tgoop.com/naghd_com/1048
Last Update:
▫️ حقیقتی جهانشمول
20 اکتبر 2024
نوشتهی: ن. ناجی
🔸 شاید این منطقِ پرورانده و رایج را شنیده باشید که ذات دیکتاتوری و استبدادْ باور به حقیقتی است یگانه، یا تکینگی حقیقت ایجاب میکند که هر دگر اندیشهای را ناراست و ناحق بدانیم و شایستهی تاراندن و سرکوب. کثرتباوریْ حاصلِ این خواستِ دوری جستن از ذات یگانهی حقیقتْ و دیکتاتورپرور است و نسخهپیچی آن همانا تعامل و گنجانده شدن. اما کثرتباوری همهنگام در عمل از رویکرد طبقاتی میپرهیزد و هیبتی «مجرد» و به اصطلاح «فراجناحی»، یا «ملی» پیشه میکند و عملاً پیگیری حقیقت یا بهترین توضیح ممکن را وا مینهد و به سادهترین امکان یا «در دسترسترین» راه برای ذهن و شعور تن میدهد و حقیقت را در پیشگاه امکانِ «قابلدسترس» فدا میکند.
🔸 اساساً فهم رایج و روزمره از مدنیت، آزادی، فردیت و عدالت در قالب همین منطق و روایت شکل گرفته و عادی شده است: نمونهی بارز آنْ یگانه روایت بینالمللی تبیین و توصیف جهانشمول از حقوق «بشر» است که تصویب و پذیرفته و باور شده و به زبانهای زندهی دنیا ترجمه شده است. تک حقیقتی یگانه ــ حقیقتی «جهانشمول» ــ نقضغرض یا مصادرهی حقیقت به میل؟
🔸 حقیقتی واحد و جهانشمول در پس پشت این همه گونهگونگی و «کثرتباوری» فعال است که در بازارْ چکوچانهزدن بر سر قیمت در زندگی روزمرهی انسانها را «منطقی» و عادیسازی کرده است. اما چکوچانه زدن بر سر این مرزها و مقولات ساختهشده و موروثی را بیهوده و خارج از حوصلهی تاریخی جلوه میدهد، پس منطقاً بحث موقوف است و این «ناگفته» یا پوشیدهمانده هیچ ربطی هم به بند اول این نوشتار ندارد. زیرا دموکراسی است و بازار آزاد ــ نه دیکتاتوری سرمایه؛ اقتصادی است طبیعی ــ نه «دستوری». پس آن روی سکه آزادی است، جایگرفته در زبان. چنانچه حتی در موسیقی اعتراضیْ اقتصاد باید «آزاد» باشد (کار که اندازه گرفته و پرداخت شده ــ چه مولدش وچه نامولدش)؛ و اگر چنین نباشد «دستوری» است و غلط! اساساً یگانه فهم واحد و جهانشمول از «اقتصاد» و بازار «آزاد» همان عمود خیمهی فهم از آزادی و دموکراسی نیز هست.
🔸 در همین راستا، رفیقانه یا حکیمانه ــ در هر دو صورت مسیحوار ــ در پرهیز از «قضاوت» اندرز و تذکر میدهند. چرا؟ چون «حقیقتی جهانشمول وجود ندارد که بر اساس آن بتوان به قضاوت نشست.» پس به زبان «بیزبانی» و به روایت ایدئولوژی مدعی ناایدئولوژی، «عقل و خرد» منطقاً حکم میکند که باید «فراجناحی» بود! یعنی هستی را آنگونه که «هست»، آنگونه که روایت شده و میشود، بدون قضاوت باید پذیرفت. زندگی همین است که هست. قدر نعمت را بدان. خوشرو و پذیرا باش. با زندگی بساز؛ این سازشْ بنمایهی «آسایش» زندگی است و به غیر از این فرسایش. چکوچانهی بیاساس و بیهوده. پس منطق فقط عقل پذیرش یا همان آرامش است ــ بر هم نزدن «صلح» و کنارآمدنی شایسته و بایسته. و این خود یکی از راههایی است که سلطهی حاکم و باور رایجْ نسل به نسل و دهان به دهان و سینه به سینهْ تداوم مییابد، بازتولید و پایدار میشود، همچون سنت...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4lJ
#ن_ناجی #کثرتباوری #نقد #حقوق_بشر #حقیقت_جهانشمول
👇🏽
🖋@naghd_com
BY نقد
Share with your friend now:
tgoop.com/naghd_com/1048