملى تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبينى نسبت به پايان كار بشر است.
در برابر این نظریه، که کسانی برای جهان خدایی و نظامی قائل نیستند، سردرگم هستند و جهان را رو به بدی می بینند و یا آینده را تاریک و مبهم می شمارند، از سوی متفکران مسلمان معاصر سنت الهی، بر مبنای آینده روشن و نوید بخش ترسیم شده است و این امید داده شده که حرکت جهان به سوی خوبی است و این کار به دست منجیی از آل محمد تحقق خواهد یافت. البته اندیشه آمدن منجی، اختصاصی به جهان اسلام ندارد و در تمام ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی اعتقاد به منجی وجود دارد. (جهت تفصیل بحث ر.ک: راشد محصل، محمد تقی، نجات بخشی در ادیان، تهران مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1369ش.) اما اميد و آرزوى تحقق اين نويد كلى جهانى انسانى، در زبان روايات اسلامى «انتظار فرج» خوانده شده و عبادت، بلكه افضل عبادات شمرده شده است.
🏷 اصل «انتظار فرج» از يك اصل كلى اسلامى و قرآنى ديگر استنتاج مىشود و آن سنت پیروزی حق بر باطل و اصل حرمت نا امیدی یا به تعبیری «حرمت مأیوس شدن از رَوح اللَّه» است. اما در عمل این اعتقاد همانند بسیاری از اعتقادات اسلامی دستخوش تحریف و سوء استفاده گروهی قرار گرفته، تا جایی که موجب بدبینی به اصل اعتقاد به مهدویت شده و برای کسانی کسب مشروعیت و عده ای دکان و دستگاه.
🏷 بنابراین در تفسیر تاریخ، دو نظریه وجود دارد، یکی جهان را تاريك، مبهم و ابتر می داند و یکی جهان را روشن و امید بخش. انتظار فرج و آرزو و اميد و دل بستن به آينده در بستر چنین اندیشه ای معنا دارد، یعنی اگر نمی توانی کاری انجام دهی، یا کار و تلاش تو کارساز نیست، کسی هست که بیاید و سرنوشت جامعه را دگرگون کند. یا اگر تو نمی توانی به شکل مطلوب و ایده آل حق را پابرجا کنی و با ستم در جهان بشریت مبارزه کنی و عدل را مستقر سازی، نا امید مباش که منجی هست که این کار را انجام می دهد.
در ادامه به بررسی آیاتی که ناظر به امید آینده است، بحث و بررسی و دلالت آن در جمع میان آیات توجه خواهد شد.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
# امید_به_آینده(دو)
🟣 آینده تاریک است یا روشن؟
✍آیت الله محمد علی ایازی
🏷 از روشهای ستمگران ایجاد یأس در مبارزان است. در زندانها بازجوها سعی می کنند تا زندانی را با اخبار ناامید کننده بشکنند. چه بسیار مبارزانی که تسلیم دشمن نشده اند، اما چون مأیوس شده اند، تن به هر کاری داده و دشمن را خشنود کرده اند. امید به آینده، عامل نشاط، و شادابی برای مبارزه با سختی ها و نامرادی ها است. انسان با امید زنده است و اعتماد به نفس در صورتی پیدا می کند که راه آینده او روشن باشد. و در صورتی راه های حل مشکلات را جستجو می کند که بداند کار او دارای فایده است. خوشبینی موجب شوق و علاقه می گردد. بسا امکانات برای مبارزه ندارد، اما چون امید به پیروزی دارد، منتظر فرصت می ماند و یا در جستجوی وسائل جدید می رود. گاهی در اثر نداشتن امید به آینده دست از کار می کشد، و یأس و افسردگی به سراغ او می آید. دچار اضطراب می شود. در شرايط نامساعد رواني و هنگامي كه در بهبود اوضاع نگراني دارد، حتی انسان نمی تواند درست فکر کند.
🏷اهمیت امید به آینده جایی بیشتر می شود که دایره خواسته ها گسترده شود. هر چه آرمانها و آرزوها بزرگتر باشد، امید به آینده سرنوشت سازتر است. به این دلیل است که انسان با امید به آینده، زندگی می کند و در مبارزه با ستمها و کجرویها، اگر دورنمایی خوش نداشته باشد، نه تنها خسته می شود، که از کار می کشد.
🏷 یکی از روشهای ستمگران ایجاد یأس در مبارزان است. در زندانها بازجوها سعی می کنند تا زندانی را با اخبار ناامید کننده بشکنند. چه بسیار مبارزانی که تسلیم دشمن نشده اند، اما چون مأیوس شده اند، تن به هر کاری داده و دشمن را خشنود کرده اند. آنگاه که یأس و افسردگی به سراغ انسان می آید، دچار اضطراب و سرخوردگی می شود، تا جایی که اگر باعث تسلیم به دشمن نشود، موجب انفعال و احساس بیهودگی خواهد شد. تنها با اعتقاد به پیروزی، می توان با سختی ها و فشارها مبارزه کرد و آنها را به خوبی و نشاط تحمل کرد. به این دلیل یکی ازانتظارات از دین، روشن کردن آینده بشریت است. پاسخ به این پرسش است که اسلام نسبت به آینده بشریت و جهان چه سخنی دارد.
🏷البته این مسئله پاسخی فلسفی می طلبد، اما در مباحث جدید قرآنی در این چند دهه اخیر از سوی متفکران مسلمان مسائلی تحلیلی و تفسیری مطرح شده و دسته ای از آیات قرآن را ناظر به این مسئله دانسته اند. کتابهایی که در باره جامعه و تاریخ و یا سنت های تاریخی و یا فلسفه تاریخ نگاشته شده، این موضوع مطرح می شود و شاید از مهم ترین آنها پرسش از آینده و چگونگی آن است. اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبينى نسبت به جريان كلى نظام طبيعت و سير تكاملى تاريخ و اطمينان به آينده و طرد عنصر بدبينى نسبت به پايان كار بشر است.
در برابر این نظریه، که کسانی برای جهان خدایی و نظامی قائل نیستند، سردرگم هستند و جهان را رو به بدی می بینند و یا آینده را تاریک و مبهم می شمارند، از سوی متفکران مسلمان معاصر سنت الهی، بر مبنای آینده روشن و نوید بخش ترسیم شده است و این امید داده شده که حرکت جهان به سوی خوبی است و این کار به دست منجیی از آل محمد تحقق خواهد یافت. البته اندیشه آمدن منجی، اختصاصی به جهان اسلام ندارد و در تمام ادیان به ویژه ادیان ابراهیمی اعتقاد به منجی وجود دارد. (جهت تفصیل بحث ر.ک: راشد محصل، محمد تقی، نجات بخشی در ادیان، تهران مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1369ش.) اما اميد و آرزوى تحقق اين نويد كلى جهانى انسانى، در زبان روايات اسلامى «انتظار فرج» خوانده شده و عبادت، بلكه افضل عبادات شمرده شده است.
🏷 اصل «انتظار فرج» از يك اصل كلى اسلامى و قرآنى ديگر استنتاج مىشود و آن سنت پیروزی حق بر باطل و اصل حرمت نا امیدی یا به تعبیری «حرمت مأیوس شدن از رَوح اللَّه» است. اما در عمل این اعتقاد همانند بسیاری از اعتقادات اسلامی دستخوش تحریف و سوء استفاده گروهی قرار گرفته، تا جایی که موجب بدبینی به اصل اعتقاد به مهدویت شده و برای کسانی کسب مشروعیت و عده ای دکان و دستگاه.
🏷 بنابراین در تفسیر تاریخ، دو نظریه وجود دارد، یکی جهان را تاريك، مبهم و ابتر می داند و یکی جهان را روشن و امید بخش. انتظار فرج و آرزو و اميد و دل بستن به آينده در بستر چنین اندیشه ای معنا دارد، یعنی اگر نمی توانی کاری انجام دهی، یا کار و تلاش تو کارساز نیست، کسی هست که بیاید و سرنوشت جامعه را دگرگون کند. یا اگر تو نمی توانی به شکل مطلوب و ایده آل حق را پابرجا کنی و با ستم در جهان بشریت مبارزه کنی و عدل را مستقر سازی، نا امید مباش که منجی هست که این کار را انجام می دهد.
در ادامه به بررسی آیاتی که ناظر به امید آینده است، بحث و بررسی و دلالت آن در جمع میان آیات توجه خواهد شد.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔖#زندگي_قرآني_شماره_176
🔸#سوره_آل_عمران_صفحه_66
💠در اسلام درباره هيچ يك از گناهان مانند ربا خوارى و حكومت دشمنان دين بر جامعه اسلامى سخت گيرى و تشديد نشده است
🔻خداى سبحان در اين آيات در امر #ربا_خوارى شدتى به كار برده كه درباره هيچ يك از فروع دين اين شدت را به كار نبرده است مگر يك مورد كه سخت گيرى در آن نظير سخت گيرى در امر ربا است ، وآن اين است كه : مسلمانان ، دشمنان دين را بر خود حاكم سازند، و اما بقيه گناهان كبيره هر چند قرآن كريم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سخت گيرى هم كرده ، و ليكن لحن كلام خدا ملايم تر از مسأله ربا و حكومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد ((زنا)) و ((شرب )) ((خمر)) و ((قمار)) و ((ظلم )) و گناهانى بزرگتر از اين ، چون كشتن افراد بى گناه ، ملايمتر از اين دو گناه است.
