tgoop.com/naab90/7968
Create:
Last Update:
Last Update:
از لحظهٔ ممکن-شدنِ عالَمِ امکان
از حس شدنِ نبض ِ نخستین نَفَس ِ جان
نه ماه و نه باران و نه پاییز و نه دریا
با جاذبهٔ چشم تو شاعر شده انسان
از خواب ِعدم ، خاک تو بیدار شد و گفت :
تبریک ، به گلها و سلامی به درختان
سرشار شد از شوق تو هر ذرّهٔ این خاک
ای هر قدمِ آمدنت؛ قطرهٔ باران
تو ؛ نقطهٔ توحیدیِ اضدادِ جهانی
شادیّ و غم و روز و شب و باغ و بیابان
صحرایی و آفاق تو عشق ست که در تو
اسبانِ نجابت نرسیدند به پایان
دریایی و آغوش تو گرم ست که آن برف
از کوه ، سرازیر شد افتاده به جریان
این عشقِ اصیل ست ، چه می فهمد ازین عشق ؟!
انسانِ مسخّر-شده در خواب و خیابان
در جاذبهٔ چشم تو خوشبختیِ محض ست
با یادِ همین جاذبه ، شاعر شده انسان
سیروس_عبدی
@naab90
BY شعر ناب
Share with your friend now:
tgoop.com/naab90/7968