tgoop.com/nimruz_ir/454
Last Update:
«اقتضای طبیعت مصدق؛ بریدهای دربارۀ رفتارهای غیراخلاقی محمد مصدق در کسوت نمایندۀ مجلس شورای ملی»
برگرفته از نامهای به قلم زندهیاد محمدعلی فروغی
ناگاه روزنامههای طهران رسید و معلوم شد آقای مصدق، نماینده محترم در مجلس شورای ملی، لازم دانستهاند بنده را به خیانتکاری منتسب نمایند و این معنی را یکی از دلایل مخالفت خود با کابینه آقای مستوفیالممالک قرار دهند. من در دوره پنجم شورای ملی، که باز ایشان وکالت داشتند، دیده بودم که با اصرار فوقالعاده مکرر به آقای میرزا حسین خان پیرنیا (موتمنالملک)، که رییس مجلس بودند، حمله میکردند و آن مرد محترم را مورد تنقید با لحن شدید قرار میدادند.
تعجب میکردم و پیش خود میگفتم: فرضا آقای پیرنیا خبط و خطایی بکند با آنکه همه کس تصدیق دارد که ایشان در وظایف ریاست مجلس کاملا با متانت و بیطرفی رفتار کرده و همیشه وجود ایشان یکی از موجبات وقار و عظمت مجلس بوده، چرا آقای مصدق این اندازه و به این حرارت از ایشان دنبال دارد.
در این موقع هم از حملات آقای مصدق نسبت به خودم با اینکه خیانتی نکردهام بر تعجبم افزود. چون بیانات ایشان را تا آخر خواندم دیدم درد شدیدی در دل دارند از اینکه بنده مدت زیادی در کابینههای متوالی وزیر و اخیرا رییسالوزرا بودهام و اکنون با وجود غیبت، در کابینه عضویت دارم و به علاوه، بعضی عناوین دیگر از قبیل ریاست دیوان تمییز و ریاست مدرسه حقوق را دارا هستم.
پس مشکلم راجع به آقای مصدق حل شد و دانستم اقتضای طبیعتش این است و به علاوه هر کس برای پیشرفت کار خود، بر حسب ذوق و فطرت خویش، راهی را اختیار میکند؛ مصدق هم این راه را اختیار کرده است که بیجهت یا باجهت به اشخاص حمله کند و در راه وطن اظهار شجاعت نماید. مختصر، جوان است و جویای نام آمده است. اظهار مسلمانی هم که مایه ندارد. در مجلس شورایملی قرآن از جیب یا شمایل از بغل درمیآوریم و زهره همه کس را آب میکنیم. با این تفصیل، کار به کام است و کیست که بتواند در مسلمانی و وطندوستی مصدق شک نماید.
اما رویه من غیر از این است و تو میدانی که از اول عمر خود تاکنون نه شارلاتانی کردهام، نه خودستایی، نه هوچی بودهام، نه آنتریکباز؛ برای رسیدن به مناصب و امتیازات و تحصیل شهرت و نام، اسبابچینی و دسیسه کاری نکرده و تاکنون هر مقامی را دارا شدهام، اعم از وکالت و ریاست و وزارت، بدون استثنا آن مقام دنبال من آمده است و من از پی آن نرفتهام. شاه و روسای وزرا و دوستان من همه بر این امر شاهدند و هیچکس نمیتواند از روی حقیقت مدعی شود که من برای رسیدن به مقامی از او تقاضایی کرده باشم و اینکه میگویم محض رجزخوانی نیست و نمیخواهم اجر اشخاصی را که در مورد من احسان کردهاند ضایع کنم و نیز ادعا ندارم که شخصی فوقالعاده هنرمندم.تنها ادعای من این است که به قدر قوه در خدمت به مملکت کوشیدهام و با اشخاصی که همقدم شدهام صمیمیت داشتهام و مخصوصا در دنیا راست راه رفتهام، نیت سوء نداشتهام، از خیانتکاری احتراز کردهام، از روی اختیار به کسی ضرر و آزاری نرساندهام، درصدد تضییع مردمان آبرومند برنیامدهام و اگر در این مشروحه از خودم ومصدق حرفی میزنم برای خودستایی یا تضییع او نیست؛ حقیقت حال را بیان میکنم و باقی را به خدا بازمیگذارم. زیرا هر چند هیچوقت قرآن و شمایل از جیب و بغل درنیاوردهام، کاملا معتقدم که در عالم حقیقتی هست و به او اتکا و اتکال دارم و هو نعم الوکیل.
منبع: حوریه سعیدی (۱۳۸۵)، «محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) در رویارویی با محمد مصدق (مصدقالسلطنه)»، نشریۀ گنجینۀ اسناد، شمارۀ ۶۱، صص ۴۸- ۵۶.
@nimruz_ir
BY موسسهٔ نیمروز Nimruz Institute
Share with your friend now:
tgoop.com/nimruz_ir/454
