Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
723 - Telegram Web
Telegram Web
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🚩درحقیقت همیشه درباره سنگدلی (حیوان صفتانه) آدم ها صحبت می شود؛ ولی این گفته توهین و بی انصافی بزرگی است نسبت به حیوان ها.‌

حیوان هیچگاه نمی تواند مانند انسان بیرحم و سنگدل باشد، انسانی که در سنگدلی این همه هنرمند و ظریف کار است. ببر فقط گاز می گیرد و می درد و جز این هم کار دیگری بلد نیست.‌

هیچوقت به فکرش نمی رسد که می تواند گوش آدم ها را در سراسر شب میخکوب کرد، حتی اگر هم می توانست این کار را بکند، نمی کرد.
🚩


👤
#فئدور_داستایفسکی
📚
#برادران_کارامازوف

🟠#بریده_کتاب

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ریشۀ تعصب و‌ جزم‌اندیشی در کجاست!؟


🔵افراد متعصب كسانی هستند كه از ابهام و نامعلومی تنفر دارند، از این رو مایل‌اند كه سریع قضاوت كنند و تصمیم بگیرند. بر این اساس، این افراد بر اساس اولین اطلاعاتی كه دریافت می‌كنند، ذهنیتشان را شكل می‌دهند و به آن می‌چسبند؛ و اگر پس از آن اطلاعاتی در مخالفت با اطلاعات اولیه به آن‌ها بدهید، آن را نمی‌پذیرند. این روشِ تفكر ناشی از این نیاز است كه انسان مایل است جهان را طبقه‌بندی كند، و این کار اغلب به‌صورت ناخودآگاه صورت می‌پذیرد.

🔵وقتی كه كسی را می‌بینیم، اولین چیزی كه در ذهنمان به جریان می‌افتد این است كه زن است یا مرد؟! پیر است یا جوان؟! سیاه است یا سفید؟! و ... ؛ اما مشكلِ بزرگ‌تر این است كه برای هرکدام از این طبقه‌بندی‌ها، ویژگی‌هایی را نیز قائل هستیم كه منجر به تعصب و قالب‌گیری ذهن می‌شود.

🔵كسانی كه نیاز به قضاوت سریع دارند، قضاوتشان در مورد یک فرد جدید بر اساس اعتقاداتی است كه از قبل در مورد طبقه‌ی آن شخص در ذهن خود پرورش داده‌اند. به‌عنوان مثال، می‌گویند این فرد یک سیاه‌پوست است، بنابراین باید فلان ویژگی‌ها را داشته باشد!


📚مدیریت تعارض؛ مهارتی گمشده در روابط میان انسان‌ها

🔵#تفکر_نقادانه

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چرا تلاش برای تغییر عقاید دیگران ممکن است نتیجه عکس داشته باشد؟


🔵اگر انسان موجودی کاملاً منطقی بود، با روبه‌رو شدن با شواهد جدید و معتبر، به راحتی باور خود را تغییر می‌داد. اما واقعیت این است که اغلب افراد، حتی با وجود ارائه شواهد قوی و قانع‌کننده، بر باورهای قبلی خود اصرار می‌ورزند.

🔵حتماً تاکنون با افرادی برخورد کرده‌اید که در بحث‌ها، با وجود ارائه حقایق و داده‌های علمی، همچنان بر دیدگاه و باورهای اشتباه خود پافشاری می‌کنند. این پدیده، که به "اثر نتیجه معکوس" معروف است، نشان می‌دهد که گاهی تلاش برای تغییر عقیده‌ی دیگران، ممکن است نتیجه‌ای برعکس داشته باشد.

🔵اثر نتیجۀ معکوس باعث می‌شود هرچه بیشتر تلاش می‌کنید تا با ارائۀ حقایق و اطلاعات معتبر و منطقی، شخص مقابل را متقاعد کنید که اشتباه می‌کند، او بیشتر متقاعد شود که باور قبلی‌اش درست است و بر آن پافشاری کند.

🔵در واقع اثر نتیجۀ معکوس نوعی سوگیری شناختی است که باعث می‌شود افراد شواهدی که باورهایشان را به چالش می‌کشد، نادیده بگیرند و به جای آن، به دنبال توجیهاتی برای تقویت باورهای قبلی خود باشند. اصطلاح «اثر نتیجۀ معکوس» را اولین‌بار دو دانشمند حوزۀ علوم سیاسی به نام‌های برندان نیهان و جیسون ریفلر برای تشریح این‌که افراد هنگام مواجهه با شواهد و اطلاعات متعارض با باورهای خود تا چه اندازه موضع اولیۀ خود را، حتی با قوت بیشتری حفظ می‌کنند، به کار بردند.

🔵آن‌ها در یک مطالعه با بررسی تصورات غلط پیرامون موضوعات بحث برانگیز سیاسی _ازجمله سلاح‌های کشتار جمعی و جنگ عراق_ دریافتند که ارائۀ اطلاعات دقیق و صحیح دربارۀ این مباحث به افراد اغلب باعث می‌شود در مواردی که اطلاعات جدید با باورها و عقاید قبلی آن‌ها مغایر است، افراد اعتقاد راسخ‌تری به باورهای پیشین خود بیابند.

👤#حسین_حسینی_پناه

🔵#تفکر_نقادانه

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟠همه روابط انسانی را باید با پول خرید. اگر پول نداشته باشی، مردها به تو اهمیت نمی دهند، زن ها عاشقت نمی شوند، نه نمی شوند؛ یعنی توجه و عشق به تو آخرین چیزی است که اهمیت خواهد داشت و در نهایت توجه و عشق تا چه اندازه حقیقی خواهند بود! اگر پول نداشته باشی دوست داشتنی نیستی! حتی اگر با زبان فرشته‌ها با آدم‌ها سخن بگویی.

🟠ولی اگر پول نداشته باشی، آن موقع دیگر زبانی که با آن صحبت میکنی به نظر دیگران زبان انسانها یا فرشتگان نخواهد بود.

🟠این نوع زندگی که ما امروزه داریم، زندگی نیست، رکود است. مرگ در حال زندگی است. به تمام این خانه های لعنتی نگاه کن و همین طور به افراد بی هدف داخل خانه ها! گاهی اوقات فکر می کنم ما همه جسد هستیم، فقط فرقمان با جسد این است که درحالی که ایستاده ایم، درحال پوسیدنیم...


👤
#جورج_اورول
📚
#همیشه_همه_جا_پای_پول_در_میان_است

🟠#بریده_کتاب

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
‼️آقا ما خیلی ام خاص نیستیم!


🟢بسیاری از ما آدم‌ها تصور می‌کنیم که خیلی خاص و متفاوت از بقیه هستیم؛ یا مثلاً فهم ما، یا تجربیات ما یا فلان چیز ما بسیار خاص و منحصر فرد است و با مال بقیه خیلی فرق دارد. خصوصاً در افرادی که سن و سال کمتری دارند، یا دنیای کوچک‌تری دارند و تصور می‌کنند که کل جهان به اندازه‌ی همان ۴ تا کوچه و محل و آدم‌هایی‌ست که خودشان دیده‌اند.

