PHILOSOPHYOFSS Telegram 293
علمی که جامعه‌شناسان از آن سخن می‌گویند، چگونه علمی است؟

بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی اعتقاد داشتند جامعۀ جدید موجد علم جدید است و حتی جامعه‌ای است که تن به مطالعه علمی می‌دهد یا به عبارت بهتر علم همان «تأمل در خود جامعه مدرن است. اگر مجال یافته‌ایم که جوامع گذشته را نیز با دیدی علمی بسنجیم، سبب، ابزاری است که جامعۀ جدید در اختیار ما نهاده است.

مارکس معتقد بود شناخت آناتومی انسان مقدمۀ درک آناتومی میمون است و دورکیم نشان داد که علم جدید رازگشای طبقه‌بندی‌های بدوی است. هستی‌شناسی اجتماعی و معرفت‌شناسی را فقط به‌طور تحلیلی می‌توان از هم جدا ساخت، نه به‌طور بنیادی. آشکار است که همۀ جامعه‌شناسان به هستی‌شناسی اجتماعی و معرفت‌شناسی واحدی قائل نبوده‌اند.

تفاوت‌هایی وجود دارد میان ماتریالیسم و جمع‌گرایی و روش دیالکتیکی مارکس و لاادری‌گری و جمع‌گرایی و روش پوزیتیویستی دورکیم و لاادری‌گری و فردگرایی و روش وبر که نشئت‌گرفته از فلسفۀ تفهمی آلمانی است. اگر چنین باشد، وجه مشترک آن‌ها در چیست و علمی که آنان از آن سخن می‌گویند، چگونه علمی است؟

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که شاید بتوان گفت بحث دربارۀ روش به عمده‌ترین مبحث فلسفی و جامعه‌شناختی مبدل شده است و مقولات چنان صیقل یافته و دقیق شده‌اند که اطلاق آن‌ها به اثر هر عالم و مکتبی بحث‌های مدرسه‌ای پر طول و تفصیلی به دنبال خواهد داشت.

مارکس را پوزیتیویست خوانده‌اند و از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او ابراز شادمانی کرده‌اند (ماکس آدلر، ۱۹۷۸؛ باتامور، ۱۳۷۳) یا برعکس، از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او انتقاد کرده‌اند (ولمر، ۱۹۷۴) و گروهی نیز او را دیالکتیسین و ضدپوزیتیویست نامیده‌اند (لوکاچ، ۱۹۷۳؛ گلدمن و آدورنو ۱۹۷۶). دورکیم را رئالیست‌پوزیتیویست (کیت و یوریه، ۱۹۷۸) و شهودی‌تجربی (مسترویچ، ۱۹۹۱) و پوزیتیویست (رکس، ۱۹۶۹) قلمداد کرده‌اند و وبر را پوزیتیویست و طرفدار مکتب تفهمی و تاریخ‌گرا نامیده‌اند.

ما به تناظر میان هستی‌شناسی اجتماعی و روش‌شناسی اشاره کردیم؛ کشیدن خط فاصل میان این دو بسیار دشوار است: آیا فی‌المثل تاریخ‌گرایی نوعی بینش است یا روش؟ به انحای گوناگون می‌توان به این پرسش پاسخ داد؛ کارل پوپر آن را نوعی روش می‌داند و میشل فوکو نوعی بینش.

از نظر ما وجه مشترک این متفکران آن است که همگی وارث جهان‌بینی علمی عصر روشنگری‌اند. رساترین تعریفی که از روشنگری شده است از آن ایمانوئل كانت بوده است. کانت روشنگری را چنین تعریف می‌کند:
«روشنگری همانا به‌درآمدن انسان از حالت کودکی است که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از به‌کارگرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم که نبود عزم و شجاعت در به‌کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری» (كانت، ۱۳۷۰: ۴۹).

برشی از کتاب
خرد جامعه‌شناسی
اثر یوسف اباذری

#روش‌_شناسی
#هستی_شناسی
#معرفت_شناسی
#برش_کتاب

@philosophyofss



tgoop.com/philosophyofss/293
Create:
Last Update:

علمی که جامعه‌شناسان از آن سخن می‌گویند، چگونه علمی است؟

بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی اعتقاد داشتند جامعۀ جدید موجد علم جدید است و حتی جامعه‌ای است که تن به مطالعه علمی می‌دهد یا به عبارت بهتر علم همان «تأمل در خود جامعه مدرن است. اگر مجال یافته‌ایم که جوامع گذشته را نیز با دیدی علمی بسنجیم، سبب، ابزاری است که جامعۀ جدید در اختیار ما نهاده است.