🌱و اين نيست مگر براى اينكه فساد آن گناهان از يك نفر و يا چند نفر تجاوز نمى كند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مى گيرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع ، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حكومت بىدينان كه آثار سوئش بنيان دين را منهدم مى سازد، و آثارش را به كلى از بين مى برد و نظام حيات را تباه مى سازد، و پرده اى بر روى فطرت انسانى مى افكند، و حكم فطرت را ساقط مى كند، و دين را به دست فراموشى مى سپارد، كه ان شاء الله توضيح اين معانى را تا اندازه اى خواهيم داد.
🔻جريان تاريخ نيز اين نظريه قرآن را تصديق كرده ، و شهادت مى دهد كه امت اسلام از اوج عزت به پائين ترين درجه ذلت نيفتاد، و مجد و شرفش به غارت نرفت و فاقد مال و عرض و جان خود نشد، مگر وقتى كه در امر دين خود سهل انگارى كرد، و دشمنان دين را دوست خود گرفته ، زمام امر حكومت خود را به دست ايشان سپرد و كارش به جائى رسيد كه نه مالك مرگ خود بود، و نه مالك زندگى اش ، نه اجازه مى يافت تا بميرد و نه فرصت پيدا مى كرد تا از مواهب و نعمتهاى زندگانى برخوردار گردد، لذا دين از ميان مسلمانان رخت بر بست ، و فضائل نفسانى از ميان آنان كوچ نمود.
🌱رباخواران به جمع كردن اموال و انباشتن ثروت پرداختند و در راه به دست آوردن جاه و مقام با يكديگر مسابقه گذاشتند، و همين باعث به راه افتادن جنگهاى جهانى شد، و جمعيت دنيا به دو دسته تقسيم گرديده و روبروى هم ايستادند، يك طرف ثروتمندان مرفه ، و طرف ديگر استثمار شدگان بدبختى كه همه چيزشان به غارت رفته بود، و اين جنگهاى جهانى بلائى شد كه كوهها را از جاى كند، و زلزله در زمين افكند انسانيت را تهديد به فنا كرد، و دنيا را به ويرانه اى تبديل نمود، ((ثم كان عاقبه الذين اساوا السوآى )) آرى عاقبت كسانى كه بد كردند همان بدى بود. و به زودى ان شاء الله براى خواننده روشن خواهد شد كه آنچه قرآن كريم در باب رباخوارى و سرپرستى دشمنان دين فرموده از پيشگوئى هاى قرآن است.
📚تفسیر_المیزان
@quranpuyan
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🔸#سوره_آل_عمران_صفحه_66
💠در اسلام درباره هيچ يك از گناهان مانند ربا خوارى و حكومت دشمنان دين بر جامعه اسلامى سخت گيرى و تشديد نشده است
🔻خداى سبحان در اين آيات در امر #ربا_خوارى شدتى به كار برده كه درباره هيچ يك از فروع دين اين شدت را به كار نبرده است مگر يك مورد كه سخت گيرى در آن نظير سخت گيرى در امر ربا است ، وآن اين است كه : مسلمانان ، دشمنان دين را بر خود حاكم سازند، و اما بقيه گناهان كبيره هر چند قرآن كريم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سخت گيرى هم كرده ، و ليكن لحن كلام خدا ملايم تر از مسأله ربا و حكومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد ((زنا)) و ((شرب )) ((خمر)) و ((قمار)) و ((ظلم )) و گناهانى بزرگتر از اين ، چون كشتن افراد بى گناه ، ملايمتر از اين دو گناه است.
🌱و اين نيست مگر براى اينكه فساد آن گناهان از يك نفر و يا چند نفر تجاوز نمى كند، و آثار شومش تنها به بعضى از ابعاد زندگانى را در بر مى گيرد و آن عبارت است از فساد ظاهر اجتماع ، و اعمال ظاهرى افراد، به خلاف ربا و حكومت بىدينان كه آثار سوئش بنيان دين را منهدم مى سازد، و آثارش را به كلى از بين مى برد و نظام حيات را تباه مى سازد، و پرده اى بر روى فطرت انسانى مى افكند، و حكم فطرت را ساقط مى كند، و دين را به دست فراموشى مى سپارد، كه ان شاء الله توضيح اين معانى را تا اندازه اى خواهيم داد.
🔻جريان تاريخ نيز اين نظريه قرآن را تصديق كرده ، و شهادت مى دهد كه امت اسلام از اوج عزت به پائين ترين درجه ذلت نيفتاد، و مجد و شرفش به غارت نرفت و فاقد مال و عرض و جان خود نشد، مگر وقتى كه در امر دين خود سهل انگارى كرد، و دشمنان دين را دوست خود گرفته ، زمام امر حكومت خود را به دست ايشان سپرد و كارش به جائى رسيد كه نه مالك مرگ خود بود، و نه مالك زندگى اش ، نه اجازه مى يافت تا بميرد و نه فرصت پيدا مى كرد تا از مواهب و نعمتهاى زندگانى برخوردار گردد، لذا دين از ميان مسلمانان رخت بر بست ، و فضائل نفسانى از ميان آنان كوچ نمود.
🌱رباخواران به جمع كردن اموال و انباشتن ثروت پرداختند و در راه به دست آوردن جاه و مقام با يكديگر مسابقه گذاشتند، و همين باعث به راه افتادن جنگهاى جهانى شد، و جمعيت دنيا به دو دسته تقسيم گرديده و روبروى هم ايستادند، يك طرف ثروتمندان مرفه ، و طرف ديگر استثمار شدگان بدبختى كه همه چيزشان به غارت رفته بود، و اين جنگهاى جهانى بلائى شد كه كوهها را از جاى كند، و زلزله در زمين افكند انسانيت را تهديد به فنا كرد، و دنيا را به ويرانه اى تبديل نمود، ((ثم كان عاقبه الذين اساوا السوآى )) آرى عاقبت كسانى كه بد كردند همان بدى بود. و به زودى ان شاء الله براى خواننده روشن خواهد شد كه آنچه قرآن كريم در باب رباخوارى و سرپرستى دشمنان دين فرموده از پيشگوئى هاى قرآن است.
📚تفسیر_المیزان
@quranpuyan
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
✅ دولت اموی، سلطۀ اربابان بر بردگان
🎙 آیتالله محمد سروش محلاتی
🔴 سخن دربارۀ دو نوع از اسلام بود؛ اسلامی كه نماد آن اميرالمؤمنين(ع) است و اسلامی كه نماد آن دودمان بنیاميه و شخص معاوية بن ابوسفيان است یکی از این تفاوتها، تفاوت در نوع برخورد با مردم در اين دو نگاه است؛ نگاه بنیاميه به مردم و نگاه اميرالمؤمنين(ع) به مردم. در بيان حضرت در نهجالبلاغه تعبيری آمده كه اين نسبت را نشان میدهد؛ هرچند اين تعبير به دليل اينكه در طول قرنها از ادبيات مسلمانان منسوخ و فراموش شده، امروز تعبير گويايی نيست، اما بسيار مهم است
🔴 ارتباط در نظام امامت ـ که امیر المؤمنین(ع) آن را تبیین میکند ـ مبتنی بر برابری و برادری است، درحالیکه در نظام سلطه و خلافت ـ که معاویه و بنی امیه تعریف میکنند ـ مبتنی بر ارباب بودن است.
🔴 حضرت نفرمودند: بنی امیه حاکمان یا خلفای بدی هستند، بلکه ریشۀ همه این مسائل در ارباب بودن آنهاست، یعنی گاهی رفتار حاکمی را نقد میکنید که مثلا فساد مالی دارد یا نسبت به کسی ظلم کرده است، اما گاهی انسان بررسی میکند که ریشه این ظلم یا فساد کجاست؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که ریشۀ این رفتارها این است که آنها خودشان را مالک میدانند، اما نه مالک منابع و بیتالمال، بلکه خودشان را مالک و صاحب اختیار مردم میدانند که هر تصمیمی که بخواهند میتوانند درباره مردم بگیرند
🔴 در مقابل، رویکرد امیرالمؤمنین(ع) در سراسر نهجالبلاغه این است که چنین اندیشه و فرهنگی را ابطال نماید. حضرت میفرماید من حقی دارم و شما مردم نیز حقی دارید که باید آن را مطالبه نمایید.
🔴 خود على عليه السلام حتى در زمان خودش- كه بعد از روى كار آمدن عثمان و حكومت ظاهرى او ولى حكومت و نفوذ واقعى بنى اميه با آنهمه مفاسدى كه به وجود آمد خليفه مى شود- چشم از دنياى خارج اسلام بكلى مى پوشد با اينكه يك نفر سياستمدار در چنين شرايطى براى اينكه مردم را آرام كند و توجه آنها را از نابسامانیهاى داخلى متوجه خارج كند و در واقع براى اينكه مردم را اغفال كند میگويد: ايها الناس! مىخواهيم برويم با دشمنان اسلام در چين، در تركستان، در غرب و اروپا بجنگيم.