🟢البته، این تصورِ خود متفاوت‌پنداری، که در افراد نمایشی و اَدایی تبدیل به خود خفن‌پنداری، و در افراد کمال‌گرا تبدیل به خود پلنگ‌پنداری، و در ملتها و افراد بشدت خودشیفته تبدیل به خود پُخ‌پنداری خاصی می‌شود، ریشه تکاملی دارد؛ که بعداً درباره آن می‌نویسم.

🟢اما برخلاف این تصور طبیعیِ ما، که البته تاحدودی درست است و تجربیات هر کس یک جنبه‌ی منحصر به فردِ اول شخص دارد که هیچ‌کس حتی نزدیک‌ترین اطرافیان نیز آن را درک نمی‌کنند (مثل درد ناشی از بیماری که فقط خود فرد آن را کاملاً درک می‌کند و نه حتی مادر دلسوزش)؛ از سوی دیگر یک جهان‌زیست و بین الاذهانیت مشترک و قدرتمندی نیز بین ما وجود دارد که پایه شکل‌گیری روابط، اجتماع، تعاملات و حتی علوم می‌شود. این بین الاذهانیتِ مشترک نیز منشأ تکاملی و زیستی و مغزی دارد.در این‌باره یک تجربه‌ی کاری جالب در مورد عشق بگویم برایتان.

🟢اکثر کسانی که در مورد رابطه‌ی عشقی‌شان و یا شکست عشقی‌شان مراجعه می‌کنند، به‌شکل عجیبی اصرار دارند که اثبات کنند رابطه‌ی عاشقانه آنها اصلا "یک چیزِ دیگر" است، یعنی خیلی خاص و متفاوت.

🟢هم نوعِ رابطه خاص بوده است و هم طرف‌های رابطه؛ و هم محبتی که بین آن وجود داشته است. و البته اصرار هم دارند که هیچ‌کس این مسئله را نمی‌فهمد، حتی تویِ درمانگر.

🟢بارها شده است که طرف به هنگام تعریف مسئله‌اش، طوری ناامیدانه در چشمانم نگاه می‌کند که انگار یاسین در گوش خر می‌خواند. آخرش هم می‌گوید که آقای دکتر تو اصلا چه می‌فهمی عشق یعنی چه.


🟢برای همین است که درمان این‌گونه افراد هم بسیار دشوار می‌شود. از سویی باید با او و درد و رنج‌هایش همدلی کنی؛ و از سوی دیگر ساختمان خیالات او و دیدگاه تونِلی او را تخریب خلاقانه نمایی.

🟢نه تنها درمان، حتی پدر و مادرها که سرد و گرم روزگار را هزار برابر بیشتر از فرزندانشان چشیده‌اند، به سختی می‌توانند به او بفهمانند راهی که تو می‌روی را خود ما پیشتر آسفالت کرده‌ایم. چرا فکر می‌کنی که ما این مسئله را به اندازه تو نمی‌فهمیم؟

🟢اما من که از بیرون شاهد این روایت‌ها هستیم، اکثر قریب به اتفاق این روایت‌ها شباهت پدیداری عجیبی به همدیگر دارند؛ باور کنید حتی جملاتی که عاشق‌ها در توصیف خودشان ‌و چندوچون رابطه‌شان به کار می‌برند هم شبیهِ است.حتی گاهی کلمات و واژه‌هایشان. و حتی نفرتی که پس از شکست عشقی پیدا می‌کنند، و یا تردیدها و پرسش‌هایی که برایشان ایجاد می‌شود. حتی دلتنگی‌ها و رنج‌هایشان.

🟢آنقدر شباهت پدیداری دارند که در هر مساله‌ی مربوط به عشق یا خیانت از قبل می‌دانی که چه می‌خواهد بگوید، حتی می‌توانی تهِ داستان را حدس بزنی. البته، گاهی فهمِ خوبِ این تجربه وابسته به این است که خودت هم آن را از سر گذرانده باشی. سلسله‌ی عاشقان شبیه همند؛‌ گرچه خودشان اینطوری فکر نمی‌کنند.

🟢صدالبته، این شباهت پدیداری نباید درمانگر را طوری گول بزند و غرّه نماید که نتواند آن جنبه‌های اختصاصی و اول شخص در هر کسی را کشف کند، و به دام کلی‌بافی و استبداد رای بیفتد.


🟢از نگاه مولانا عاشقی فقط یک جور طرزِ نگاه است. یک جور "دیده" است. تا آن دیده را نداشته باشی نمی‌فهمی یک عاشق و معشوق همدیگر را،‌ و دنیا را چگونه می‌بینند. برای همین است که شاید اصلا این عشق برای دیگران معمولی و حتی مسخره به نظر بیاید.

🟢حتی گاهی خودِ آن عاشق و معشوق هم که از آن عشق بیرون می‌آیند، ممکن است تمامِ آن حالت قبلی‌شان را مسخره بشمارند و باورشان نشود که به چنین رابطه‌ای تن داده بودند.

🟢خصوصاً عشق‌های آبکی و پروتزی، که با «تو با همه فرق داری» شروع می‌شود و با «تو هم یک لاشی مثل بقیه هستی» تمام می‌شود.


👤#محسن_زندی

🟢#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در طی دوران قاعدگی بانوان، بهتر است چه رفتاری با آنها داشته باشیم؟


🟣دوران قاعدگی یا پریود یک فرایند طبیعی است که در اکثر زنان به صورت ماهانه رخ می‌دهد. در این دوران، دیواره‌ی داخلی رحم ریزش پیدا کرده و از بدن خارج می‌شود که به صورت خونریزی از واژن ظاهر می‌شود. این فرایند معمولاً بین ۳ تا ۷ روز به طول می‌انجامد و بخشی از چرخه‌ی قاعدگی است که حدوداً ۲۸ روز طول می‌کشد.

🟣در دوران قاعدگی، برخی از زنان ممکن است با علائمی مانند درد شکم، تغییرات خلق و خو، خستگی، و تغییرات در اشتها یا خواب مواجه شوند.


⬇️بهترین راه برای برخورد با بانوان در این دوران عبارتند از:


🟢حمایت و همدلی: با آن‌ها همدلی کنید و به احساسات و نیازهای‌شان اهمیت دهید. شنوندۀ خوبی باشید و از اظهار نظرهای نادرست یا قضاوت‌ ناآگاهانه اجتناب کنید.

🟢درک و احترام به حریم شخصی: احترام گذاشتن به حریم شخصی و فضای فردی بانوان در این دوران بسیار مهم است. اگر نیاز به استراحت یا تنهایی دارند، به آن احترام بگذارید.

🟢ارائه کمک عملی: اگر کاری می‌توانید برای راحت‌تر کردن موقعیت انجام دهید، مانند کمک در انجام کارهای خانه یا تهیه یک وعده غذایی گرم، از انجام آن دریغ نکنید.