مارکس معتقد بود شناخت آناتومی انسان مقدمۀ درک آناتومی میمون است و دورکیم نشان داد که علم جدید رازگشای طبقه‌بندی‌های بدوی است. هستی‌شناسی اجتماعی و معرفت‌شناسی را فقط به‌طور تحلیلی می‌توان از هم جدا ساخت، نه به‌طور بنیادی. آشکار است که همۀ جامعه‌شناسان به هستی‌شناسی اجتماعی و معرفت‌شناسی واحدی قائل نبوده‌اند.

تفاوت‌هایی وجود دارد میان ماتریالیسم و جمع‌گرایی و روش دیالکتیکی مارکس و لاادری‌گری و جمع‌گرایی و روش پوزیتیویستی دورکیم و لاادری‌گری و فردگرایی و روش وبر که نشئت‌گرفته از فلسفۀ تفهمی آلمانی است. اگر چنین باشد، وجه مشترک آن‌ها در چیست و علمی که آنان از آن سخن می‌گویند، چگونه علمی است؟

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که شاید بتوان گفت بحث دربارۀ روش به عمده‌ترین مبحث فلسفی و جامعه‌شناختی مبدل شده است و مقولات چنان صیقل یافته و دقیق شده‌اند که اطلاق آن‌ها به اثر هر عالم و مکتبی بحث‌های مدرسه‌ای پر طول و تفصیلی به دنبال خواهد داشت.

مارکس را پوزیتیویست خوانده‌اند و از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او ابراز شادمانی کرده‌اند (ماکس آدلر، ۱۹۷۸؛ باتامور، ۱۳۷۳) یا برعکس، از وجود عناصر پوزیتیویستی در آثار او انتقاد کرده‌اند (ولمر، ۱۹۷۴) و گروهی نیز او را دیالکتیسین و ضدپوزیتیویست نامیده‌اند (لوکاچ، ۱۹۷۳؛ گلدمن و آدورنو ۱۹۷۶). دورکیم را رئالیست‌پوزیتیویست (کیت و یوریه، ۱۹۷۸) و شهودی‌تجربی (مسترویچ، ۱۹۹۱) و پوزیتیویست (رکس، ۱۹۶۹) قلمداد کرده‌اند و وبر را پوزیتیویست و طرفدار مکتب تفهمی و تاریخ‌گرا نامیده‌اند.

ما به تناظر میان هستی‌شناسی اجتماعی و روش‌شناسی اشاره کردیم؛ کشیدن خط فاصل میان این دو بسیار دشوار است: آیا فی‌المثل تاریخ‌گرایی نوعی بینش است یا روش؟ به انحای گوناگون می‌توان به این پرسش پاسخ داد؛ کارل پوپر آن را نوعی روش می‌داند و میشل فوکو نوعی بینش.

از نظر ما وجه مشترک این متفکران آن است که همگی وارث جهان‌بینی علمی عصر روشنگری‌اند. رساترین تعریفی که از روشنگری شده است از آن ایمانوئل كانت بوده است. کانت روشنگری را چنین تعریف می‌کند:
«روشنگری همانا به‌درآمدن انسان از حالت کودکی است که گناهش به گردن خود اوست. کودکی یعنی ناتوانی از به‌کارگرفتن فهم خود بدون راهنمایی دیگران و اگر علت این کودکی نه فقدان فهم که نبود عزم و شجاعت در به‌کارگیری فهم خود بدون راهنمایی دیگران باشد، گناه آن به گردن خود انسان است. شعار روشنگری این است: جسارت آن را داشته باش که فهم خود را به کار گیری» (كانت، ۱۳۷۰: ۴۹).

برشی از کتاب
خرد جامعه‌شناسی
اثر یوسف اباذری

#روش‌_شناسی
#هستی_شناسی
#معرفت_شناسی
#برش_کتاب

@philosophyofss

BY فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران


Share with your friend now:
tgoop.com/philosophyofss/293

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? How to Create a Private or Public Channel on Telegram? It’s yet another bloodbath on Satoshi Street. As of press time, Bitcoin (BTC) and the broader cryptocurrency market have corrected another 10 percent amid a massive sell-off. Ethereum (EHT) is down a staggering 15 percent moving close to $1,000, down more than 42 percent on the weekly chart. best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg Invite up to 200 users from your contacts to join your channel
from us


Telegram فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
FROM American