🔴 در واقع امیرالمؤمنین(ع) سیاست را عوض کردند. تا قبل از ایشان، محور سیاست خلفا، در بیرون جامعه اسلامی و گسترش ظاهری آن بود و به قول شهید مطهری طبق روال عادی سیاست، حضرت هم باید همین رویه را در پیش میگرفت تا بتواند مشکلات داخلی جامعه اسلامی را پشت مسائل خارجی پنهان نماید .....
🔻 متن کامل
@andishemaa
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🎙 آیتالله محمد سروش محلاتی
🔴 سخن دربارۀ دو نوع از اسلام بود؛ اسلامی كه نماد آن اميرالمؤمنين(ع) است و اسلامی كه نماد آن دودمان بنیاميه و شخص معاوية بن ابوسفيان است یکی از این تفاوتها، تفاوت در نوع برخورد با مردم در اين دو نگاه است؛ نگاه بنیاميه به مردم و نگاه اميرالمؤمنين(ع) به مردم. در بيان حضرت در نهجالبلاغه تعبيری آمده كه اين نسبت را نشان میدهد؛ هرچند اين تعبير به دليل اينكه در طول قرنها از ادبيات مسلمانان منسوخ و فراموش شده، امروز تعبير گويايی نيست، اما بسيار مهم است
🔴 ارتباط در نظام امامت ـ که امیر المؤمنین(ع) آن را تبیین میکند ـ مبتنی بر برابری و برادری است، درحالیکه در نظام سلطه و خلافت ـ که معاویه و بنی امیه تعریف میکنند ـ مبتنی بر ارباب بودن است.
🔴 حضرت نفرمودند: بنی امیه حاکمان یا خلفای بدی هستند، بلکه ریشۀ همه این مسائل در ارباب بودن آنهاست، یعنی گاهی رفتار حاکمی را نقد میکنید که مثلا فساد مالی دارد یا نسبت به کسی ظلم کرده است، اما گاهی انسان بررسی میکند که ریشه این ظلم یا فساد کجاست؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرماید که ریشۀ این رفتارها این است که آنها خودشان را مالک میدانند، اما نه مالک منابع و بیتالمال، بلکه خودشان را مالک و صاحب اختیار مردم میدانند که هر تصمیمی که بخواهند میتوانند درباره مردم بگیرند
🔴 در مقابل، رویکرد امیرالمؤمنین(ع) در سراسر نهجالبلاغه این است که چنین اندیشه و فرهنگی را ابطال نماید. حضرت میفرماید من حقی دارم و شما مردم نیز حقی دارید که باید آن را مطالبه نمایید.
🔴 خود على عليه السلام حتى در زمان خودش- كه بعد از روى كار آمدن عثمان و حكومت ظاهرى او ولى حكومت و نفوذ واقعى بنى اميه با آنهمه مفاسدى كه به وجود آمد خليفه مى شود- چشم از دنياى خارج اسلام بكلى مى پوشد با اينكه يك نفر سياستمدار در چنين شرايطى براى اينكه مردم را آرام كند و توجه آنها را از نابسامانیهاى داخلى متوجه خارج كند و در واقع براى اينكه مردم را اغفال كند میگويد: ايها الناس! مىخواهيم برويم با دشمنان اسلام در چين، در تركستان، در غرب و اروپا بجنگيم.
🔴 در واقع امیرالمؤمنین(ع) سیاست را عوض کردند. تا قبل از ایشان، محور سیاست خلفا، در بیرون جامعه اسلامی و گسترش ظاهری آن بود و به قول شهید مطهری طبق روال عادی سیاست، حضرت هم باید همین رویه را در پیش میگرفت تا بتواند مشکلات داخلی جامعه اسلامی را پشت مسائل خارجی پنهان نماید .....
🔻 متن کامل
@andishemaa
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🟣لُبابِ همهٔ عبادتها
✍#صدیق_قطبی
🏷«بِدان که مقصود و لُبابِ همهٔ عبادتها یادکردِ خدای_تعالی_ است؛ که عمادِ مسلمانی نماز است، و مقصود از وی ذکر حق_تعالی_ است؛ چنانکه گفت: إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ. و خواندنِ قرآن فاضلترین عبادات است، به سبب آنکه سخن خدای_تعالی_ است و ذکرِ وی است. و هر چه در وی است همه سببِ تازه گردانیدنِ ذکرِ حق_سبحانه و تعالی_ است. و مقصود از روزه کسرِ شهوت است، تا چون دل از زحمتِ شهواتْ خلاص یابد صافی گردد و قرارگاهِ ذکر شود؛ که چون دل به شهوتْ آکنده بُوَد، ذکر از وی ممکن نبوَد و در وی اثر نکند. و مقصود از حج_که زیارتِ خانهٔ خدای است_ ذکرِ خداوندِ خانه است و تهییجِ شوق به لقای وی. پس سِرّ و لُبابِ همهٔ عباداتْ ذکر است. بلکه اصلِ مسلمانی کلمهٔ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ است، و این عینِ ذکر است، و همهٔ عباداتِ دیگر تأکید این ذکر است. و یادکردِ حق_تعالی_ تُرا، ثمرهٔ ذکر توست وی را؛ و چه ثمر بوَد بزرگتر از این؟ و برای این گفت: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
و این یادکردْ بر دوام میباید. و اگر بر دوام نبُوَد، در بیشترِ احوال میباید؛ که فلاح در وی بسته است و برای این گفت: وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ، میگوید اگر امید فلاح میدارید کلید وی ذکرِ بسیار است نه اندک، و در بیشترِ احوال نه کمتر.
🌱و از برای این گفت: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ ثنا بر این قوم کرد که ایشان، بر پای و نشسته و خفته، در هیچ حال غافل نباشند. و گفت: وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ. گفت: وی را یاد کن به زاری و هراس و پوشیده، بامداد و شامگاه، و هیچ غافل مباش....
و معاذ بن جبل (رض) گفت: «اهل بهشت به هیچ چیز حسرت نخورند مگر بر یک ساعت که در دنیا بر ایشان بگذشته باشد که ذکر حق_تعالی_ نکرده باشند.»
🏷چون ذکرْ غالب شد، اُنس و محبتْ مستولی شد، تا چنان شود که حق را از همهٔ دنیا و آنچه در دنیاست دوستتر دارد، و اصلِ سعادت این است؛ که چون مرجع و مصیر با حق خواهد بود، به مرگْ کمالِ لذّت یابد، و مشاهدتِ وی بر قدرِ محبّت وی بُوَد... چون دل به نورِ ذکرْ آراسته گشت، کمال سعادت را مهیّا شد: هر چه در این جهان پیدا نیاید، پس از مرگ پیدا شود؛ باید که همیشه ملازم باشد مراقبتِ دل را، تا با حق_تعالی_ راز آرد و هیچ غافل نباشد، که ذکرِ بر دوامْ کلیدِ عجایبِ ملکوتِ حضرتِ الهیّت است. و معنیِ اینکه رسول (ص) گفت: «هر که خواهد در روضههای بهشت تماشا کند، ذِکر حق_تعالی_ بسیار باید که کند.» این است.
و از این اشارت که کردیم معلوم شد که لُبابِ همهٔ عبادتها ذکر است.»
▫️(کیمیای سعادت، جلد اول، تصحیح خدیو جم، نشر علمی و فرهنگی، ص۲۵۲_۲۵۳ و ۲۵۶)
🌱«بدان که دعا کردن به تضرّع و زاری از جملهٔ قُرُبات است. رسول (ص) میگوید: «دعا مُخِ عبادت است.» و این برای آن است که مقصود از عبادت عُبُودیّت است، و عبودیّت بدان بُوَد که شکستگیِ خود و عظمتِ خداوند_هر دو به هم_ بیند، و بداند، و در دعا این هر دو پیدا شود. و هر چند تضرّع زیادتر بُوَد اولیتر باشد.»
◽️(همان، ص۲۶۰)
@sedigh_63
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
✍#صدیق_قطبی
🏷«بِدان که مقصود و لُبابِ همهٔ عبادتها یادکردِ خدای_تعالی_ است؛ که عمادِ مسلمانی نماز است، و مقصود از وی ذکر حق_تعالی_ است؛ چنانکه گفت: إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ. و خواندنِ قرآن فاضلترین عبادات است، به سبب آنکه سخن خدای_تعالی_ است و ذکرِ وی است. و هر چه در وی است همه سببِ تازه گردانیدنِ ذکرِ حق_سبحانه و تعالی_ است. و مقصود از روزه کسرِ شهوت است، تا چون دل از زحمتِ شهواتْ خلاص یابد صافی گردد و قرارگاهِ ذکر شود؛ که چون دل به شهوتْ آکنده بُوَد، ذکر از وی ممکن نبوَد و در وی اثر نکند. و مقصود از حج_که زیارتِ خانهٔ خدای است_ ذکرِ خداوندِ خانه است و تهییجِ شوق به لقای وی. پس سِرّ و لُبابِ همهٔ عباداتْ ذکر است. بلکه اصلِ مسلمانی کلمهٔ لَا إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ است، و این عینِ ذکر است، و همهٔ عباداتِ دیگر تأکید این ذکر است. و یادکردِ حق_تعالی_ تُرا، ثمرهٔ ذکر توست وی را؛ و چه ثمر بوَد بزرگتر از این؟ و برای این گفت: فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ، مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
و این یادکردْ بر دوام میباید. و اگر بر دوام نبُوَد، در بیشترِ احوال میباید؛ که فلاح در وی بسته است و برای این گفت: وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ، میگوید اگر امید فلاح میدارید کلید وی ذکرِ بسیار است نه اندک، و در بیشترِ احوال نه کمتر.
