tgoop.com/malekisoheil/7747
Last Update:
اولین بار در انتشارات "دارینوش" دیدمش ، طبقه ی بالای کتابفروشی نشسته بود و داشت چای می خورد و گزیده ی شعری از فروغ رو ورق میزد ، من طبقه ی پایین و تا کمر توی قفسه ی کتاب فرو رفته بودم و دنبال آخرین جلد کتاب "ستاره ها"ی حسین پناهی میگشتم .
عاقبت کتاب را پیداش که کردم رو به زن فروشنده که خواهر صداش میکردیم ، کردم و گفتم :
بالاخره ستاره رو پیدا کردم خواهر !
از اون بالا با صدای زنگدارش گفت :
ایشالا ستاره ی خودت رو پیدا کنی پسر !
سرم رو بالا کردم و دیدمش و گفتم :
من خودم سالی ماهی یکبار یه جا پیدام میشه .😊
گفت :پس ستاره ی سهیل که میگن تویی ؟
خواهر گفت : بله ، اسمش هم سهیله . 😊 خندیدیم و از اونجا دوستی مان شروع شد . دوستی ای در دارینوش . آن هم با مردی که در گلویش هزار کاکلی شادمان میرقصیدند...
راستی خسرو جان ، خواستم بهت بگم حرفت درست بود برادر. من هنوز ندیدم کسی رفتن بلد باشه و بمونه.
تولدت مبارک برادر بزرگتر همیشه ام
تولدت مبارک زاده ی هفتم فروردین ماه که روز جهانی تئاتر هم هست و تو چقدر تئاتر را دوست داشتی
تولدت مبارک ! که در تمام خلوت من و خلوت خیلی کسان دگر ساده آمدی و ساده ماندی
تولدت مبارک برادر رفته ام...خسروی خوبان 😞
👤سهیل-ملکی
@Malekisoheil
BY سُهِیل مَلِکی🖊

Share with your friend now:
tgoop.com/malekisoheil/7747