tgoop.com/mejhuikurd/848
Last Update:
افسانە کوردان
گویند وقتی خداوند انسان را خلق کرد و تعداد انها زیاد شد،ازانجا کە همە یک زبان ویک نژاد داشتند ،زندگی یکنواختی داشتند،لذا خداوند تصمیم گرفت انها را به صورت اقوامی با زبانها و نژادهای متفاوت در اورد،به یکی از فرشتگانش بنام متیوس دستور داد "قوم"هایی از انسانها درست کند،متیوس گفت قوم چیست؟گفت جمعی محدود از انسانها که با یک زبان صحبت کنند،متیوس دستور را اجرا کرد،بعضی را ایتالیومتیوس،برخی را انگلومتیوس،عده ای را فرانسومتیوس و جمعی را بنام عربومتیوس،فارسومتیوس،ترکومتیوس و کوردومتیوس درست کرد.
متیوس سپس خدمت خداوند رسید و گفت ماموریت انجام شد.خداوند گفت امروز را استراحت کنند و فردا بیایند تا به هر کدام یک ویژگی اختصاص دهیم که علامت مشخصه انها باشد.
روز بعد همه در بارگاه خدا حاضر شدند جز کوردومتیوس که گوشه ای قایم شده بود،دید هر قومی هدیه خود را گرفته و میرود،به بعضی حیله گری،به برخی ادب،به عده ای شجاعت ،علم،فلسفه،زور و قدرت و ....میبخشید.کوردومتیوس همه را دید و خوشه چینی میکرد و از هر صفتی کمی یاد می گرفت،اما متاسفانه در اخر طاقت نیاورد ، پیش رفت و گفت; سهم قوم من چیست؟
متیوس گفت ;دیر امدی،تو خواب ماندی چیزی برای شما نماندە،نا امید و سرگردان تا شب سر کرد ،سپس دید خداوند و فرشتگان دور اتش جمع شدە و دربارە ایندە بشر صحبت میکنند،جرقه ای به ذهنش رسید،جلو رفت، گفت:اتش را بمن بده،سهم من اتش است،متیوس او را از درگاه دور کرد و گفت اتش سهم کسی نیست،میدانستند کوردها از همه صفات اندکی گرفته اند،از زور،شجاعت،حیله،زیبایی،ادب و ،،، اگر اتش راهم ببرند کسی جلودارشان نیست.
کوردومتیوس صبر کرد تا همه بخواب روند سپس مقداری از اتش برداشت و سر کوهی رفت،قوم خود را جمع کرد و گفت :از همه صفات سهمی داریم ،اتش مکمل همه صفات است.امروز روزی نو است،نوروز بر شما مبارک!
روز بعد خداوند و فرشتگان بدنبال چاره جویی افتادند،خداوند فرمان داد زنی زیبا بنام برادوست را بیاورند و او را با جواهرات زیباتر بیارایند و به میان کردان بفرستند،صندوقچه ای هم به او دادند و تاکید کردند تا رسیدن به میان کردها انرا باز نکند اما از انجا که انسان را از هر چه منع کنی،کنجاوتر میشود،برادوست انرا باز کرد،صندوقچه حاوی"اتحاد" بود،همچون پرنده ای پر زد و رفت .حالا صفت اتحاد پریده بود،این تصادف نبود، نقشه خدا بود،برادوست به میان کردها رفت،کردها از یک قوم تبدیل به چند قوم شدند،بر سر برادوست به جان هم افتادند،از ان روز به بعد کوردها سالی یکبار به امید اتحاد به دور اتش جمع شده و رقص و پایکوبی میکنند ،اما بلافاصله پس از ان بر سر برادوست(مظهر ثروت و منفعت طلبی و خودخواهی) به اختلاف افتاده و اتحاد را فراموش میکنند،
و اینست داستان غم انگیز ما
https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAE8KlBiJ-kuRv4JwZQ
BY مێژووی کورد

Share with your friend now:
tgoop.com/mejhuikurd/848