tgoop.com/nashrenow/6495
Last Update:
هیچکس او را نمیخواست. او از ضیافت زندگی رانده شده بود. نگاهش را به جانب رودخانه که با نوری ضعیف و خاکستریرنگ میدرخشید و همچنان بهسوی دوبلین میشتافت برگرداند. در آن سوی رودخانه، یک قطار باری از ایستگاه «کینگز بریج» گذشته بود و بهسان جانوری با کلۀ آتشبار بهزحمت و لجوجانه به درون تاریکی پیش میرفت. قطار آهستهآهسته از نظر پنهان شد اما صدای یکنواخت موتور آن که نام زن را پیدرپی هجی میکرد همچنان به گوش میرسید. با آهنگ يکنواخت و مکرر صدای قطار که در گوشش غوغا میکرد از راهی که آمده بود بازگشت. اندک اندک در واقعیت آنچه خاطرهاش به او یادآور شده بود تردید کرد. زیر درختی ایستاد و در انتظار ماند تا آهنگ یکنواخت صدای قطار پایان گیرد. آنگاه دیگر نه وجود او را در تاریکی پیش خود حس میکرد و نه صدای او در گوشش طنین میانداخت. چند دقیقهای تأمل کرد و گوش داد. چیزی نتوانست بشنود. شب کاملاً خاموش و آرام بود. بار دیگر گوش داد، کاملاً آرام و خاموش بود و او احساس کرد که سخت تنها است.
□ مرگ در جنگل و ۲۵ داستان دیگر | شروود اندرسن و دیگران | ترجمۀ صفدر تقیزاده و محمدعلی صفریان، نشرنو، چاپ هفتم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز ، ۳۸۵ صفحه، ۴۰۰.۰۰۰تومان، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
BY نشر نو

Share with your friend now:
tgoop.com/nashrenow/6495