🌱و از برای این گفت: الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ ثنا بر این قوم کرد که ایشان، بر پای و نشسته و خفته، در هیچ حال غافل نباشند. و گفت: وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ. گفت: وی را یاد کن به زاری و هراس و پوشیده، بامداد و شامگاه، و هیچ غافل مباش....
و معاذ بن جبل (رض) گفت: «اهل بهشت به هیچ چیز حسرت نخورند مگر بر یک ساعت که در دنیا بر ایشان بگذشته باشد که ذکر حق_تعالی_ نکرده باشند.»
🏷چون ذکرْ غالب شد، اُنس و محبتْ مستولی شد، تا چنان شود که حق را از همهٔ دنیا و آنچه در دنیاست دوستتر دارد، و اصلِ سعادت این است؛ که چون مرجع و مصیر با حق خواهد بود، به مرگْ کمالِ لذّت یابد، و مشاهدتِ وی بر قدرِ محبّت وی بُوَد... چون دل به نورِ ذکرْ آراسته گشت، کمال سعادت را مهیّا شد: هر چه در این جهان پیدا نیاید، پس از مرگ پیدا شود؛ باید که همیشه ملازم باشد مراقبتِ دل را، تا با حق_تعالی_ راز آرد و هیچ غافل نباشد، که ذکرِ بر دوامْ کلیدِ عجایبِ ملکوتِ حضرتِ الهیّت است. و معنیِ اینکه رسول (ص) گفت: «هر که خواهد در روضههای بهشت تماشا کند، ذِکر حق_تعالی_ بسیار باید که کند.» این است.
و از این اشارت که کردیم معلوم شد که لُبابِ همهٔ عبادتها ذکر است.»
▫️(کیمیای سعادت، جلد اول، تصحیح خدیو جم، نشر علمی و فرهنگی، ص۲۵۲_۲۵۳ و ۲۵۶)
🌱«بدان که دعا کردن به تضرّع و زاری از جملهٔ قُرُبات است. رسول (ص) میگوید: «دعا مُخِ عبادت است.» و این برای آن است که مقصود از عبادت عُبُودیّت است، و عبودیّت بدان بُوَد که شکستگیِ خود و عظمتِ خداوند_هر دو به هم_ بیند، و بداند، و در دعا این هر دو پیدا شود. و هر چند تضرّع زیادتر بُوَد اولیتر باشد.»
◽️(همان، ص۲۶۰)
@sedigh_63
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔖#یادداشت
🟣دگراندیشی که نه علما تحملش کردند و نه حکام
✍️ #رضا_احمدی
🔖 دین و قدرت
از گذشته جایگاه نهاد دین در بین مسلمانان و اروپایی ها متفاوت بود. این تفاوت به جایگاه نهادی آن ها برمی گشت. نهاد دین مستقل از نهاد قدرت بود و در عرض نهاد سیاست و اقتصاد قرار داشت. در قرون وسطی سه قدرت هم عرض بودند؛ امپراتور، پاپ و فئودال.
در بین مسلمانان نهاد دین در طول نهاد قدرت است. از عصر قاجار در ایران شاهد تحولاتی هستیم که مجتهدین سعی داشتند از نهاد قدرت مستقل شوند.
🔖رونق علوم دینی
صفویه در سال 907 ق در ایران به قدرت رسید و دولتی شیعی را بنیان نهادند. در قرن دهم علمای شیعه در ایران ضعیف و فاقد توان علمی بودند، زیرا حوزه های علوم دینی شیعه در ایران قرار نداشت.
صفویان در یک بازده زمانی یک قرنه توانستند، با استفاده از قدرت علمی و آموزشی علمای جبل عامل و نجف، نهاد های آموزشی مذهبی قوی را در ایران بنیان نهند.
در عصر شاه عباس کبیر در اصفهان بزرگترین کانون علمی آموزشی دینی بوجود آمد و علمای بزرگ در رشته های مختلف حضور داشتند که هریک از آنها سرآمد علم و دانش بودند. ، ملاصدرای شیرازی فیلسوف بزرگ در این عصر پرورش یافت و بعد از او تا به امروز دیگر فیلسوفی صاحب مکتب در بین مسلمانان بوجود نیامده است و نوعی توقف و در جا زدن را در علوم عقلی را تجربه می کنیم.
🔖 شاه عباس و علما
در عصر صفویه علمای شیعه در مناصب مختلف تشکیلات اداری، نظامی و قضایی، امامت جمعه و جماعت حضور داشتند. شاه عباس کبیر به علمای پرهیزکار و دانشمند احترام می کرد. برخی از علمای معروف زمان او عبارتند از شیخ بهائی، میر داماد، ملا عبدالحسین کاشی، ملا محسن فیض کاشانی، عبد الله شوشتری، شیخ لطف الله میسی عاملی و... اینها معمولاً در سفر و حضر همراه و همنشین شاه بودند. در ماه رمضان غالباً مجالس مباحثه و مناظرۀ دینی ترتیب می داد و از نظرات آنها استفاده می کرد و همچنین در ماه رمضان عده ای از علما و طلاب را برای افطاری دعوت و سپس هدیه ای می داد.
🔖 ملای دگر اندیش
ملاصدرا از خانواده های ایرانی بود که چند نسل آنها در قدرت حضور داشتند. او از اساتید معروفی همچون شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی و... بهره جست. او پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی و... با علمای اخبار و قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و اشد مجازات شدند. گرچه پدرش با ارباب قدرت پیوند داشت، اما ملا هیچ وابستگی به حکومت نداشت. با وجود جوسازی و فشارها با ارباب قدرت کنار نیامد و بلکه از شرایط فرهنگی جامعۀ انتقاد می کرد. همچنین از رفتار بعضی علما و خصوصاً کسانی که به نوعی به حکومت وابسته بودند و دل و مال و منال حکومتی دل خوش داشتند، معترض بود
🔖نجات از مرگ
ملاصدرا بسیار تحت فشار آخوندهای درباری و افراد سطحی نگر و فرصت طلب زمان بود که عرصه را بر او تنگ کردند، جوسازی ها در جامعه، بر زندگی شخصی و فعالیت علمی، آموزشی و پژوهشی او مؤثر افتاد و زندگی او را مختل کرد. علی رغم حمایت های شیخ بهائئ و میر داماد، شاه عباس در مقابل فشارهای فرصت طلبان تمکین کرد و به محکمه ای در حضور خودش تن در داد، محاکمه با تخفیف از حکم کفر، ارتداد که بعضی برای ملاصدرا خواب دیده بودند، با تخفیف به تبعید به دشت و بیابان اکتفا شد و او حق نداشت به شهری وارد شود. اگر شاه عباس در این مسأله دخالت نمی کرد سرنوشت نامعلومی در انتظار ملاصدرا بود. این حکم برای ملاصدرا خیر شد و الا او به سرنوشت شیخ اشراق محکوم می شد.
او ناچار شد مدتی در کهک روستایی در حاشیه شهر قم مستقر شود. ملاصدرا از این فرصت طلایی استفاده و به جمع بندی های جدیدی رسید، که آثار و برکات فراوانی برای مسلمان داشت. آنچه مایه تأسف است، توقف مسلمانان پس از مکتب صدرایی است.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🟣دگراندیشی که نه علما تحملش کردند و نه حکام
✍️ #رضا_احمدی
🔖 دین و قدرت
از گذشته جایگاه نهاد دین در بین مسلمانان و اروپایی ها متفاوت بود. این تفاوت به جایگاه نهادی آن ها برمی گشت. نهاد دین مستقل از نهاد قدرت بود و در عرض نهاد سیاست و اقتصاد قرار داشت. در قرون وسطی سه قدرت هم عرض بودند؛ امپراتور، پاپ و فئودال.
در بین مسلمانان نهاد دین در طول نهاد قدرت است. از عصر قاجار در ایران شاهد تحولاتی هستیم که مجتهدین سعی داشتند از نهاد قدرت مستقل شوند.
🔖رونق علوم دینی
صفویه در سال 907 ق در ایران به قدرت رسید و دولتی شیعی را بنیان نهادند. در قرن دهم علمای شیعه در ایران ضعیف و فاقد توان علمی بودند، زیرا حوزه های علوم دینی شیعه در ایران قرار نداشت.
صفویان در یک بازده زمانی یک قرنه توانستند، با استفاده از قدرت علمی و آموزشی علمای جبل عامل و نجف، نهاد های آموزشی مذهبی قوی را در ایران بنیان نهند.
در عصر شاه عباس کبیر در اصفهان بزرگترین کانون علمی آموزشی دینی بوجود آمد و علمای بزرگ در رشته های مختلف حضور داشتند که هریک از آنها سرآمد علم و دانش بودند. ، ملاصدرای شیرازی فیلسوف بزرگ در این عصر پرورش یافت و بعد از او تا به امروز دیگر فیلسوفی صاحب مکتب در بین مسلمانان بوجود نیامده است و نوعی توقف و در جا زدن را در علوم عقلی را تجربه می کنیم.
