MYHONEYLOVE Telegram 51511
پارت_صدو_چهل_ویک

روبروی خانم جون رفتم و گفتم‌: خاله باید یچیزی بهتون بگم‌...
نگاهم کرد و گفت: چی شده ؟
یکم‌ مکث کردم و گفتم : مراد ...اون خیلی داره ...
خجالت زده گفتم‌: داره مزاحمم میشه اگه مالک بفهمه غوغا میکنه ...
خاله نزدیک تر شد و گفت: چجور مزاحمتی ...؟
سکوتمو که دید خودش متوجه شد و گفت :‌میدونم‌ اونا میخوان به ناموس مالک دست درازی کنن ...
من با مالک صحبت میکنم‌...
دلم‌ یکم اروم‌گرفت ...
خاله بهتر از من میتونست پسرشو قانع کنه ...
محبوب انجیر خشک اورد و گفت : بفرما خانم‌جون یه کاسه بزرگ انجیر اوردم‌...
خاله دیگه میلی نداشت و مدام زیر لب مراد رو لعنت میکرد ...
اقوام و اهالی برای تبریک عید میومدن و تو حیاط شیرینی میخوردن و میرفتن ...
برای مالک کلی هدیه های ریز و درشت اورده بودن ...
هرکسی میشنید مالک خان عقد کرده خوشحال میشد ...
مالک رفته بود و خیلی دیر وقت بود که اومد ...
خانم‌ جون تورختخواب بود ولی بیدار بود و گفت : زود برگرد ...
باورم نمیشد اجازه داد برم دیدن مالک ...
موهامو تند تند بستم و پشتم انداختم ...
تو آینه نگاه میکردم که خانم جون گفت : تو همه جوره خوشگلی برو زود برگرد ...
چشم‌ هاش بسته بود ...
خم‌شدم و صورتشو بوسیدم ...

پارت_صدو_چهل_ودو

خانم جون لبخند زد و گفت : تو جای دخترم هستی ...
اروم به طرف اتاق مالک رفتم ...
دستگیره در رو اروم پایین دادم و میخواستم‌ شوکه بشه ...
اونوقت شب میدونست ما همه خوابیدیم‌...
در رو اروم باز کردم ....
یه لباس زیر زنونه و یه پیراهن تو کف اتاق بود ...
اون پیراهن من بود که روی زمین افتاده بود ... برشداشتم چطور اومده بود اونجا ...پیراهن تو دستم بود که چشمم به تخت افتاد ...
تاریک بود و صدای ارومی گفت : اومدی مالکم‌...من اینجا چشم به راهتم‌...
همونطور که خواستی و گفتی ...
امشب شب ازدواج ما دوتا میشه ...
اون صدای طلا بود و من متعجب فقط تو تاریی اونسمت ته اتاق صدا رو دنبال میکردم‌...
از رو تخت پایین اومد و به طرف من اومد ...
جلوتر که اومد تونست منو ببینه که مالک نیستم‌...
و یهو مالک وارد اتاق شد ...
چراغ رو روشن‌ کرد و داشت دکمه هاشو باز میکرد که شوکه منو دید و منو که دید تو جا خشکش زد ...
طولی نکشید که طلا رو دید که داشت درست پشت سر من نگاهش میکرد ...
مالک ابروشو بالا داد یه قدم جلوتر اومد و گفت: طلا این چه وضعیه؟!
طلا موهاشو دورش ریخت و گفت : اولین بار نیست ...
قبلا هم تجربه اش کردیم‌...
درسته ؟‌



tgoop.com/myhoneylove/51511
Create:
Last Update:

