tgoop.com/malekisoheil/7506
Last Update:
از خیابان بهارستان که رد می شوم ، عده ای ، عصبانی و کف بر دهان بر آمده فریاد می زنند که فلانی باید از راس حکومت پایین بیاید چون فرزندانش خارج نشین هستند و با اصول منافات دارد .
برخی دیگرشان میگویند همه چیز باید فیلتر شود و وضعیت این روزهای ما به علت بی بند و باری های جامعه است. گروهی شان گروهی دیگر را خِفَت می دهند و از همه چیز و همه کس می گویند .
کمی آنطرف تر ، در صرافی ، مرد صراف اعلان قیمت ها را عوض میکند . دلار هشتاد و پنج و سکه ی تمام در آستانه ی هفتاد میلیون.
جمعیت کماکان فریاد میزنند . گویی در سرزمینی دیگرند و از هیچ چیز و هیچ کس خبر ندارند . نه غم نان دارند و نه از دل نان آور با خبرند 😞
اجاره بها ، میوه ، غذا ،نان ، دارو و بیماری و همه چیز و همه چیز و همه چیز ، حتی تا قبر و کفن به طور احمقانه ای سرسام آور و گران است و این وسط بنزین همچنان ارزان و همه میگویند بنزین از آب ارزان تر و همه ایستاده ایم تا بنزین فقط گران شود و باقی گرانی های کمر شکن و آبرو بر را آنقدر در خود حس کرده ایم که شاید سِر و بی حس شده ایم.
همه چیز برایم مطلقا احمقانه است . گاهی می خواهم به شعری فکر کنم. مثلا یک شعر شریف. اما مگر می شود برای مردمانی ساده ، که غم نان دارند از نان برایشان شعر گفت و مگر شعر برایشان نان می شود ؟ 😞
یاد همان جمله ی معروف صادق هدایت می افتم که میگفت :
زمستان مثل خایه حلاج ها در اتاق مان می لرزیم و تابستان مثل ماهی روی خاک افتاده پر پر می زنیم. جای یک دقیقه آسایش نیست. گاهی از مقاومت خودم وحشت می کنم . “به هرحال هراتفاقی بیافتد در زندگی احمقانه ما تغییری پیدا نمیشود. ما هم بطور احمقانه آنرا میگذرانیم چون کار دیگری از دستمان بر نمی آید
👤سهیل-ملکی ( به وقت بهمن 1403)
@Malekisoheil
BY سُهِیل مَلِکی🖊
Share with your friend now:
tgoop.com/malekisoheil/7506