🟢صبوری و مهربانی: با مهربانی و صبوری رفتار کنید و به دلیل نوسانات هورمونی و احساسی، از ناراحتی یا تحریک‌پذیری احتمالی آن‌ها دلخور نشوید، چرا که موقتی است.

🟢پیشنهاد فعالیت‌های آرامش‌بخش: فعالیت‌هایی مانند ماساژ ملایم، تمرینات تنفسی، یا تماشای فیلم می‌تواند به آرامش آنها کمک کند.


🟢با در نظر گرفتن این نکات و با رفتار محبت‌آمیز، می‌توانید به بانوان کمک کنید تا این دوره را راحت‌تر سپری کنند.

🟣#علم

🟢#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟨 پدیده «شبکه سیال» و «لحظه شگفت انگیز»



🟣پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟ نتایج جالب بود. او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و از تمام افراد در حالیکه مشغول انجام جزیی ترین امورشان بودند، فیلم برداری کرد. در حالیکه آنها جلوی میکروسکوپ نشسته بودند، وقتی که با همکارانشان کنار آب سردکن مشغول گفتگو بودند و امثال این ها.

🟣او تمام این مکالمات را ضبط کرد و سعی کرد از منشاء ایجاد بهترین ایده ها سر در بیاورد. وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر می کنیم، این تصویر را داریم همه دور یک میکروسکوپ جمع شده، و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفت انگیز جرقه زدن ایده رخ می دهد و می گوید اوه، یافتم! اما نتایج چیز دیگری بود.

🟣نتایج تحقیق نشان داد بیشتر ایده های مهم و موفق پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار پیدا نشدند! بلکه زمانی جرقه زدند که آدم ها دورمیز جلسات هفتگی با هم گفتگو می کردند. یعنی زمانیکه همه دور هم جمع شده و آخرین اطلاعات، خطاها، اشتباه ها، تجارب و یافته های خود را بازگو می کردند.

🟣ما به اشتباه دوست داریم داستان دستیابی به ایده های نو و خلاقانه را خلاصه کنیم و در قالب زمانی کوتاه تری بیان کنیم و بیشتر بر لحظات شگفت انگیز جرقه زدن یک ایده متمرکز شویم. اما در واقع، اگر دقیق تر نگاهی به گذشته بیاندازیم، معلوم می شود که زمان زیادی طول کشیده است تا بسیاری از ایده های مهم شکل بگیرند.

🟣وقتی یک ایده در ذهن ما شکل می گیرد، شبکۀ جدیدی از نورون‌ها (تعدادی از 100 میلیارد سلول بافت عصبی داخل مغز ما) بوجود می آید. شبکه ای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است. هر چیزی که می آموزیم یا خلق می کنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید می شود و سوال اینجاست: چگونه می‌توان مغز را در محیط‌هایی قرار داد که در آن احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکه‌های جدید وجود دارد؟ در واقع شبکه ای در دنیای بیرون مغز وجود دارد که شباهت زیادی با شبکه‌ دنیای درون مغز انسان دارد که می توان آن را شبکۀ سیال «liquid network» نامید.

🟣یعنی جایی که شما، آدم ها و ایده های متفاوت بسیاری را در کنار هم دارید، پیشینه های مختلف، علایق گوناگون در جوش و خروش هستند و با یکدیگر در رقابتند، آن فضا در حقیقت، فضایی است که به نوآوری ختم می شود. به عبارت دیگر همانگونه که وجود سلول های عصبی در درون مغز و ایجاد یک شبکه جدید منجر به یادگیری می شود. با هم بودن انسان ها نیز منجر به یادگیری، خلاقیت و دستیابی به ایده های نو می شود.

🟣و نکته همین جاست که ما بخشی از ایده های مان را از دیگران می گیریم. از کسانی که در رستوران یا چای خوری با آن ها برخورد می کنیم و با آن ها گفتگو می کنیم. آن ایده ها را به شکل های تازه ای به هم وصل می کنیم و چیزی نو خلق می کنیم حتی بدون آن که خود بدانیم یا بفهمیم.


🟣در گذشته قهوه خانه ها و اکنون کافی شاپ ها محل حضور نویسندگان، شاعران، متفکران و مصلحان اجتماعی بوده است. چرا؟ چون این مکان، مکان بسیار خوبی است تا ما در شبکه سیال بیرونی قرار بگیریم تا کمک کنیم شبکه ای جدید در مغز ما شکل بگیرد.

🟣به صورت تاریخی کافه‌نشینی یک فرهنگ شرقی بوده است که توسط جهانگردان غربی به تعجب در سفرنامه‌ها یاد شده است. اما بعدها کافه‌ها اصلی‌ترین نهاد به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها با دیگران شد.

🟣به همین دلیل است که شوارتز آینده پژوه معروف در کتاب «شگفتی‌های اجتناب‌ناپذیر»‌اش در خصوص توسعه‌ چین یک پیشنهاد عجیب و غریب می دهد: توسعه کافه‌ها! او به درستی تشخیص می‌دهد که چینی‌ها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حال‌توسعه) دانشگاه‌های بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهاي رشد آمریکا می‌بینند و سعي در کپی‌برداری از آن‌ها دارند.

🟣آن‌ها با هزينه‌ فوق العاده بالایی به خلق پارک‌های فناوری و مراكز دانشگاهي روی می‌آورند؛ اما نمی‌دانند که اين نهادها كافي نيست. شوارتز تاکید می‌کند که شما نياز به تشكيل فضاي فكري دارید، شما نمی‌توانید كتاب‌خانه ها، كافه‌ها و خطوط دوچرخه‌سواری را نادیده بگیرید.

⬇️در نهایت چه کنیم؟

فراموش نکنیم که یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست. خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ می دهد. شبکه نورون ها (مغز) خود را در شبکه سیال قرار دهیم. تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتگو و تعامل آن را کامل می کند.

خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدم های متفاوت، ایده های متنوع و دیدگاه های متضاد را تجربه کنیم.

گفتگو کنیم آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظه های شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد.


👤
#مجتبی_لشکربلوکی

🟣#علم

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟢فلسفهٔ ضد پشیمانی که در ترانه ها گنجانده شده و روی پوست نقش بسته است و حکیمان آن را پذیرفته اند، آن قدر بدیهی به نظر می آید که کمتر در مورد دلایل درستی آن بحث شده است

🟢و فقط بیان میشود چرا دنبال درد باشیم در حالی که میتوانیم از آن اجتناب کنیم؟ چرا وقتی میتوانیم در پرتوهای مثبت اندیشی حمام آفتاب بگیریم ابرهای بارانی را فرا بخوانیم؟ چرا از کاری غمگین باشیم که دیروز انجام داده ایم در حالی که میتوانیم درباره احتمالات نامحدود فردا رؤیاپردازی کنیم؟

🟢این جهان بینی بیشتر از حقیقت و منطق بر مبنای احساسات است. اگرچه درست و قانع کننده به نظر می رسد، اما یک عیب نه چندان کوچک دارد: کاملاً اشتباه است.


