tgoop.com/mohammad_eynizadeh/931
Last Update:
✅ درد و رنج به خودیخود محترم نیست.
این همه فلاسفه و روانشناسان از محترم شمردن رنج حرف میزنند و اینکه بدبختی و گرفتاری میتونه از ما انسانهای قوی بسازه رو یه وقت به عنوان محترم شمردن وضعیت بغرنج اکنون در نظر نگیریم.
من یکی به درد و رنج و گرفتاری هیچ علاقهای ندارم.
اصلاً بدبختیهای ما چه ربطی به خودشکوفایی و توسعه فردی دارد.
آنچه فرزانگان محترم میشمارند، تفسیر عقلانی درد و رنج و عدم ایستایی در چنین وضعیتی است، نه اینکه درد و رنج را فینفسه مغتنم و محترم بشماریم.
کارل گوستاو یونگ میگه
««رنج نباید تو را غمگین کند این همان جایی است که اغلب مردم اشتباه میکنند رنج قرار است تو را هوشیارتر کند به اینکه زندگیت نیاز به تغییر دارد. چون انسانها زمانی هوشیارتر میشوند که زخمی شوند رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند رنجت را تحمل نکن رنجت را درک کن این فرصتی است برای بیداری وقتی آگاه شوی بیچارگی تمام میشود.»»
در حوزهی آسیبشناسی اجتماعی، و مواردی از جمله بیعدالتیِ اقتصادی، باید عملگرا بود و به فعالیت مدنی اندیشید.
نمیشه که از تولد تا مرگ رنج بکشم و در ذهنم بگم، رنجی که مرا نکشد، قویترم میدارد و شعر مولانا را زمزمه کنم که مرد را دردی اگر باشد خوش است...
به نظرم باید تفکر رادیکال داشته باشیم.
تسلیم نشیم، زیر بار نریم، با عامل رنج سازگار نشیم و در فرصتهای مغتنم، علیه عاملان رنج فعالیت داشته باشیم.
همانطور که در فایل «فلسفه بهمثابهی التیامی برای زخمهای زندگی» توضیح دادهام، درد محترم است، زیرا به بیداری میانجامد.
به عبارتی در مواجهه با درد و رنج، پس از هضمِ عقلانی آن، به راهحلهای رهایی بیاندیشیم.
قرار نیست در کتابها به خواب برویم.
✍ محمد عینیزاده
https://www.tgoop.com/mohammad_eynizadeh
BY روانشناسی نقاد
Share with your friend now:
tgoop.com/mohammad_eynizadeh/931