پارت_صدو_چهل_ویک

روبروی خانم جون رفتم و گفتم‌: خاله باید یچیزی بهتون بگم‌...
نگاهم کرد و گفت: چی شده ؟
یکم‌ مکث کردم و گفتم : مراد ...اون خیلی داره ...
خجالت زده گفتم‌: داره مزاحمم میشه اگه مالک بفهمه غوغا میکنه ...
خاله نزدیک تر شد و گفت: چجور مزاحمتی ...؟
سکوتمو که دید خودش متوجه شد و گفت :‌میدونم‌ اونا میخوان به ناموس مالک دست درازی کنن ...
من با مالک صحبت میکنم‌...
دلم‌ یکم اروم‌گرفت ...
خاله بهتر از من میتونست پسرشو قانع کنه ...
محبوب انجیر خشک اورد و گفت : بفرما خانم‌جون یه کاسه بزرگ انجیر اوردم‌...
خاله دیگه میلی نداشت و مدام زیر لب مراد رو لعنت میکرد ...
اقوام و اهالی برای تبریک عید میومدن و تو حیاط شیرینی میخوردن و میرفتن ...
برای مالک کلی هدیه های ریز و درشت اورده بودن ...
هرکسی میشنید مالک خان عقد کرده خوشحال میشد ...
مالک رفته بود و خیلی دیر وقت بود که اومد ...
خانم‌ جون تورختخواب بود ولی بیدار بود و گفت : زود برگرد ...
باورم نمیشد اجازه داد برم دیدن مالک ...
موهامو تند تند بستم و پشتم انداختم ...
تو آینه نگاه میکردم که خانم جون گفت : تو همه جوره خوشگلی برو زود برگرد ...
چشم‌ هاش بسته بود ...
خم‌شدم و صورتشو بوسیدم ...

پارت_صدو_چهل_ودو

خانم جون لبخند زد و گفت : تو جای دخترم هستی ...
اروم به طرف اتاق مالک رفتم ...
دستگیره در رو اروم پایین دادم و میخواستم‌ شوکه بشه ...
اونوقت شب میدونست ما همه خوابیدیم‌...
در رو اروم باز کردم ....
یه لباس زیر زنونه و یه پیراهن تو کف اتاق بود ...
اون پیراهن من بود که روی زمین افتاده بود ... برشداشتم چطور اومده بود اونجا ...پیراهن تو دستم بود که چشمم به تخت افتاد ...
تاریک بود و صدای ارومی گفت : اومدی مالکم‌...من اینجا چشم به راهتم‌...
همونطور که خواستی و گفتی ...
امشب شب ازدواج ما دوتا میشه ...
اون صدای طلا بود و من متعجب فقط تو تاریی اونسمت ته اتاق صدا رو دنبال میکردم‌...
از رو تخت پایین اومد و به طرف من اومد ...
جلوتر که اومد تونست منو ببینه که مالک نیستم‌...
و یهو مالک وارد اتاق شد ...
چراغ رو روشن‌ کرد و داشت دکمه هاشو باز میکرد که شوکه منو دید و منو که دید تو جا خشکش زد ...
طولی نکشید که طلا رو دید که داشت درست پشت سر من نگاهش میکرد ...
مالک ابروشو بالا داد یه قدم جلوتر اومد و گفت: طلا این چه وضعیه؟!
طلا موهاشو دورش ریخت و گفت : اولین بار نیست ...
قبلا هم تجربه اش کردیم‌...
درسته ؟‌

BY 💖عاشقتم عشقم & 💘


Share with your friend now:
tgoop.com/myhoneylove/51511

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. The court said the defendant had also incited people to commit public nuisance, with messages calling on them to take part in rallies and demonstrations including at Hong Kong International Airport, to block roads and to paralyse the public transportation system. Various forms of protest promoted on the messaging platform included general strikes, lunchtime protests and silent sit-ins. Telegram Channels requirements & features Over 33,000 people sent out over 1,000 doxxing messages in the group. Although the administrators tried to delete all of the messages, the posting speed was far too much for them to keep up. A few years ago, you had to use a special bot to run a poll on Telegram. Now you can easily do that yourself in two clicks. Hit the Menu icon and select “Create Poll.” Write your question and add up to 10 options. Running polls is a powerful strategy for getting feedback from your audience. If you’re considering the possibility of modifying your channel in any way, be sure to ask your subscribers’ opinions first.
from us


Telegram 💖عاشقتم عشقم & 💘
FROM American