👤
#دنیل_اچ_پینک
📚
#قدرت_پشیمانی

🟢#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟨 دخالت عواملی به غیر از استدلال در شکل‌گیری شخصیت اخلاقی ما



🟡فرض كنيد كسی در فلسفه اخلاق نيهيليست باشد، يعنی معتقد باشد كه واقعاً بين راست گفتن و دروغ گفتن فرقی نيست. و فرض كنيد كسی در فلسفه اخلاق به شكاكيت قائل باشد، يعنی اينكه معتقد باشد كه نمی‌توان دانست كه چه كاری اخلاقی و چه كاری غيراخلاقی است، حتی اگر بپذيرد كه كارهای اخلاقی غير از كارهای غيراخلاقی‌اند. در مقام عمل، فرقی ميان اين دو نيست، چون بالأخره نمی‌توان ميان راست گفتن و دروغ گفتن تمييز اخلاقی داد.

🟡حال بحث اينجاست كه اگر نيهيليسم يا شكاكيت اخلاقی موجه و قابل دفاع بود، آيا حاصلش اين خواهد بود كه انسان می‌تواند هر طور كه بخواهد عمل كند؟ به چند دليل واقعاً اين طور نيست، نه اينكه چون جامعه به انسان اجازه نمی‌دهد كه هر كار كه خواست بكند، اينكه به حقوق و قانون مربوط می‌شود، بلكه يكی چون خود انسان نسبت به بعضی طرز عمل‌ها احساس ناآرامی و نارضايتی می‌كند؛ اين طور نيست كه وقتی انسان معتقد شد كه راست گفتن و دروغ گفتن يكی است هر كدام را كه انجام داد آرامش داشته باشد، چون انسان فقط با عقايد مستدل خود زندگی نمی‌كند و كافی است چيزی موجب رفع ناآرامی يا آرامش انسان شود تا به آن اقبال يا ادبار پيدا كند.

🟡در اخلاق هم همين طور است، ممكن است ذهن استدلال‌گر انسان بگويد كه به لحاظ اخلاقی فرقی ميان ظلم به ديگران و عدم ظلم به ديگران نيست، اما تا به كسی ظلم می‌كند ناآرام شود. اين بدين معنی است كه حتی كسانی كه نيهيليست يا شكاك اخلاقی‌اند براي وفاداری نسبت به شخصيت و منش خودشان هم كه شده بايد اخلاق را رعايت كنند. به عبارت ديگر، برای عمل به اصول اخلاقی لازم نيست كه استدلال به سود اصول اخلاقی كنيم و كافی است به ناآرامی و آرامش خودمان توجه كنيم.

🟡اين نكته را از اين سبب گفتم كه توجه داشته باشيم كه آنچه انسان در زندگی انجام می‌دهد، فقط تحت تأثير افكار مستدلش نيست و كافی است به شخصيت و منش خود نيز توجه كند تا ولو اينكه نيهيليست يا شكاك اخلاقی هم باشد دچار آنارشيسم اخلاقی نشود، چون امور ژنتيك، تعليم و تربيت، دوران كودكی، سن، سنخ روانی و توانايي‌های ذهنی انسان هم دخيل‌اند. بنابراين، ناآرامی يا آرامش انسان به صدق و كذب عقايدش بستگی ندارد و ممكن است عقيده‌اش در واقع صادق باشد، اما چون او ناصادقش می‌داند به آن عمل نكند و به عكس.

🟡دوم اينكه به فرض اينكه كسي نيهيليست يا شكاك اخلاقی هم باشد، گاهی اوقات مصلحت‌انديشی هم اقتضا نمی‌كند كه انسان اخلاق را زير پا بگذارد و باعث شود كه حداقلی از اخلاق را رعايت كند. مثلاً توجه داشته باشد كه دروغ‌گويی باعث كاستن از طرفداران و مشتريان می‌شود.

🟡سوم اينكه گاهی اوقات اخلاق به قدری غليظ می‌شود كه صورت قانونی و حقوقی پيدا می‌كند و انسان بايد به حكم قانون و حقوق به آن عمل كند، چون قانون صورت تغليظ‌شده اخلاق است. مثل اينكه دروغ گفتن در دادگاه در مقام شاهد كيفر حقوقی دارد، چون اگر حرمت اين نوع دروغ‌گويی رعايت نشود كيان اجتماعی به خطر می‌افتد.

🟡مورد چهارم كه انسان ناگزير است اخلاقی عمل كند، وقتی است چيز پراهميتی در درون انسان هست كه به او می‌گويد بايد اخلاقی عمل كند. آن چيز البته استدلال نيست، چون فرض اين بود كه اين فرد نيهيليست يا شكاك اخلاقی است و به هر حال به لحاظ نظری به اخلاق قائل نيست، بلكه عزت نفسی است كه انسان برای خود قائل است و به نظرش می‌آيد كه اين عزت نفس با آنارشی اخلاقی لطمه می‌خورد.


👤
#مصطفی_ملکیان

🟡#فلسفه
◀️#اخلاق

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟠چیزی که بیشتر از همه پات را شکنجه می‌داد، احتیاج او به نوازش بود. او مثل بچه‌ای بود که همه‌اش توسری خورده و فحش شنیده، اما احساسات رقیقش هنوز خاموش نشده. مخصوصاً با این زندگی جدید پر از درد و زجر بیش از پیش احتیاج به نوازش داشت.

🟠چشمهای او این نوازش را گدائی می‌کردند و حاضر بود جان خودش را بدهد، در صورتی که یک نفر به او اظهار محبت بکند و یا دست روی سرش بکشد. او احتیاج داشت که مهربانی خودش را به کسی ابراز بکند، برایش فداکاری بنماید.

🟠حس پرستش و وفاداری خود را به کسی نشان بدهد اما بنظر می‌آمد هیچکس احتیاجی به ابراز احساسات او نداشت؛ هیچکس از او حمایت نمیکرد و توی هر چشمی نگاه میکرد بجز کینه و شرارت چیز دیگری نمی‌خواند و هر حرکتی که برای جلب توجه این آدمها میکرد مثل این بود که خشم و غضب آنها را بیشتر برمی‌انگیخت.

👤
#صادق_هدایت
📚
#سگ_ولگرد

🟠#بریده_کتاب

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مهم‌ترین چیز در زندگی چیست؟

اگر این سوال را از کسی بکنیم که سخت گرسنه است، خواهد گفت: "غذا"

اگر از کسی بپرسیم که از سرما دارد می‌میرد، خواهد گفت: "گرما"

و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بکنیم، لابد خواهد گفت: "مصاحبت آدم‌ها"

ولی هنگامی که این نیاز های اولیه برآورده شد، آیا چیزی می‌ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟!