🔖 شاه عباس و علما
در عصر صفویه علمای شیعه در مناصب مختلف تشکیلات اداری، نظامی و قضایی، امامت جمعه و جماعت حضور داشتند. شاه عباس کبیر به علمای پرهیزکار و دانشمند احترام می کرد. برخی از علمای معروف زمان او عبارتند از شیخ بهائی، میر داماد، ملا عبدالحسین کاشی، ملا محسن فیض کاشانی، عبد الله شوشتری، شیخ لطف الله میسی عاملی و... اینها معمولاً در سفر و حضر همراه و همنشین شاه بودند. در ماه رمضان غالباً مجالس مباحثه و مناظرۀ دینی ترتیب می داد و از نظرات آنها استفاده می کرد و همچنین در ماه رمضان عده ای از علما و طلاب را برای افطاری دعوت و سپس هدیه ای می داد.
🔖 ملای دگر اندیش
ملاصدرا از خانواده های ایرانی بود که چند نسل آنها در قدرت حضور داشتند. او از اساتید معروفی همچون شیخ بهایی، میرداماد و میرفندرسکی و... بهره جست. او پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی و... با علمای اخبار و قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و اشد مجازات شدند. گرچه پدرش با ارباب قدرت پیوند داشت، اما ملا هیچ وابستگی به حکومت نداشت. با وجود جوسازی و فشارها با ارباب قدرت کنار نیامد و بلکه از شرایط فرهنگی جامعۀ انتقاد می کرد. همچنین از رفتار بعضی علما و خصوصاً کسانی که به نوعی به حکومت وابسته بودند و دل و مال و منال حکومتی دل خوش داشتند، معترض بود
🔖نجات از مرگ
ملاصدرا بسیار تحت فشار آخوندهای درباری و افراد سطحی نگر و فرصت طلب زمان بود که عرصه را بر او تنگ کردند، جوسازی ها در جامعه، بر زندگی شخصی و فعالیت علمی، آموزشی و پژوهشی او مؤثر افتاد و زندگی او را مختل کرد. علی رغم حمایت های شیخ بهائئ و میر داماد، شاه عباس در مقابل فشارهای فرصت طلبان تمکین کرد و به محکمه ای در حضور خودش تن در داد، محاکمه با تخفیف از حکم کفر، ارتداد که بعضی برای ملاصدرا خواب دیده بودند، با تخفیف به تبعید به دشت و بیابان اکتفا شد و او حق نداشت به شهری وارد شود. اگر شاه عباس در این مسأله دخالت نمی کرد سرنوشت نامعلومی در انتظار ملاصدرا بود. این حکم برای ملاصدرا خیر شد و الا او به سرنوشت شیخ اشراق محکوم می شد.
او ناچار شد مدتی در کهک روستایی در حاشیه شهر قم مستقر شود. ملاصدرا از این فرصت طلایی استفاده و به جمع بندی های جدیدی رسید، که آثار و برکات فراوانی برای مسلمان داشت. آنچه مایه تأسف است، توقف مسلمانان پس از مکتب صدرایی است.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔰نرخ ارز، ساختار رانتي و ذينفعان
✍#محمدرضا_يوسفي
🔹 نرخ ارز از كليدي ترين متغيرهاي اقتصادي است و هر روز بر اهميت آن در اقتصاد افزوده مي شود. نرخ ارز عامل مهمي در موازنه پرداختها است. با توجه به جايگاه نفت در اقتصاد ايران، نرخ ارز علاوه بر اثرگذاري بر صادرات و واردات، درآمدي براي دولت محسوب شده و عاملي بر تامين بودجه است.
🔹 ارز نيز داراي بازاري است، دو طرف عرضه و تقاضا دارد. در ساختار اقتصادي و سياسي كشورهاي توسعه يافته، نرخ ارز، شناور مديريت شده بوده كه از تلاقي صادركنندگان و واردكنندگان به دست مي آيد. در اين كشورها، اقتصاد با ثبات بوده و بر اساس منطق اقتصاد بازار، صادركنندگان عرضه كننده و واردكنندگان نيز تقاضاكننده ارز هستند. اهداف ثانوي مانند دلالي و سفته بازي در بازار ارز وجود ندارد. نرخ ارز به طور طبيعي توسط بازار تعيين مي شود كه بر اساس آن تعادل تراز تجاري را ممكن مي سازد.
🔹 ساختار اقتصاد ايران ساختاري سه بخشي است. بخش خصوصي ضعيف، بخش دولتي مداخله گر و بخش خصولتي كه از سويي از منابع عمومي بهره مي برد و از سوي ديگران اهداف حداكثرسازي سود را دنبال مي كند. اين سه بخش، صادركنندگان هستند.
🔹 بخش خصوصي ضعيف در مجموع كمترين سهم در صادرات را دارد. اكنون بخش دولتي از طريق فروش منابع طبيعي نفت و گاز درآمد كسب كرده و از اين طريق اهدافي مانند تامين مالي دولت و صندوق ذخيره ارزي و ساير موارد را دنبال مي كند. بخش سوم شامل فولادي ها، معدني ها، پتروشيمي ها و مانند آن هستند كه از منابع عمومي يارانه اي بهره مي برند و محصولات را عمدتا در بازارهاي جهاني عرضه مي كنند.
🔹 دولت بخش مهمي از ارز را به بانك مركزي داده و با دريافت پول به تامين مالي خود مي پردازد و موجب افزايش پايه پولي و نقدينگي مي شود. بخش خصولتي بعد از دولت، مهمترين صادركننده است. اين بخش پرقدرت بوده، با وجود داشتن جنبه عمومي، تابع سياستهاي دولت نيست و از آزادسازي نرخ ارز، بيشترين نفع را مي برد زيرا هزينه ها يارانه اي و درآمدها از طريق بازارهاي جهاني به دست مي آيد. بخش خصوصي كه سهم به نسبت پايين تري از دو بخش ديگر در صادرات دارد هزينه هايش در بازارهاي داخلي تعيين مي شود و درآمدش در بازار جهاني به دست مي آيد.
🔹 طبيعي است با توجه به حجم و تركيب صادرات كشور، عمدتا بخش هاي دولتي و خصولتي در بازار ارز نقشي تعيين كننده دارند. ذينفعان اصلي آزادسازي نرخ ارز اين دو گروه هستند. از جانب عرضه ارز، بازار رقابتي وجود ندارد. به عبارتي نقش دولت و بخش خصولتي در اين راستا تعيين كننده است.
🔹 در سال 1397 كه ترامپ از برجام خارج شده و تحريم هاي ظالمانه را با شدت بيشتري دنبال كرد. درخواست بانك مركزي از بخش خصولتي براي عرضه درآمدهاي ارزي به بازار نيما پاسخ متناسب داده نشد. اين امر از عوامل افزايش نرخ ارز بود. اين در حالي است كه روسيه كه به گونه اي ساختاري مشابه با ما دارد پس از تحريم امريكا، با فشار به بخش رانتي توانست بازار ارز خود را براي دو سال نخست مديريت كند و اكنون نرخ رشد ارز در آن كشور به نسبت شرايط تحريمي پايين بوده ولي مقايسه نرخ ارز سالهاي 1397 تا 1400 و 1400 تا 1403 رشد بسيار بالايي را بيان مي كند.
🔹 بنابراين اگر تغيير سياست كنوني دولت مبني بر ايجاد بازار توافقي نتواند بخش سوم كه در اقتصادهاي متعارف دنيا، تعريفي از آن نشده است را مجبور به عرضه ارز كند در اين صورت نرخ ارز توافقي و بازار آزاد مجدد افزايش خواهند يافت و اين امر به رشد نقدينگي و تورم منجر خواهد شد. البته به نظر مي رسد كه با اتكاء به گذشته، دولت اين توانايي را نخواهد داشت.
🔹 از سوي ديگر دولت ( بانك مركزي) به دليل تعهدات عمومي مجبور است كه ارزپاشي كند تا مانع از شدت رشد آن شود كه از اين طريق بازار دلالي را رونق بخشيده و منابع عمومي را نيز از دست خواهد داد. بنابراين مهمترين برنده اين افزايش، بخش سوم هستند. زيرا هر چند دولت نيز از نفع برندگان اوليه است اما هزينه هاي تورم حاصله دامن دولت را نيز خواهد گرفت.
🔹 از طرفي به دليل ساختار اقتصادي كشور و برخلاف منطق متعارف اقتصادي افزايش نرخ ارز موجب ايجاد انگيزه بيشتر و افزايش صادرات نخواهد شد. مروري بر شوك هاي قيمتي ارز در ساليان اخير اين نكته را به خوبي نشان مي دهد.
در نتيجه اين سياست، رانت بزرگي براي اين دسته ايجاد خواهد كرد.
چنانچه گذشت بازار ارز دو جانب عرضه و تقاضا دارد كه اين يادداشت تنها به بررسي جانب عرضه پرداخت.
@yousefimohamadreza
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
✍#محمدرضا_يوسفي
🔹 نرخ ارز از كليدي ترين متغيرهاي اقتصادي است و هر روز بر اهميت آن در اقتصاد افزوده مي شود. نرخ ارز عامل مهمي در موازنه پرداختها است. با توجه به جايگاه نفت در اقتصاد ايران، نرخ ارز علاوه بر اثرگذاري بر صادرات و واردات، درآمدي براي دولت محسوب شده و عاملي بر تامين بودجه است.
