tgoop.com/philosophyofss/26
Last Update:
فلسفه و خودآگاهی جامعهشناسی (۲)
توجیه یکتایی این هستی بازسازیشدهٔ تاریخی، در همهٔ صورتهای متفاوتش، بیش از استناد به رخدادهای تاریخی عینی، به فلسفه محتاج است که این جهان و تجربه را مفهومپردازی و توجیه کند تا این امکان حاصل شود که بهعنوان نوعی زمانمکان جدید، نام و حیاتی بیابد و به امور معنابخشی کند.
حتی اگر از موضعی انتقادی نپذیریم که هستی مستقلی بهعنوان جهانتجربهٔ مدرن وجود دارد، در بازنمایی و ترسیم این مفهوم در آرای فیلسوفان مدرن نمیتوان تردید کرد. فلسفهٔ مدرن از کانت به بعد، نوعی خودفهمی در باب این عصر جدید و لوازم معرفتی و وجودی آن است که تا مدتها و حتی تا به امروز، داعیهٔ جهانشمولی دارد و در اندیشهٔ هگل به اوج خود رسید؛ زیرا به نظر میرسد برای او مدرنیته شرط امکان امر معقول است و همانطور که هابرماس میگوید، مدرنیته در هگل به خودفهمی رسیده است. بهطورکلی، میتوان گفت میراث ایدئالیسم آلمانی و نقدهای منتقدانش، در تکوین جامعهشناسی پوزیتیویستی و تفهمی و انتقادی مهمترین نقش را ایفا کرده است.
تحدید مفهومی مدرنیته و فرض وجود زمانفضای مدرن آن هم بهعنوان شرط معرفت، راه را برای ظهور جامعهشناسی باز کرده است. چنانکه گفتیم، جامعهشناسی، علم شناخت جامعهٔ مدرن تلقی میشود و در حالی که از یک طرف دلمشغول مسائل نوظهور آن است، از طرف دیگر، علمبودن خود را مدیون نوع و نظام خاصی از اندیشیدن است.
الهام ربیعی
@philosophyofss
#خودآگاهی_جامعه_شناسی
#فلسفه
#بحران_مشروعیت
#مدرنیته
#تجربه_مدرن
#جستار
BY فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
Share with your friend now:
tgoop.com/philosophyofss/26