فیلسوفان می گویند، بلی!
و آن این است که بدانیم که ما کیستیم و در اینجا چه می‌کنیم؟


👤
#یوستین_گردر
📚
#دنیای_سوفی

🟡#فلسفه

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیا مجرد زیستن و ازدواج نکردن غیراخلاقی است؟



🟢در تفکر سنتی «تجرّد» مرحله ای موقت و انتقالی در زندگی فرد است. فرد مجرّد دیر یا زود باید ازدواج کند تا «سروسامان» بیابد. یعنی انگار تجرّد نوعی بی سروسامانی است. و اگر دوران تجرّد بدرازا بکشد، هراز و یک گمان بد به فرد مجرّد می رود. در این نگاه، زندگی مجرّدانه غیرطبیعی است، و اگر زیاده بدرازا بکشد باید در سلامت جسمی، روانی، و اخلاقی فرد تردید کرد. انگار که زندگی طبیعی و اخلاقی جز با گذر از مرحله انتقالی تجرّد دست نمی دهد. در بهترین حالت، باید به حال فرد مجرَد دل سوزاند.


🟢اما به نظرم از ویژگیهای دوران مدرن این است که رفته رفته فرهنگ عمومی تجرّد را نه به مثابه مرحله ای موقت یا غیرطبیعی یا غیر اخلاقی یا ترحم انگیز، بلکه به مثابه نوعی سبک زندگی به رسمیت می شناسد. سبک زندگی آدمها به تناسب سرشت شان فرق می کند. بعضی آدمها در کنار همسر و فرزند شکفته می شوند،‌ بعضی آدمها در خلوت دل خواسته خود آرامش و قرار می یابند. جامعه مدرن هم امکان عینی این تنوع را فراهم می کند، یعنی امکان مجرّد زیستن را به انسانها می دهد،‌ و هم فرهنگ احترام به سبک زندگی دل خواسته افراد را می پروراند، یعنی به جامعه می آموزد که راه شکوفایی و آرامش انسانها فقط از یک کوره راه لگد خورده و مألوف نمی گذرد.

🟢به نظرم سر دیگر طیف هم که تأهل و زندگی زناشویی را غیراخلاقی می داند، راه به افراط می رود. زندگی مطلوب و شکوفاننده برای همه از الگوی واحد پیروی نمی کند. سبک زندگی ای که تو را می شکوفاند چه بسا من را پژمرده کند، و برعکس. بنابراین، اگر فردا فرد مجرّدی را دیدیم به جای آنکه او را به دیده ترّحم یا تردید بنگریم، با خود فکر کنیم شاید او تجرّد را نه به مثابه یک وضعیت تحمیلی یا گذرا بلکه به مثابه یک سبک زندگی خواستنی و ماندگار انتخاب کرده است. و بعد به انتخاب اش احترام بگذاریم.


👤#آرش_نراقی

🟢#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟨 تفاوت استدلال علِّی و استدلال از راه علامت


🔵مثال ۱: تب علامت عفونت است، نه علت عفونت؛ علت عفونت ارگانیسمی مانند ویروس، باکتری، قارچ یا انگل است که از طریق هوا، آب آلوده، نیش حشرات، سرنگ آلوده یا تنفس وارد بدن می‌شود و عفونت ایجاد می‌کند. البته، تب می‌تواند علت نرفتن دانش‌آموز به مدرسه باشد.

🔵مثال ۲: دود علامت آتش است، نه علت آتش‌سوزی؛ علت آتش‌سوزی ممکن است نور شدید خورشید، یک بطری آب معدنی در یک علفزار خشک (که مانند ذره‌بین عمل می‌کند) در یک تابستان بسیار گرم باشد. البته، دود علت آلودگی هواست.

🔵با این دو مثال به‌راحتی متوجه می‌شویم که تفاوت استدلال علِّی و استدلال از راه علامت چیست. استدلال از راه علامت نوعی استدلال استقرایی است که ارتباط بین دو رویداد یا دو پدیده‌ی مرتبط به هم را نمایان می‌کند. این استدلال اثبات می‌کند که حضور یا غیبت یک چیز دال بر حضور یا غیبت چیز دیگری است.‌ به‌عبارت‌دیگر، حضور یک ویژگی دال بر حضور ویژگی دیگری است. به‌قول سعدی: «رنگ رخساره نشان می‌دهد از سر ضمیر.»

🔵استدلال از راه علامت نشان می‌دهد که یک رویداد علت رویداد دیگر نیست، بلکه علامت آن است. برای مثال، پرچمی که تکان می‌خورد نشان می‌دهد که باد می‌وزد، اما علت وزیدن باد اختلاف فشار هوا بین دو منطقه است.

🔵در استدلال علِّی «مقدمه‌»ها بیانگر «علت» و «نتیجه» بیانگر «معلولی» است که از آن «علت» منتج می‌شود. مثلا: «دیر از خواب بیدار شدم، چون ساعت زنگ نزد.»

🔵در استدلال علِّی برخی از رویدادهای علِّی لازم و برخی دیگر کافی‌اند. برای مثال، اگر من ادعا کنم که اکسیژن برای روشن کردن آتش لازم است، منظورم این نیست که اکسیژن باعث روشن شدن آتش می‌شود. بنابراین، اکسیژن شرط لازم است؛ شرط کافی این است که کبریت روشنی را روی کاغذ بیندازیم تا روشن شود. اما کبریت شرط لازم نیست، زیرا با نور خورشید و یک ذره‌بین هم می‌شود آتش روشن کرد.


چرا تشخیص تمایز استدلال علِّی از استدلال از راه علامت مهم است؟


🔵گاهی اوقات ما علت مشکلات را با علامتشان اشتباه می‌گیریم و تلاش می‌کنیم برای حل مشکلات نشانه‌هایشان را برطرف کنیم. در‌این‌صورت مشکلات به قوت خود باقی می‌مانند و ما موقتاً علامت‌هایشان را حذف کرده‌ایم. به‌عبارت‌دیگر، به‌جای اینکه مسئله را حل کنیم، صورت مسئله را پاک می‌کنیم. درواقع، به‌جای اینکه «علت‌درمانی» کنیم، «علامت‌درمانی» می‌کنیم.

🔵برای مثال، بسیاری از مشکلات اعصاب و روان ما از تفکر نادرست ما نشئت می‌گیرند. حال اگر به‌جای اینکه افکارمان را تغییر دهیم یا اصلاح کنیم، داروهای اعصاب و روان مصرف کنیم؛ مشکلمان را به طور ریشه‌ای و اساسی حل نکرده‌ایم و حکایت همچنان باقی‌ست...


👤
#محمدرضا_سلیمی

🔵#تفکر_نقادانه

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟢آغوش


🟢آغوش حقیقی یعنی در اختیار گذاشتن حس امنیت. بازوانی که کودک را در بر گرفته اند از او در برابر همۀ ترس ها دفاع میکنند و در برابر تمام خطرهایی که به تخیل او در می آیند امنیتش را تأمین میکنند.

🟢وقتی آغوش گرفتن واقعاً اصیل باشد، همچنین یک حالت بیرونی نیز هست که آمادگی برای مهرورزی و همدلی با دیگری را نشان میدهد. آغوش یعنی اینکه با آرامش در کنارش خواهیم بود، قضاوت منفی نخواهیم داشت و صبور خواهیم بود تا ببینیم واقعاً مسئله چیست و همه چیز را در پرتویی محبت آمیز خواهیم دید.