🔹 ارز نيز داراي بازاري است، دو طرف عرضه و تقاضا دارد. در ساختار اقتصادي و سياسي كشورهاي توسعه يافته، نرخ ارز، شناور مديريت شده بوده كه از تلاقي صادركنندگان و واردكنندگان به دست مي آيد. در اين كشورها، اقتصاد با ثبات بوده و بر اساس منطق اقتصاد بازار، صادركنندگان عرضه كننده و واردكنندگان نيز تقاضاكننده ارز هستند. اهداف ثانوي مانند دلالي و سفته بازي در بازار ارز وجود ندارد. نرخ ارز به طور طبيعي توسط بازار تعيين مي شود كه بر اساس آن تعادل تراز تجاري را ممكن مي سازد.
🔹 ساختار اقتصاد ايران ساختاري سه بخشي است. بخش خصوصي ضعيف، بخش دولتي مداخله گر و بخش خصولتي كه از سويي از منابع عمومي بهره مي برد و از سوي ديگران اهداف حداكثرسازي سود را دنبال مي كند. اين سه بخش، صادركنندگان هستند.
🔹 بخش خصوصي ضعيف در مجموع كمترين سهم در صادرات را دارد. اكنون بخش دولتي از طريق فروش منابع طبيعي نفت و گاز درآمد كسب كرده و از اين طريق اهدافي مانند تامين مالي دولت و صندوق ذخيره ارزي و ساير موارد را دنبال مي كند. بخش سوم شامل فولادي ها، معدني ها، پتروشيمي ها و مانند آن هستند كه از منابع عمومي يارانه اي بهره مي برند و محصولات را عمدتا در بازارهاي جهاني عرضه مي كنند.
🔹 دولت بخش مهمي از ارز را به بانك مركزي داده و با دريافت پول به تامين مالي خود مي پردازد و موجب افزايش پايه پولي و نقدينگي مي شود. بخش خصولتي بعد از دولت، مهمترين صادركننده است. اين بخش پرقدرت بوده، با وجود داشتن جنبه عمومي، تابع سياستهاي دولت نيست و از آزادسازي نرخ ارز، بيشترين نفع را مي برد زيرا هزينه ها يارانه اي و درآمدها از طريق بازارهاي جهاني به دست مي آيد. بخش خصوصي كه سهم به نسبت پايين تري از دو بخش ديگر در صادرات دارد هزينه هايش در بازارهاي داخلي تعيين مي شود و درآمدش در بازار جهاني به دست مي آيد.
🔹 طبيعي است با توجه به حجم و تركيب صادرات كشور، عمدتا بخش هاي دولتي و خصولتي در بازار ارز نقشي تعيين كننده دارند. ذينفعان اصلي آزادسازي نرخ ارز اين دو گروه هستند. از جانب عرضه ارز، بازار رقابتي وجود ندارد. به عبارتي نقش دولت و بخش خصولتي در اين راستا تعيين كننده است.
🔹 در سال 1397 كه ترامپ از برجام خارج شده و تحريم هاي ظالمانه را با شدت بيشتري دنبال كرد. درخواست بانك مركزي از بخش خصولتي براي عرضه درآمدهاي ارزي به بازار نيما پاسخ متناسب داده نشد. اين امر از عوامل افزايش نرخ ارز بود. اين در حالي است كه روسيه كه به گونه اي ساختاري مشابه با ما دارد پس از تحريم امريكا، با فشار به بخش رانتي توانست بازار ارز خود را براي دو سال نخست مديريت كند و اكنون نرخ رشد ارز در آن كشور به نسبت شرايط تحريمي پايين بوده ولي مقايسه نرخ ارز سالهاي 1397 تا 1400 و 1400 تا 1403 رشد بسيار بالايي را بيان مي كند.
🔹 بنابراين اگر تغيير سياست كنوني دولت مبني بر ايجاد بازار توافقي نتواند بخش سوم كه در اقتصادهاي متعارف دنيا، تعريفي از آن نشده است را مجبور به عرضه ارز كند در اين صورت نرخ ارز توافقي و بازار آزاد مجدد افزايش خواهند يافت و اين امر به رشد نقدينگي و تورم منجر خواهد شد. البته به نظر مي رسد كه با اتكاء به گذشته، دولت اين توانايي را نخواهد داشت.
🔹 از سوي ديگر دولت ( بانك مركزي) به دليل تعهدات عمومي مجبور است كه ارزپاشي كند تا مانع از شدت رشد آن شود كه از اين طريق بازار دلالي را رونق بخشيده و منابع عمومي را نيز از دست خواهد داد. بنابراين مهمترين برنده اين افزايش، بخش سوم هستند. زيرا هر چند دولت نيز از نفع برندگان اوليه است اما هزينه هاي تورم حاصله دامن دولت را نيز خواهد گرفت.
🔹 از طرفي به دليل ساختار اقتصادي كشور و برخلاف منطق متعارف اقتصادي افزايش نرخ ارز موجب ايجاد انگيزه بيشتر و افزايش صادرات نخواهد شد. مروري بر شوك هاي قيمتي ارز در ساليان اخير اين نكته را به خوبي نشان مي دهد.
در نتيجه اين سياست، رانت بزرگي براي اين دسته ايجاد خواهد كرد.
چنانچه گذشت بازار ارز دو جانب عرضه و تقاضا دارد كه اين يادداشت تنها به بررسي جانب عرضه پرداخت.
@yousefimohamadreza
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
#اطلاع_رسانی
#رویداد
🔰سلسله نشست های فرهنگی - اجتماعی
مبانی نظری وفاق ملی
✔️به مناسبت سی امین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان🔻
سخنران ها:
👤#آیت_الله_سيد_محمد_علی_ایازی
(استاد حوزه و دانشگاه و قرآن پژوه)
موضوع:
وفاق ملی و حقوق مخالفان
👤#دکتر_محسن_آرمین
(قرآن پژوه و پژوهشگر سیاسی)
موضوع:
مبانی وفاق در ساختار اندیشه بازرگان
👤#استاد_احد_رضایی
(پژوهشگر دینی و تحلیلگر سیاسی)
موضوع:
مبانی وفاق در ساختار اندیشه بازرگان
فقدان تشكل، عامل بحران های کنونی
🔸زمان:
جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳/ ساعت ۱۵ تا ۱۷:۳۰
🔸مکان:
قم، خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
#رویداد
🔰سلسله نشست های فرهنگی - اجتماعی
مبانی نظری وفاق ملی
✔️به مناسبت سی امین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان🔻
سخنران ها:
👤#آیت_الله_سيد_محمد_علی_ایازی
(استاد حوزه و دانشگاه و قرآن پژوه)
موضوع:
وفاق ملی و حقوق مخالفان
👤#دکتر_محسن_آرمین
(قرآن پژوه و پژوهشگر سیاسی)
موضوع:
مبانی وفاق در ساختار اندیشه بازرگان
👤#استاد_احد_رضایی
(پژوهشگر دینی و تحلیلگر سیاسی)
موضوع:
مبانی وفاق در ساختار اندیشه بازرگان
فقدان تشكل، عامل بحران های کنونی
🔸زمان:
جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳/ ساعت ۱۵ تا ۱۷:۳۰
🔸مکان:
قم، خیابان صفائیه کوچه ۳۹ پلاک ۳۹
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
پیامبر خدا (ص):
"هر کس در رفتار با مردم به آنان ستم نکند؛
در گفت وگوی با آنان دروغ نگوید؛ در وعده به آنان خلف وعده نکند ؛ انسانیتش کامل است؛ عدالتش واضح است؛ دوستیش لازم است؛ غیبتش حرام است".
_الخصال، ص٢٠٨.
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین " حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
https://www.tgoop.com/majmaqomh
"هر کس در رفتار با مردم به آنان ستم نکند؛
در گفت وگوی با آنان دروغ نگوید؛ در وعده به آنان خلف وعده نکند ؛ انسانیتش کامل است؛ عدالتش واضح است؛ دوستیش لازم است؛ غیبتش حرام است".
_الخصال، ص٢٠٨.
💠 کانال رسمی "مجمع مدرسین و محققین " حاوی تولیدات فکری در حوزه نواندیشی دینی
🔸آدرس اینستاگرام 🔸آدرس ایتا
📍آدرس تلگرام :
https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
🔰 نيازهای بنيادين و حس عامليت
✍ سيدحسن اسلامي اردكاني
🔻سالهاست كه بخت يارم بوده است و با استادان دانشگاههاي مختلف كشور گپ و گفتهاي خوشايندي داشتهام. فارغ از قالبي كه اين گفتوگوها داشتهاند، مهمترين نكته اين بوده كه در اين فضا، من نكاتي درباره سرشت كارمان پيش ميكشم و ابعاد دانشگاهي بودن را عمدتا از منظر اخلاقي ميكاوم. مخاطبان كه همه در عرصه خودشان صاحبنظر هستند از منظر تخصصي خودشان بحث را گسترش ميدهند. خروجي اين گفتوگوها معمولا كند و كاو در باب ابعاد دانشگاهي بودن و تامل درباره دانشورانه زيستن است.
