tgoop.com/noavari_parsi/12991
Last Update:
بیست و پنجم اسفندماه زادروز پروین اعتصامی
برد دزدی را سوی قاضی عسس
خلقِ بسیاری روان از پیش و پس
گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود؟
دزد گفت از مردمآزاری چه سود؟
گفت بدکردار را بد کیفر است
گفت بدکار از منافق بهتر است
گفت هان، برگوی شغلِ خویشتن
گفت هستم همچو قاضی راهزن
گفت آن زرها که بردستی کجاست؟
گفت در همیان تلبیس شماست
گفت آن لعلِ بدخشانی چه شد؟
گفت میدانیم و میدانی چه شد
گفت پیش کیست آن روشن نگین؟
گفت بیرون آر دست از آستین
دزدیِ پنهان و پیدا کار توست
مالِ دزدی جمله در انبار توست
تو قلم بر حکمِ داور میبری
من ز دیوار و تو از در میبری
حد به گردن داری و حد میزنی
گر یکی باید زدن، صد میزنی
میزنم گر من رهِ خلق ای رفیق
در رهِ شرعی تو قطّاعُ الطّریق
میبرم من جامهٔ درویشِ عور
تو ربا و رشوه میگیری به زور
دست من بستی برای یک گلیم
خود گرفتی خانه از دستِ یتیم
من ربودم موزه و طشت و نمد
تو سیهدل مدرک و حکم و سند
دزد جاهل گر یکی ابریق برد
دزد عارف دفترِ تحقیق برد
دیدههای عقل گر بینا شوند
خودفروشان زودتر رسوا شوند
دزدِ زر بستند و دزدِ دین رهید
شحنه ما را دید و قاضی را ندید
من به راه خود ندیدم چاه را
تو بدیدی، کج نکردی راه را؟
میزدی خود پشتِ پا بر راستی
راستی از دیگران میخواستی
دیگر ای گندمنمای جوفروش
با ردای عُجب، عیبِ خود مپوش
چیرهدستان میربایند آنچه هست
میبُرَند آنگه ز دزدِ کاه دست
در دلِ ما حرص، آلایش فزود
نیتِ پاکان چرا آلوده بود؟
دزد اگر شب گرمِ یغما کردن است
دزدی حکام روز روشن است
حاجت ار ما را ز راهِ راست برد
دیو، قاضی را به هرجا خواست برد
پروین اعتصامی (۱۲۸۵- ۱۳۲۰)، فرزند میرزا یوسفخان آشتیانی (اعتصامالملک)، یکی از دو بانوی بزرگ شعر فارسی و احیاکنندۀ نوع ادبی مناظره است. اشعار پروین آمیزهای است از حکمت و اندرز در حدود سنّت و متمایل به اصلاحات اخلاقی با گامهایی در راه تجدّد به لحاظ فرم، همراه با طرحی تازه از مسائل اجتماعی و انسانی. دیوان اشعار او با دیباچۀ ملکالشعراء بهار نخستین بار در سال ۱۳۱۴ در تهران به چاپ رسید.
BY کانال نوآوری پارسی متوسطه اول
Share with your friend now:
tgoop.com/noavari_parsi/12991