🟢نیاز به آغوش یعنی پذیرش این که فرد نمیتواند خودش از پس امور برآید و نیاز به مراقبت، راهنمایی و کمک فردی داناتر و تواناتر را دارد. اینکه فرد نیازمند بازتفسیری مشکلات و اضطراب هایش توسط ذهنی بالغ تر است.

🟢خلاصه این یعنی که در این لحظه من شبيه یک کودک هستم و به کسی نیاز دارم که لحظاتی مثل یک والد رفتار کند.

🟢شکست و هراس همیشه راهشان را به زندگی هر کسی باز میکنند. قرار نیست آغوش برای یک بزرگسال همه چیز را حل کند. اما آغوش یعنی اذعان به اینکه فردی قوی نیز قطعا مواقعی دوست دارد کودک باشد و نباید این رفتار را تحقیر کنیم بلکه با ملاحت و صمیمیت برخورد کنیم.


👤#آلن_دوباتن

🟢#روانشناسی
◀️#آغوش

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🚩در تمام بالا و پایین خیابان‌ها
مردم درد می‌کشند
آن‌ها با درد می‌خوابند
با درد از خواب بیدار می‌شوند
حتی ساختمان‌ها درد می‌کشند
پل‌ها
گل‌ها درد می‌کشند
و هیچ چیز قرار نیست آن‌ها را، ما را، خلاص کند
درد می‌نشیند، درد غوطه‌ور می‌شود، درد منتظر است، درد هست
موسیقی بد است، همین‌طور عشق و نمایشنامه
در این‌جا
همان‌طور که من این نوشته را تایپ می‌کنم
یا آن‌جا
همان‌طور که تو آن را می‌خوانی..
🚩


👤
#چارلز_بوکفسکی
📚
#وضعیت_همیشگی

🟠#بریده_کتاب

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
لقب‌دادن به افراد


🟢وقتی عنوان و لقبی بر انسان‌ها می‌گذاریم نمی‌توانیم آن‌ها را انسان ببینیم‌. می‌گوییم فلانی یهودی است یا افغانی، فکر نمی‌کنیم او هم مثل ماست، یا در اروپا به شرقی‌ها و مخصوصا عرب‌ها می‌گویند موسیاه. همان معامله‌ای که ما با انسان‌هایی می‌کنیم ،که دقیقا مثل ما انسان هستند و می‌گوییم افغانی، دیگران هم با ما می‌کنند.

🟢یا در جوامع مردسالار می‌گویند فلانی زن هست، یا در جوامعی که برده‌دار بودند می‌گفتند فلانی برده است و همین کلمه مجوز رفتاری بود که با آن‌ها می‌کردند. فلانی کافر یا دگراندیش است، فلانی ناراحت است. عناوین و کلیشه‌هایی که روی آدم‌ها می‌گذاریم شباهت‌شان را با ما در نظر ما کم می‌کند.


💚این عنوان و لقب‌دادن‌ها دو اثر دارند:


🟢اثر اول این است که می‌گوید با فلانی لازم نیست ارتباط برقرار کنی. با عنوان او را می‌شناسی و کافی است. مثلا وقتی با شما برخورد می‌کنم و از ظاهر دین، استان، جناح سیاسی و وضعیت مالی شما برای من معلوم نباشد، برای شناختن شما باید با شما صحبت کنم. اما اگر فهمیدم مثلا مذهبی هستید، می‌گویم من ایشان را شناختم و نیازی به ارتباط نیست. اگر فهمیدم هم‌حزب من هستید نیاز به ارتباط نیست چون حتما خوب هستید و اگر هم‌حزب من نبودید معلوم می‌شود که بد هستید.

🟢اثر دومی که دارند تفاوت ما آدمیان را بیش از حدی که هست نشان می‌دهند، ما آدمیان این‌قدر با هم تفاوت نداریم، ایرانی و ژاپنی، فقیر و ثروتمند، قرن نوزدهمی و قرن بیستمی، ولی کلیشه‌ها این را زیاد می‌کنند. وقتی روی کسی عنوانی گذاشتید کم‌کم با او جوری رفتار می‌کنید که آن عنوان صادق می‌آید.

🟢آمریکائیان سیاه‌پوستان را در قرن هجدهم ـ نوزدهم به کشور خودشان آوردند. می‌گفتند این‌ها خیلی خشن هستند و چشم طمع به مال آمریکایی‌ها دارند و می‌توانند به ارباب خیانت کنند. وقتی این دیدگاه جا بیفتد، رفتار بد با سیاه‌پوستان رایج می شود، وقتی با این ها بد برخورد شود ممکن است واکنش خشنی هم نشان دهند، بعد می‌گویند دیدید گفتیم این‌ها خشن هستند.

🟢به این‌ها می‌گویند پیش‌بینی‌های کامروا کننده، یک پیش‌بینی‌های در عالم انسانی وجود دارد که مثلا من در مورد شما می‌کنم با این‌که درست نیستند ولی وقتی براساس این پیش‌بینی با شما رفتار می‌کنم کم‌کم آن پیش‌بینی در مورد شما راست می‌شود درحالی‌که از روز اول دروغ بود.


👤
#مصطفی_ملکیان

🟢#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
‼️وقتی برد-برد معنا نمی‌دهد!


🔴در دهه ۱۹۳۰ در لوییزیانا، مردی که در یک پمپ بنزین کار می‌کرد به دلیل آن که برای دو ماه آماج خنده‌ها و شوخی‌های سایر کارکنان بود، یک روز با تفنگی تمامی کارکنان را کشت. در هیات منصفه‌ی دادگاه، تمامی افراد به جز یک نفر، رای به بی‌گناهی وی دادند، چرا که به عقیده‌ی آنان «اگر از عزت خودش دفاع نمی‌کرد، نمی‌شد اسمش را مرد گذاشت»!

🔴«فرهنگ عزت» (culture of honor) نوع خاصی از فرهنگ است که در آن بزرگترین دارایی یک فرد (عمدتا مرد) شهرت اوست و او مجاز است تا از هر طریقی از آن دفاع کند! دو روان‌پزشک به نام‌های کوهن و نیسبیت، در مطالعات خود نشان دادند این فرهنگ اصلی‌ترین عامل تعیین‌کننده‌ی رفتار افراد آن جوامع است. آن‌ها مشاهده کردند که وقتی فرد قوی‌هیکلی به فرد لاغراندامی که توان مقابله ندارد، در حضور دیگران دشنام می‌دهد، در برخی از جوامع دشنام‌شنونده با صبوری وانمود به نشنیدن می‌کند؛ اما در برخی از جوامع دشنام‌شنونده (حتی وقتی احتمال می‌دهد کتک بخورد) پاسخ می‌دهد، چون احساس می‌کند عزتش بر باد رفته است! دسته‌ی دوم اعضاء «جوامعِ عزت» هستند.