🔻طبيعتا در اين مباحث، كار به مشكلات ميكشد و عمده استادان بر مشكلاتي انگشت ميگذارند كه در نهايت مانع كار درست و دقيق دانشگاهي آنها ميشود. اين مشكلات خود انواع مختلفي دارد، اما معمولا با مسائل اقتصادي گره ميخورد و در نهايت به عدم تناسب حقوقي كه استادان دريافت ميكنند و قيمت اجناس و خدمات ميرسد. حاصل همه اين بحثها آن ميشود كه به اصطلاح هشت استادان گرو نُه آنهاست و قادر به تامين معاش كريمانه خود نيستند. در نتيجه، قادر به ايفاي نقش شايسته خودشان نميتوانند باشند.
🔻در همين جا و براي تقويت اين موضع، برخي استادان به هرم نيازهاي آبراهام مزلو، روانشناس صاحبنظر امريكايي اشاره ميكنند. جالب اينكه اين ارجاع به هرم نيازهاي مزلو، از سوي استادان مختلفي صورت ميگيرد، از استادان رشته زمينشناسي گرفته تا علوم فني. اين تاكيد مكرر به هرم نيازهاي مزلو برايم جالب است، به خصوص آنكه در متون آموزشي اين رشتهها نشاني از اين هرم نيازها كمتر ديده ميشود. به نظر ميرسد كه اين استادان عمدتا اين نظريه را ازكتابهاي درسي دوره دبيرستان به ذهن سپرده باشند و كمتر كسي فرصت يا دغدغه آن را داشته است كه بداند دقيقا مزلو چه ميخواهد بگويد.
🔻اما روايت اين استادان از هرم نيازهاي مزلو چيست؟ طبق تلقي اين استادان، انسانها نيازهاي گوناگوني دارند كه ميتوان آنها را در قالب يك هرم گنجاند. در قاعده اين هرم، نيازهاي زيستي مانند خوردن و نوشيدن قرار دارد و بعد نوبت نيازهاي بعدي مانند نياز به تعلق و نيازهاي برتر و متعالي فرا ميرسد. در راس هرم نياز به خودشكوفايي است كه در آن عاليترين حد شكفتگي انساني و تحقق ذات آدمي فرا ميرسد. گرچه كمتر كسي به اين سطح دست پيدا ميكند. نكته اصلي در اين روايت آن است كه تا نيازهاي اوليه تامين نشود، نه كسي متوجه نيازهاي ديگر خود ميشود و نه، اگر هم بشود، در پي تامين آنها بر ميآيد. به زبان ساده، آدم گرسنه در پي معنويت نيست. پس از اين تقرير، ادعا ميشود كه استادان دانشگاهي ما عمدتا درگير معاش هستند و «غم نان» ديگر فرصت نميدهد آنها به ارتقاي علمي خود بينديشند يا براي رشد دانشجويانشان بكوشند.
🔻حاصل اين ادعا فقدان حس عامليت و تن دادن به وضع فعلي و حتي توجيه ضمني آن است. در اينجا نميخواهم درباره صحت اين ادعاها سخن بگويم. فقط ميخواهم نشان بدهم كه اين استناد و «انتساب» دقيق نيست. در واقع اولا، مزلو اينگونه نگفته است و ثانيا اگر هم گفته باشند، روانشناسان ديگري او را نقد كردهاند و هرم او را به چالش كشيدهاند. اولا مزلو نگفته است كه تا نيازهاي اوليه آدمي برآورده نشود، كسي نميتواند به فكر نيازهاي برتر خويش باشد. وي گاه از دو نوع نياز سخن ميگويد: نيازهاي برآمده از نقص يا زاده محروميت، مانند نيازهاي فيزيولوژيك و نيازهاي رشدخواهانه و كمالجويانه، مانند نياز به خودشكوفايي. بنابراين معمولا تقرير ناقصي از ديدگاه مزلو در ذهن غالب افراد شكل گرفته است كه بايد اصلاح شود. اما نكته دوم آنكه روانشناساني چون آلدرفر، اصولا با اين الگوي هرمي مخالفت ميكنند و مدعي هستند كه انسانها سه نياز اساسي دارند: نياز به بقا، نياز به تعلق و ارتباط و نياز به رشد و اين سه مترتب بر يكديگر نيستند.حال فارغ از درستي ادعاي مزلو يا رقيبش، عدهاي از استادان روايتي را كه نتيجه آن تضعيف حس عامليت خودشان است، بازگو كرده و با اين كار ناكارآمدي نظام آموزش دانشگاهي را تقويت ميكنند و حس فقدان عامليت را رواج ميدهند.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
✍ سيدحسن اسلامي اردكاني
🔻سالهاست كه بخت يارم بوده است و با استادان دانشگاههاي مختلف كشور گپ و گفتهاي خوشايندي داشتهام. فارغ از قالبي كه اين گفتوگوها داشتهاند، مهمترين نكته اين بوده كه در اين فضا، من نكاتي درباره سرشت كارمان پيش ميكشم و ابعاد دانشگاهي بودن را عمدتا از منظر اخلاقي ميكاوم. مخاطبان كه همه در عرصه خودشان صاحبنظر هستند از منظر تخصصي خودشان بحث را گسترش ميدهند. خروجي اين گفتوگوها معمولا كند و كاو در باب ابعاد دانشگاهي بودن و تامل درباره دانشورانه زيستن است.
🔻طبيعتا در اين مباحث، كار به مشكلات ميكشد و عمده استادان بر مشكلاتي انگشت ميگذارند كه در نهايت مانع كار درست و دقيق دانشگاهي آنها ميشود. اين مشكلات خود انواع مختلفي دارد، اما معمولا با مسائل اقتصادي گره ميخورد و در نهايت به عدم تناسب حقوقي كه استادان دريافت ميكنند و قيمت اجناس و خدمات ميرسد. حاصل همه اين بحثها آن ميشود كه به اصطلاح هشت استادان گرو نُه آنهاست و قادر به تامين معاش كريمانه خود نيستند. در نتيجه، قادر به ايفاي نقش شايسته خودشان نميتوانند باشند.
🔻در همين جا و براي تقويت اين موضع، برخي استادان به هرم نيازهاي آبراهام مزلو، روانشناس صاحبنظر امريكايي اشاره ميكنند. جالب اينكه اين ارجاع به هرم نيازهاي مزلو، از سوي استادان مختلفي صورت ميگيرد، از استادان رشته زمينشناسي گرفته تا علوم فني. اين تاكيد مكرر به هرم نيازهاي مزلو برايم جالب است، به خصوص آنكه در متون آموزشي اين رشتهها نشاني از اين هرم نيازها كمتر ديده ميشود. به نظر ميرسد كه اين استادان عمدتا اين نظريه را ازكتابهاي درسي دوره دبيرستان به ذهن سپرده باشند و كمتر كسي فرصت يا دغدغه آن را داشته است كه بداند دقيقا مزلو چه ميخواهد بگويد.
🔻اما روايت اين استادان از هرم نيازهاي مزلو چيست؟ طبق تلقي اين استادان، انسانها نيازهاي گوناگوني دارند كه ميتوان آنها را در قالب يك هرم گنجاند. در قاعده اين هرم، نيازهاي زيستي مانند خوردن و نوشيدن قرار دارد و بعد نوبت نيازهاي بعدي مانند نياز به تعلق و نيازهاي برتر و متعالي فرا ميرسد. در راس هرم نياز به خودشكوفايي است كه در آن عاليترين حد شكفتگي انساني و تحقق ذات آدمي فرا ميرسد. گرچه كمتر كسي به اين سطح دست پيدا ميكند. نكته اصلي در اين روايت آن است كه تا نيازهاي اوليه تامين نشود، نه كسي متوجه نيازهاي ديگر خود ميشود و نه، اگر هم بشود، در پي تامين آنها بر ميآيد. به زبان ساده، آدم گرسنه در پي معنويت نيست. پس از اين تقرير، ادعا ميشود كه استادان دانشگاهي ما عمدتا درگير معاش هستند و «غم نان» ديگر فرصت نميدهد آنها به ارتقاي علمي خود بينديشند يا براي رشد دانشجويانشان بكوشند.
🔻حاصل اين ادعا فقدان حس عامليت و تن دادن به وضع فعلي و حتي توجيه ضمني آن است. در اينجا نميخواهم درباره صحت اين ادعاها سخن بگويم. فقط ميخواهم نشان بدهم كه اين استناد و «انتساب» دقيق نيست. در واقع اولا، مزلو اينگونه نگفته است و ثانيا اگر هم گفته باشند، روانشناسان ديگري او را نقد كردهاند و هرم او را به چالش كشيدهاند. اولا مزلو نگفته است كه تا نيازهاي اوليه آدمي برآورده نشود، كسي نميتواند به فكر نيازهاي برتر خويش باشد. وي گاه از دو نوع نياز سخن ميگويد: نيازهاي برآمده از نقص يا زاده محروميت، مانند نيازهاي فيزيولوژيك و نيازهاي رشدخواهانه و كمالجويانه، مانند نياز به خودشكوفايي. بنابراين معمولا تقرير ناقصي از ديدگاه مزلو در ذهن غالب افراد شكل گرفته است كه بايد اصلاح شود. اما نكته دوم آنكه روانشناساني چون آلدرفر، اصولا با اين الگوي هرمي مخالفت ميكنند و مدعي هستند كه انسانها سه نياز اساسي دارند: نياز به بقا، نياز به تعلق و ارتباط و نياز به رشد و اين سه مترتب بر يكديگر نيستند.حال فارغ از درستي ادعاي مزلو يا رقيبش، عدهاي از استادان روايتي را كه نتيجه آن تضعيف حس عامليت خودشان است، بازگو كرده و با اين كار ناكارآمدي نظام آموزش دانشگاهي را تقويت ميكنند و حس فقدان عامليت را رواج ميدهند.
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
#بریده_کتاب
🟣پاسداری از اخلاق , هدف حکومت علوی
🏷 بعضی از اصول را ما می بینیم از پیغمبر تا امام عسكری همه آن را طرد كرده اند؛ می فهمیم كه اینها معیارهای قطعی و جزمی است كه در همه ی شرایط باید نفی بشود.
آنهایی كه می گویند اخلاق مطلقاً نسبی است، ما از آنها سؤال می كنیم: مثلاً یكی از معیارها كه افراد در سیره هاشان ممكن است به كار ببرند همان اصل غدر و خیانت است.
🏷 اكثریت قریب به اتفاق سیاستمداران جهان از اصل غدر و خیانت برای مقصد و مقصود خودشان استفاده می كنند. بعضی تمام سیاستشان بر اساس غدر و خیانت است و بعضی لااقل جایی از آن استفاده می كنند؛ یعنی می گویند در سیاست، اخلاق معنی ندارد، باید آن را رها كرد.
🏷 یك مرد سیاسی قول می دهد، پیمان می بندد، سوگند می خورد ولی تا وقتی پایبند به قول و پیمان و سوگند خودش هست كه منافعش اقتضا كند؛ همین قدر كه منافع در یك طرف قرار گرفت، پیمان در طرف دیگر، فوراً پیمانش را نقض می كند.
🏷چرچیل در آن كتابی كه در تاریخ جنگ بین الملل دوم نوشته است و یك وقت روزنامه های ایران منتشر می كردند و من مقداری از آن را خواندم، وقتی كه حمله متفقین به ایران را نقل می كند می گوید: «اگرچه ما با ایرانیها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد نباید چنین كاری می كردیم»
🏷 بعد خودش به خودش جواب می دهد، می گوید: «ولی این معیارها: پیمان و وفای به پیمان، در مقیاسهای كوچك درست است، دو نفر وقتی با همدیگر قول و قرار می گذارند درست است؛ اما در سیاست، وقتی كه پای منافع یك ملت در میان می آید، این حرفها دیگر موهوم است.
🏷 من نمی توانستم از منافع بریتانیای كبیر به عنوان اینكه این كار ضد اخلاق است چشم بپوشم كه ما با یك كشور دیگر پیمان بسته ایم و نقض پیمان بر خلاف اصول انسانیت است. این حرفها اساساً در مقیاسهای كلی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست» .
🏷 این همان اصل غدر و خیانت است، اصلی كه معاویه در سیاستش مطلقاً از آن پیروی می كرد. آنچه كه علی (ع) را از سیاستمداران دیگر جهان- البته به استثنای امثال پیغمبر اكرم- متمایز می كند این است كه او از اصل غدر و خیانت در روش پیروی نمی كند ولو به قیمت اینكه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود.
🏷 چرا؟ چون می گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفه خلافت من پاسداری این اصول انسانی است، پاسداری صداقت است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، و من خلیفه ام برای اینها، آن وقت چطور ممكن است كه من اینها را فدای خلافت كنم؟ !
🏷نه تنها خودش چنین است، در فرمانی كه به مالك اشتر نوشته است نیز به این فلسفه تصریح می كند. به مالك اشتر می گوید: مالك! با هر كسی پیمان بستی ولو با كافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض كنی. مادامی كه آنها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش. البته وقتی آنها نقض كردند دیگر پیمانی وجود ندارد.
🏷 قرآن هم می گوید: «فَمَا اِسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ» . در مورد مشركین و بت پرست هاست كه با پیغمبر پیمان بسته بودند: مادامی كه آنها به عهد خودشان وفادار هستند، شما هم وفادار باشید و آن را نشكنید. اما اگر آنها شكستند، شما نیز بشكنید .
🏷 می فرماید: مالك! هرگز عهد و پیمانی را كه می بندی، با هر كه باشد، با دشمن خونی خودت، با كفار، با مشركین، با دشمنان اسلام، آن را نقض نكن. بعد تصریح می كند، می فرماید: برای اینكه اصلاً زندگی بشر بر اساس اینهاست؛ اگر اینها شكسته بشود و محترم شناخته نشود دیگر چیزی باقی نمی ماند. متأسفم كه عین عبارات را حفظ نیستم والاّ به قدری علی این مطلب را زیبا بیان می كند كه دیگر از این بهتر نمی شود بیان كرد.
منبع : ر.ک. مطهری , سیری در سیره نبوی, ص٩٢_٩٤
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
🟣پاسداری از اخلاق , هدف حکومت علوی
🏷 بعضی از اصول را ما می بینیم از پیغمبر تا امام عسكری همه آن را طرد كرده اند؛ می فهمیم كه اینها معیارهای قطعی و جزمی است كه در همه ی شرایط باید نفی بشود.
آنهایی كه می گویند اخلاق مطلقاً نسبی است، ما از آنها سؤال می كنیم: مثلاً یكی از معیارها كه افراد در سیره هاشان ممكن است به كار ببرند همان اصل غدر و خیانت است.
🏷 اكثریت قریب به اتفاق سیاستمداران جهان از اصل غدر و خیانت برای مقصد و مقصود خودشان استفاده می كنند. بعضی تمام سیاستشان بر اساس غدر و خیانت است و بعضی لااقل جایی از آن استفاده می كنند؛ یعنی می گویند در سیاست، اخلاق معنی ندارد، باید آن را رها كرد.
🏷 یك مرد سیاسی قول می دهد، پیمان می بندد، سوگند می خورد ولی تا وقتی پایبند به قول و پیمان و سوگند خودش هست كه منافعش اقتضا كند؛ همین قدر كه منافع در یك طرف قرار گرفت، پیمان در طرف دیگر، فوراً پیمانش را نقض می كند.
🏷چرچیل در آن كتابی كه در تاریخ جنگ بین الملل دوم نوشته است و یك وقت روزنامه های ایران منتشر می كردند و من مقداری از آن را خواندم، وقتی كه حمله متفقین به ایران را نقل می كند می گوید: «اگرچه ما با ایرانیها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد نباید چنین كاری می كردیم»
🏷 بعد خودش به خودش جواب می دهد، می گوید: «ولی این معیارها: پیمان و وفای به پیمان، در مقیاسهای كوچك درست است، دو نفر وقتی با همدیگر قول و قرار می گذارند درست است؛ اما در سیاست، وقتی كه پای منافع یك ملت در میان می آید، این حرفها دیگر موهوم است.
🏷 من نمی توانستم از منافع بریتانیای كبیر به عنوان اینكه این كار ضد اخلاق است چشم بپوشم كه ما با یك كشور دیگر پیمان بسته ایم و نقض پیمان بر خلاف اصول انسانیت است. این حرفها اساساً در مقیاسهای كلی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست» .
🏷 این همان اصل غدر و خیانت است، اصلی كه معاویه در سیاستش مطلقاً از آن پیروی می كرد. آنچه كه علی (ع) را از سیاستمداران دیگر جهان- البته به استثنای امثال پیغمبر اكرم- متمایز می كند این است كه او از اصل غدر و خیانت در روش پیروی نمی كند ولو به قیمت اینكه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود.
🏷 چرا؟ چون می گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفه خلافت من پاسداری این اصول انسانی است، پاسداری صداقت است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، و من خلیفه ام برای اینها، آن وقت چطور ممكن است كه من اینها را فدای خلافت كنم؟ !
🏷نه تنها خودش چنین است، در فرمانی كه به مالك اشتر نوشته است نیز به این فلسفه تصریح می كند. به مالك اشتر می گوید: مالك! با هر كسی پیمان بستی ولو با كافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض كنی. مادامی كه آنها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش. البته وقتی آنها نقض كردند دیگر پیمانی وجود ندارد.
🏷 قرآن هم می گوید: «فَمَا اِسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ» . در مورد مشركین و بت پرست هاست كه با پیغمبر پیمان بسته بودند: مادامی كه آنها به عهد خودشان وفادار هستند، شما هم وفادار باشید و آن را نشكنید. اما اگر آنها شكستند، شما نیز بشكنید .
🏷 می فرماید: مالك! هرگز عهد و پیمانی را كه می بندی، با هر كه باشد، با دشمن خونی خودت، با كفار، با مشركین، با دشمنان اسلام، آن را نقض نكن. بعد تصریح می كند، می فرماید: برای اینكه اصلاً زندگی بشر بر اساس اینهاست؛ اگر اینها شكسته بشود و محترم شناخته نشود دیگر چیزی باقی نمی ماند. متأسفم كه عین عبارات را حفظ نیستم والاّ به قدری علی این مطلب را زیبا بیان می كند كه دیگر از این بهتر نمی شود بیان كرد.
منبع : ر.ک. مطهری , سیری در سیره نبوی, ص٩٢_٩٤
🌐https://www.tgoop.com/majmaqomh
Telegram
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
کانال رسمی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh
📍آدرس اینستاگرام :
https://www.instagram.com/majma_qomh
📍آدرس ایتا :
https://eitaa.com/majmaqomh