tgoop.com/philosophyofss/39
Last Update:
فلسفه به چه کار علوم می آید؟ (۲)
۲. اثبات برخی پیشفرضها
همۀ علوم درصدد بیان قوانینی دربارۀ موضوع یا موضوعاتی هستند که مطالعه میکنند. طبیعی است این قوانین از دل استدلالها و استنتاجها بیرون میآیند و هر استدلال و استنتاجی دو بخش اصلی دارد: صورت و ماده. منظور از صورت، چگونگی قرارگرفتن مفاهیم در گزارهها و شیوۀ همنشینی گزارهها در کنار یکدیگر است. ماده نیز به محتوای گزارهها اطلاق میشود.
برای دستیافتن به قانونی درست و مطابق با واقع باید استدلال از صورتی معیار و مادهای درست برخوردار باشد. مواد استدلال مربوط به خودِ علم است؛ اما صورتِ استدلال فقط در تخصص علم منطق است و هیچ دانش دیگری در این زمینه نمیتواند درستیِ صورتِ استدلال را بسنجد. بنابراین، همۀ علوم در این زمینه و برای اعتباربخشیدن به قوانین و احکامی که صادر میکنند، به علم منطق نیازمندند.
به بیان دیگر، قوانینِ منطقیِ استنتاج، از پیشفرضهای همۀ دانشهایی به شمار میروند که بهنحوی با استدلال سروکار دارند و اگر اهالی هر علمی این پیشفرضها را بهدرستی و بهدقت در استدلالهای خود به کار نبندند، به نتایج نادرستی دست مییابند و هرگز نمیتوان دستاورد نظری آنها را علم خواند.
حال، به این پرسش باید چه پاسخی داد: آیا علوم افزون بر اینکه به پیشفرضهای منطقی نیاز دارند، به پیشفرضهایی فلسفی هم وابستهاند؟ بله، چنین پیشفرضهایی وجود دارد و علوم برای بهکارگرفتن آنها به فلسفه نیازمندند؛ زیرا درصورتیکه این پیشفرضها بدیهی نباشند تا زمانی که فلسفه آنها را اثبات نکند، علوم نمیتوانند از آنها استفاده کنند.
مثلاً قانون امتناع تناقض و قانون علیت و قانون قانونمندبودن جهان و قانون توانمندبودن انسان برای شناخت جهان، نمونههایی از این پیشفرضهای فلسفی علوماند. البته، دو قانون اول، یعنی تناقض و علیت، بدیهیاند و نیازی به اثبات ندارند و فلسفه باید راز بدیهیبودن آنها را آشکار کند.
چرایی نیازمندبودن علوم در این قوانین به فلسفه هم نکتۀ مهمی است. علوم در پی شناسایی پدیدههایی هستند که مطالعه میکنند؛ پس این پیشفرض را پذیرفتهاند که میتوان پدیدههای موجود را شناخت؛ اما فلسفه به درستی و نادرستی خودِ این پیشفرض میپردازد و از امکان شناخت و ماهیت شناخت بحث میکند؛ زیرا شناخت یکی از مسائل محوری فلسفه به شمار میآید.
همچنین، یکی از اهداف همۀ علوم، تدوین قوانین پدیدهای است که آن را مطالعه میکنند؛ یعنی این پیشفرض را پذیرفتهاند که جهان قانونمند است؛ اما فلسفه همین پیشفرض را محل پژوهش قرار میدهد و میکوشد به این پرسش پاسخ دهد: آیا واقعاً جهان قانونمند است یا قوانین زاییدۀ ذهن انسان است و آنها را به جهان نسبت میدهد؟
سرانجام اینکه همۀ علوم درصدد تبیین پدیدهها هستند؛ یعنی روابط علّیمعلولی موجود بین پدیدهها را کشف میکنند؛ بنابراین، وجود رابطۀ علّیمعلولی را پیشفرض گرفتهاند و آن را پذیرفتهاند؛ اما هیچکدام دربارۀ خودِ این پیشفرض بحث نمیکنند. طبیعی است اگر چنین رابطهای وجود نداشته باشد، تلاش برای یافتن مصادیق آن بیمعناست. فلسفه به خودِ رابطۀ علّیمعلولی میپردازد و آن را اثبات میکند و راه علوم برای یافتن مصادیق آن در پدیدههای گوناگون را هموار میسازد.
سیدمحسن ملاباشی
@philosophyofss
#فلسفه
#فلسفه_علم
#فلسفه_علوم_اجتماعی
#هستی_شناسی
#معرفت_شناسی
#جستار
BY فلسفه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
Share with your friend now:
tgoop.com/philosophyofss/39