🔴مشکل اصلی در این فرهنگ از زمانی آغاز می‌شود که افراد به مرور موضوعات مختلفی را برابر با عزت بدانند؛ مثلا نوع پوشش طبیعی طرف مقابل یا نوع استقبال طرف مقابل خود را نوعی از توهین به عزت خود برداشت کنند. در این موقعیت است که اعضا «جوامع عزت» وارد تقابل‌ها و حتی نزاع‌های غیرضروری می‌شود، هرچند برخلاف منافع آنها باشد، مانند کتک خوردن از فرد قوی‌تری که دشنام داده است!


🔴چالش دیگر این فرهنگ آن است که، افراد به مرور زمان بیشتر از آن‌که از آبروی خود محافظت کنند، به دنبال حفظ شهرت خود هستند. به عبارت دیگر افراد تلاش دارند تا در مقابل دیدگان سایرین عزتمند دانسته شوند، نه آن‌که واقعا عزت کسب کنند! به همین دلیل این افراد ترجیح می‌دهند بزرگترین باج‌ها را مخفیانه بدهند، ولی در حضور دیگران با آنان محترمانه برخورد شود. زن و مرد در جوامع عزت، از کسی که به او تجاوز کرده است، شکایت نمی‌کند؛ بلکه اگر بتواند او را می‌کشد! کسی که اعتراض یا شکایت می‌کند، با اذعانش عزت خود را خدشه‌دار کرده است!


🔴در مطالعات قوم‌نگاری کمپل نشان داده شد ریشه‌ی این فرهنگ مربوط به تفاوت دو جامعه‌ی گله‌دار و کشاورز است. در جوامع کشاورز، بقای یک کشاورز وابسته به همکاری با دیگران است؛ اما در جوامع گله‌دار، هر فرد همواره در معرض تهدید دائمی دزدیده‌شدن حیوان خود است و به همین خاطر آبروی مرد گله‌دار تنها ارزش فردی او نیست، بلکه مهم ترین دلیل امرار معاش وی نیز هست.


🔴به همین دلیل جوامع گله‌دار به خون بیش از زمین وفادار هستند؛ آن‌ها به دلیل شرایط سخت محیط‌شان، اغلب زندگی قبیله‌ای داشته‌اند. جامعه‌شناسی به نام شیلتون رید نشان می‌دهد که در جوامع کشاورزی جرم و جنایت بیشتر از نوع اقتصادی و در جوامع گله‌داری امری شخصی و مرتبط با عزت است.


🔴منطقِ رفتار در «فرهنگ عزت» براساس کسب بیشترین عزت یا احترام از دیگران است. به همین دلیل است که فرد حاضر است بزرگترین ضررهای اقتصادی، تجاوز و ضربه‌های اجتماعی را بپذیرد، اما در برابر چشم دیگران، و نه در واقعیت، باعزت جلوه کند! فرهنگ عزت تنها ابزاری است که می‌توان از طریق آن رفتارهای نابخردانه را فهمید و دلایل آن را شناسایی و درک نمود.برای جامعه‌ی ایرانی که دیرتر از همه، زندگی عشایری را پشت سر گذارده است؛ و بیش از آن‌که کشاورز بوده باشد، گله‌دار بوده، به شناخت و خودآگاهی جمعی پیش از هر حرکتی نیاز دارد.


🔴در «جوامع عزت»، همکاری‌های متقابل نه به سادگی شکل می‌گیرد و نه قابل درک است؛ همانطور که معنای برنده-برنده به سختی درک می‌شود و همواره در هر همکاری، خود را در تهدید و برد طرف مقابل را باخت خود می‌بینند.اگر بر پایه‌ی مطالعات جهانی، توسعه‌ی فناوری و نوآوری، محصول همکاری‌ها است؛ باید بپذیریم که راهی طولانی در پیش داریم. راهی که پیش از هر چیز نیاز به خودآگاهی جمعی دارد.اگر منفعت و شادی حریف و رقیب را خدشه‌دار شدن عزت خویش می‌دانیم، پس عملا هیچ موقعیت برد-برد پایداری شکل نخواهد گرفت.


🔴فرهنگ عزت نه خوب است و نه بد! نه عامل بدبختی مطلق خواهد بود و نه محرک رشد! بلکه تنها در سایه‌ی یک خودآگاهی جمعی است که می‌توان مشکلات آن را شناخت و از آن بهره برد؛ یعنی منفعت را شفاف تعریف کنیم و هر تمایلی را به اشتباه عزت ننامیم. موفقیت یعنی استفاده از مزیت‌های فرهنگی در برابر چالش‌های آن. هیچ فرهنگی در جهان تنها شامل مولفه‌های مثبت نبوده، بلکه آن جامعه روزی تصمیم گرفته است که بر مولفه‌های مثبت فرهنگی‌اش بیش از مولفه‌های منفی‌اش تاکید ورزد!


👤#امیر_ناظمی

🔴#سیاست

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
چگونه تفکر نقادانه را روزانه تمرین کنیم؟


🔵تفکر نقادانه مهارتی ارزشمند است که به ما کمک می‌کند اطلاعات را به طور موثر تجزیه و تحلیل کرده، استدلال‌های منطقی بسازیم و تصمیمات بهتری بگیریم. خوشبختانه، این مهارت مانند عضله‌ای است که با تمرین مداوم تقویت می‌شود.

💙در اینجا چند راهکار برای تمرین روزانه تفکر نقادانه ارائه می‌کنم:

🔢پرسش‌های هوشمندانه بپرسید

🔵«چرا؟»، هر چیزی که می‌شنوید، می‌خوانید یا می‌بینید را با "چرا؟" به چالش بکشید. به دنبال دلایل و شواهد پشت ادعاها باشید.

🔵«چگونه؟»، فرآیندها و نحوه عملکرد چیزها را زیر سوال ببرید. "چگونه به این نتیجه رسیده‌اند؟" یا "چگونه این اتفاق افتاده است؟"

🔵«چه می‌شود اگر؟»، به دنبال جایگزین‌ها و احتمالات دیگر باشید. "چه می‌شود اگر این فرض اشتباه باشد؟" یا "چه می‌شود اگر رویکرد دیگری را امتحان کنیم؟"


🔢اطلاعات را از منابع مختلف بررسی کنید

🔵به یک منبع اکتفا نکنید، برای هر موضوعی، به دنبال دیدگاه‌های مختلف از منابع معتبر باشید. مقالات، کتاب‌ها، وب‌سایت‌ها و نظرات متخصصان را بررسی کنید.

🔵به دنبال سوگیری‌ها باشید، هر منبعی ممکن است سوگیری خاص خود را داشته باشد. سعی کنید این سوگیری‌ها را شناسایی کنید و آن‌ها را در ارزیابی اطلاعات لحاظ کنید.

🔵منابع را اعتبارسنجی کنید، مطمئن شوید که اطلاعات از منابع قابل اعتماد و معتبر به دست می‌آید. به دنبال اعتبار نویسنده، تاریخ انتشار و وجود شواهد و مدارک باشید.


