tgoop.com/naghd_com/1049
Last Update:
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ فلسفهی خداناباوری
23 اکتبر 2024
اِما گلدمن
ترجمهی: آرش سیفی
🔸 اما گلدمن، یکی از جسورترین و برجستهترین چهرههای جنبش آنارشیستی و آزادیخواه قرن بیستم بود. او که در روسیهی تزاری (شهر کونو یا کاوناس که امروزه بخشی از لیتوانی است) بهدنیا آمد و در آمریکا به بلوغ فکری رسید، زندگیاش را وقف مبارزه علیه هر شکلی از ستم، استثمار، تبعیض و سرکوب کرد. گلدمن از همان ابتدا، بهویژه پس از مواجهه با نابرابریها و بیعدالتیهای سرمایهداری در آمریکا، به کنشگری بیباک تبدیل شد که نه تنها علیه استبداد سیاسی، بلکه علیه هر شکلی از تبعیض و خشونت دولتی، نظام سرمایهداری، و نهاد مذهب بهعنوان ابزاری برای تسلط بر تودهها فعالیت میکرد. او همچنین با سخنرانیهای آتشین و مقالات بیپردهاش، به الهامبخشی بزرگ برای بسیاری از کارگران، زنان و ستمدیدگان جهان تبدیل شد.
🔸 ایدهی ترجمهی فلسفهی خداناباوری نوشتهی گلدمن، در راستای دامن زدن به یکی از مهمترین مباحث فکری پیش رو، یعنی رابطهی میان دین، آزادی و رهایی انسان شکل گرفت. گلدمن در این اثر به بررسی ریشههای خداپرستی و کارکردهای آن در نظامهای قدرت میپردازد و استدلال میکند که دین، همچون فقر و جهل، بهعنوان ابزاری برای تسلط بر تودهها به کار گرفته شده است. از دیدگاه او، دین نه تنها توجیهکنندهی سلطهی سیاسی و اقتصادی بلکه بازتولیدکنندهی آن است.
🔸 نقد مارکسیستیِ دین عموماً بر رابطهی دیالکتیکی میان شرایط مادی و روبنای ایدئولوژی استوار است. کارل مارکس در تحلیل خود از دینْ آن را «افیون تودهها» مینامد و تأکید میکند که دین همچون سازوکاری تسلیبخش برای تخفیف رنجهای واقعی انسان در جوامعِ طبقاتی و نابرابر عمل میکند. مارکس، به ویژه در دورهی متأخر فکری خود، بر این باور بود که دین محصول شرایط مادی و اجتماعی است و با تغییر بنیادین این شرایط از طریق پراتیک اجتماعی، بهعنوان سازوکاری برای تسلی رنجهای اجتماعی به تدریج بیاهمیت میشود.
🔸 با این حال، گلدمن با رویکردی پیچیدهتر با انگارهی خدا و دین مواجه میشود. او با فرا رفتن از مارکس که اساساً دین را محصول شرایط مادی میدانست، به تعامل دوسویه میان ایدههای متافیزیکی و شرایط مادی اشاره میکند. او بر این باور است که هرچند عقل و علم بارها کابوس خداپرستی را از بین بردهاند، اما شرایط اجتماعی مانند فقر و ترس، دوباره این باورها را احیا میکنند. گلدمن از یک سو بر خودآگاهی انسانها تأکید میکند، که این شباهت زیادی به آرای لودویک فوئرباخ و هگلیهای چپ دارد، و از سوی دیگر به پیچیدگیهای مادی و اجتماعی که خداپرستی را احیا و بازتولید میکنند اشاره دارد. این تحلیل، جایی میان دیدگاههای فوئرباخ و ماتریالیسم تاریخی مارکس قرار میگیرد و تأکید دارد که هم ایدهها و هم شرایط مادی نقش مهمی در تعیین شرایط زیست و امکانات بندگی/رهایی انسانها دارند.
🔸 امروز در ایران، با توجه به سلطهی شوم و خونبار بنیادگرایی دینی و استبداد مذهبی، نقد دین بهعنوان یک ضرورت فکری و سیاسی مطرح است. شکی نیست که پس از سرنگونی رژیم تئوکراتیک و بنیادگرای جمهوری اسلامی، مسئلهی دین و خداپرستی در جامعهی آینده بهطور جدی مطرح و پروبلماتیزه خواهد شد. با توجه به تجربهی تاریخی کشورهایی که پس از سرنگونی نظامهای دینی با بحرانهای فکری و اجتماعی مواجه شدند، این پرسش که چگونه میتوان جامعهای سکولار و آزاد از سلطهی دینی ساخت، پرسشی بنیادین خواهد بود.
🔹 ترجمهی این مقاله از اما گلدمن را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4mf
#اما_گلدمن #آرش_سیفی #خداناباوری #دین #ایدئولوژی
👇🏽
🖋@naghd_com
BY نقد
Share with your friend now:
tgoop.com/naghd_com/1049