tgoop.com/naghd_com/1038
Last Update:
▫️ تاریخ نجاتمان نمیدهد
▫️ پاسخی به دُنی گلوکاشتاین
4 سپتامبر 2024
نوشتهی: آلکس کالینیکوس
ترجمهی: کمال خسروی
📝 یادداشت مترجم: کتاب عصر نوین فاجعه، نوشتهی آلکس کالینیکوس سال گذشته انتشار یافت. دُنی گلوکاشتاین [یا دانی گلاکاستاین Donny Gluckstein]، تاریخشناس و پسر مارکسیستِ فقید تونی کلیف، در شمارهی 181 (دسامبر 2023) نشریهی سوسیالیسم بینالملل، طی یادداشت کوتاهی زیر عنوان «فاجعههای تازهی سرمایهداری»، به بررسی کتاب کالینیکوس پرداخت. لحن و زبان گلوکاشتاین در این یادداشت بسیار رفیقانه بود و اثر مذکور را بسیار تحسینبرانگیز میدانست. از نظر او باید این کتاب را تهیه کرد و خواند، بههر نحوی که ممکن است: «خرید، امانت گرفت یا دزدید!» اختلاف گلوکاشتاین با کالینیکوس و انتقاد او به عصر نوین فاجعه این است که کالینیکوس با اتکای بیرویه بر مفهوم آلتوسریِ «بیشـتعّینی» یا «کثرتِ تعیّن»، دیالکتیک مارکسیِ بین نیروهای مولد و مناسبات تولید را بهدرستی درنیافته و آنرا «انتزاعی» خوانده است. آلکس کالینیکوس در یادداشتی رفیقانه زیر عنوان «تاریخ نجاتمان نمیدهد»، در شمارهی 182 همان نشریه (آوریل امسال) به انتقادهای گلوکاشتاین پاسخ داد. متن پیشِ رو ترجمهی این پاسخ است.
🔸 سپاس فراوان از نقد و بررسی دوستانه و لطفآمیز دُنی گلوکاشتاین از کتاب تازهی من زیر عنوان عصر نوین فاجعه جای بسی خوشوقتی است که کسی به بررسی کتابت میپردازد که رفیقی دیرینه و نویسندهی آثاری است همهنگام متعهدانه و دانشورانه. تحسینشدن از سوی کسی در این قامت و مقام، تحسینی است واقعی. با اینحال، انتقاد او به روش من در کتاب عصر نوین فاجعه، اندکی موجب شگفتیام شد. البته مارکسیستها، چنانکه صفحات همین مجله نشان میدهد، اغلب بر سر فلسفه توافق ندارند. اما بهنظرم میرسد در اینمورد سوءتفاهمی نسبت به آنچه من گهگاه، حواشیِ بازنماییهای جدلیِ خطا مینامم، پیش آمده است.
🔸 هستهی کانونی انتقاد دُنی نسبت به کتاب من این است که در تأکید مکفی بر تبیین مارکس از تحول تاریخی، در مقام نتیجهی توسعهی نیروهای مولد و کشاکشها بین این نیروها و مناسبات اجتماعی تولید، که توسعهی مذکور موجب پایگیری آنهاست، ناکام بودهام و بهجای آن، بیشتر بر مفهوم بیشتعیّنیِ مارکسیست فرانسوی، لوئی آلتوسر، تکیه کردهام. بنا بر این دستگاه مفهومی، تغییر تاریخی برخاسته از «پیوستار محتملِ تعیّنهای متکثر» است. آلتوسر خود این تعریف را بهشرح زیر تدقیق میکند: «واقعیت یا رخداد اجتماعی هرچه هست، هرگز ناب و بیپیرایه نیست، هرگز تکتعیّنی نیست، بلکه همواره برخوردار از بیشـتعینی یا کمـتعینی است … منظور این است که هرگز بسیط [و منفرد] نیست، بلکه متجمع [و متکثر] است؛ و این تکثر همواره تکثری است از تعّینهایی بیشتر یا کمتر از آنچه ما میاندیشیم یا بر این باوریم که در پژوهش تثبیت شدهاند.»
دُنی در نگاهی گذرا یادآور میشود که این دو چشمانداز در عطف به علیّت تاریخی، «متقابلاً مانعالتجمع» نیستند. دقیقاً درست است! افسوس که او در اینجا برای تأملی بیشتر متوقف نمیشود. برعکس، سخن را با این پیشنهاد ادامه میدهد که بهنظر او «تضاد دیالکتیکی بین نیروهای مولد و مناسبات تولید» با طرحِ «پیوستار محتملِ تعینهای متکثر از اعتبار ساقط شده» است. این سخن سراسر خطاست؛ درست این است که اولی شالودهی دومی است... اما معضلی که من کوشیدم در کتابم به آن بپردازم چه بود؟
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4gT
#آلکس_کالینیکوس #کمال_خسروی #تضاد #بیشتعینی #عصر_نوین_فاجعه #بحران_اقلیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
BY نقد
Share with your friend now:
tgoop.com/naghd_com/1038