🔢فرض‌ها و پیش‌فرض‌های خود را به چالش بکشید

🔵به باورهایتان شک کنید، آیا باورهایتان بر اساس شواهد و مدارک هستند یا صرفاً بر اساس عادت و تقلید شکل گرفته‌اند؟ سعی کنید آن‌ها را با دیدی نقادانه بررسی کنید.

🔵احتمال خطا را در نظر بگیرید، هیچ‌کس کامل نیست و همه ممکن است اشتباه کنند. پذیرش این موضوع به شما کمک می‌کند تا ذهن بازتری داشته باشید و به دنبال یادگیری و اصلاح اشتباهات خود باشید.


🔢تحلیل و ارزیابی استدلال‌ها را تمرین کنید

🔵ساختار استدلال را شناسایی کنید، هر استدلال شامل مقدمات و نتیجه‌گیری است. سعی کنید این اجزا را در استدلال‌ها پیدا کنید.

🔵به دنبال مغالطات منطقی باشید، مغالطات منطقی، خطاهای استدلالی هستند که استدلال را ضعیف و غیرقابل اعتماد می‌کنند. با انواع مغالطات آشنا شوید و آن‌ها را در استدلال‌ها شناسایی کنید.

🔵نقاط قوت و ضعف استدلال را ارزیابی کنید، آیا مقدمات به طور منطقی به نتیجه‌گیری منجر می‌شوند؟ آیا شواهد کافی برای حمایت از مقدمات وجود دارد؟


🔢در مورد تجربیات خود تأمل کنید

🔵به طور منظم به تجربیات روزانه خود فکر کنید، چه چیزی یاد گرفتید؟ چه اشتباهاتی مرتکب شدید؟ چگونه می‌توانید در آینده بهتر عمل کنید؟

🔵از اشتباهات خود درس بگیرید، اشتباهات فرصتی برای یادگیری و رشد هستند. سعی کنید از اشتباهات خود درس بگیرید و آن‌ها را تکرار نکنید.


🔢با دیگران بحث و گفتگو کنید

🔵به نظرات دیگران گوش دهید، حتی اگر با نظرات دیگران موافق نیستید، به آن‌ها با دقت گوش دهید. سعی کنید دیدگاه آن‌ها را درک کنید.

🔵در بحث‌ها مودبانه و منطقی رفتار کنید، از توهین و پرخاشگری خودداری کنید و به جای آن از استدلال‌های منطقی برای بیان دیدگاه خود استفاده کنید.


🔵تمرین روزانه این راهکارها به شما کمک می‌کند تا تفکر نقادانه خود را تقویت کرده و در نهایت به فردی متفکرتر و آگاه‌تر تبدیل شوید. فراموش نکنید که تفکر نقادانه یک فرآیند مداوم است و نیازمند صبر و تلاش است.

🔵#تفکر_نقادانه

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
والدی ازم پرسید، چطور سلامت روان بچه‌ام رو بالا ببرم؟


🟢گفتم، با انتخاب اینکه مثل یه والد آگاه با بچه رفتار بکنی، یا یه والد ناآگاه. پرسید: چطور یعنی؟. گفتم، مرز بین یه والد آگاه و ناآگاه در اینه که یه والد آگاه:


طیف مختلف احساسات بچه رو تایید می‌کنه، نه سرکوب.

🟢پس وقتی اتفاق ناخواسته‌ای افتاد و اشک بچه دراومد، به جای گفتن:
"مرد که گریه نمی‌کنه!"، "باز بچه شدی!"، بسه دیگه خسته‌م کردی، میگه: "عشق من بیا بغلم ببینم چی شده!"، "اگه گریه کردن حالت رو خوب می‌کنه گریه کن".


یه والد آگاه می‌دونه که هر بچه‌ای متفاوت و منحصر به فرده.

🟢پس به جای مقایسه‌های نابرابر و اشتباه و گفتن: "داداشت رو ببین!"، "دختر خاله‌ت رو ببین!"، "بچه همسایه رو ببین!"، میگه: "من تو رو همینطوری که هستی دوست دارم و قرار نیست شبیه کسی بشی".


یه والد آگاه مدیریت خشم بلده.

🟢پس به جای گفتن: ایندفعه پاشم دیگه رحم نمی‌کنما!، مثل اینکه دلت کتک می‌خواد!، واکنشش اینه: وقتی متوجه شد عصبی شده؛ چند تا نفس عمیق میکشه، مدت کوتاهی از صحنه دور میشه و بلافاصله بعد از پایین اومد سیستم سمپاتیکش میاد و شروع میکنه به حرف زدن، نه تهدید کردن.


یه والد آگاه می‌دونه که برچسب زدن به آدم‌ها، می‌تونه مسیر آینده اونها تغییر بده.

🟢پس به جای گفتن: عین بابات شدی!، عین مامانتی!، دست و پا چلفتی، به وقت اشتباه، به بچه اعتماد به نفس میده و میگه: اشکال نداره که، همه ما آدمیم و اشتباه می‌کنیم. بازم بیشتر تلاش کن عزیزم.


یه والد آگاه می‌دونه که آدم‌ها ظرف محبت دارن و هر روز باید شارژ بشن.

🟢پس به جای گفتن: برو اونور بابا!، بچه شدی!، تو دیگه بزرگی بوس و بغل چیه، هر روز بچه‌ش رو بغل می‌کنه، ماچش می‌کنه، بوسش می‌کنه و میگه: تو آرامش منی عزیزم


یه والد آگاه می‌دونه که هر کلامش روی عزت نفس بچه اثر داره.

🟢پس به جای گفتن: اینجوری می‌خوای انجامش بدی؟!، گند زدی که!، از تو اینکاره در نمیاد بابا!، بیا برو اونور، به بچه عزت نفس میده که فارغ از هر نتیجه‌ای، تو برام دوست داشتنی و عزیز و قابل احترامی.


یه والد آگاه به جستجوگری‌های بچه‌ش احترام می‌گذاره.

🟢پس به جای گفتن: بزرگ شدی یاد می‌گیری!، هنوز زوده برات، میگه: بیا کنار دست خودم وایستا بدون اینکه آسیبی به چیزی یا کسی بزنیم ببینیم چطور میشه اینکارو انجام داد و بیا با هم انجامش بدیم.


و دست انتها یه والد آگاه میدونه که اولین و مهم‌ترین الگوی بچشه.

🟢پس به جای گفتن: ای بابا!، از ما که گذشت. ما که سوختیم و تموم شدیم و ...، میدونه که هر روز باید روی خودش کار کنه و مهارت‌ها و توانمندی‌ها و عزت نفس‌ش رو جدی بگیره. پس دست از تلاش برای بهتر شدن خودش برنمی‌داره.


👤#امید_امانی

🟢#روانشناسی

#عصیانگر | OSIANGAR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/01/04 09:56:53
Back to Top
HTML Embed Code: