tgoop.com/planut/20
Last Update:
پول حکومتی یا پول خصوصی؟
یک قرائت متفاوت از پول خودجوش
یک سوال کمتر بررسی شده درباره چیستی پول، این است که آیا پول ارزش ذاتی دارد؟ بهعبارت دقیقتر، آیا ارزشی که برای پول متصور هستیم، واقعی است؛ یعنی آیا خودِ پول (چه با رویکرد ذهنیتگرایانه و چه براساس نظریه ارزش کار) ارزش دارد؟ یا اینکه پول صرفاً یک مطالبه یا بدهی است؟ بهسخن دیگر، آیا پول صرفا حامل یک ارزشی است که صادرکننده آن به طلبکار خود انتقال میدهد؛ یعنی آیا پول همان قدرت خرید است؟
پاسخ اینها دو طیف کاملا متفاوت پولی را نشان میدهد: نگاه نخست که به پول کالایی نزدیک است و ارزش را -ولو بهطور ذهنی- در درون خود کالا میداند، مورد قبول نئوکلاسیکها و اتریشیها، و البته جریان آکادمیک است؛ اما ما میخواهیم دیدگاه نسبتا مغفول دوم را کمی باز کنیم.
ابتدا با بیان جامع جفری اینگام شروع کنیم که درباره نگاه اقتصادیِ گئورگ کنَپ که معتقد بود پول، اولا، یک ژتون حمل واحدهای ارزش انتزاعی (و ذهنیتگرایانه) است و ثانیا، با تایید حکومتی به پول تبدیل میشود:
"[برداشت کنپ از پول] موجب اعلام تکفیر او از سوی نظریهپردازان اقتصادی -از قبیل منگر و فون میزس- شد. آنان بهشدت از این فکر که حکومتها میتوانند قدرت خرید پول را ایجاد کنند،انتقاد کرده و پافشاری کردند که ارزش فقط در مبادله میتواند پدید آید. با این حال... همان نظریهپردازان اقتصادی نتوانستند توضیح دهند که چرا تمام کالاهای دارای ارزش، به پول تبدیل نمیشوند یا چرا *کالاهای* خاص که فاقد ارزش مبادله هستند (مثلا کاغذ)، قدرت خرید داشتهاند. نظریهپردازان اقتصادی نتوانستند در میان اظهار خشم خود، بهتمایز مهم در حرفهای کنپ -بین ارزندگی و ارزش- پی ببرند. پول دارای مشخصه ویژه ارزندگی یا معتبر بودن است که در مقابل ارزش ویژه یا قدرت خرید پول قرار دارد. حکومتها با پذیرفتن ژتونها بهعنوان وسیله پرداخت مالیات و استفاده از آن برای انجام خریدهای خود، این ویژگی ارزندگی را به پول منتقل میکنند."(۱)
حال، نقد میزس چه بود؟ میزس با نقد پول نومینالیستی -که بهزعم او پولی بود که ارزش آن از بیرون یا بهصورت دستوری تعیین میشود- میگفت: "نظریه نومینالیستی پول مدعی است که واحد پولی با هر میزانی از پیشرفتگی یک واحد کالای ملموس نیست که بتوان آن را با اصطلاحات فنی مناسب تعریف کرد بلکه یک مقدار ارزش اسمی است که در مورد آن هیچ چیز نمی توان گفت مگر این که توسط قانون ایجاد شده است."(۲) نقد میزس پاسخگوی مدعای اینگام نیست. چراکه میزس در این بیانات خود علیه پول نومینالیستی، همچنان از درک تمایز بین ارزش و ارزندگی عاجز است.(۳) برای همین دقت ندارد که پول نومینالیستی، مایه وضع پولشدگی است، نه ارزشمندی پول.
بر نقدهای اینگام میتوان سوالات زیر را هم اضافه کرد:
اگر دولت نمیتواند پول را ایجاد کند، پس پول رایج ایجاد شده بهآن قبولانده شده، در حالیکه چنین چیزی امکانپذیر نیست؛ نهاد قدرت برای سیطره بر اقتصاد هیچگاه اجازه چنین چیزی را نمیدهد، برای همین دولتها هیچوقت دنبال کنارزدن پول موجود نبودند، چون پول رایج، پول رقبایشان نبوده است. (واضح است که، اینکه دولتی با دولت قبلی مشکل داشته یا با کشوری با پول رایج دیگر جنگ داشته و موجب تغییرات پولی شده ناقض حرف بنده نیست) از طرف دیگر، این امکان نیز وجود ندارد که اگر پول رایج خصوصی است، عرضه آن دولتی باشد! بنابراین بحث ارزندگی یا اعتبار، با مقوله ارزش یکی نیست و اصلاً یک مسئله اجتماعی و متاثر از نهاد قدرت است.
بنابراین، ورود از دنیای تهاتر به دنیای پولی بدین نحو بوده که حکومتها برای اخذ مالیات، نیازمند پول بودند، چون مالیاتی بر پایه گاو و گوسفند بهدرد آنها نمیخورد، پس پول (بدهی) را منتشر کردند تا بتوانند مالیاتستانی کنند. نکته مهم اینجاست که استفاده از پول زمانی سودمند است که همه پولبودن پول را قبول کنند، در اینجا روش شناسی نئوکلاسیک و اتریشی دچار دور منطقی میشود، چون: پول بخاطر سودمندی، پول است و چون پول شناخته شده، سودمند است!! فرض شکل شکلگیری پول در بازار آزاد این مشکل را دارد.
حالا بیاییم سراغ نکته نهایی: آیا پولی که مقبولیت خود را توسط نهاد قدرت کسب کرده، غیرخودجوش است؟ بماند 😉
پینوشت:
(۱)ماهیت پول، جفری اینگام، ص۹۰
(۲)میزس پول نومینالیستی را بهنوعی پول آبجکتیوتر جلوه میدهد، چون ارزشش از بیرون است؛ اما اتفاقا این پول، سابجکتیوتر از آنچه خودش بدان معتقد است، میباشد: اگر ارزش از اذهانی که خارج از کالا هستند بدست نیاید، باید یک ارزش ذاتی وجود داشته باشد که از آن حاصل شود. چنین مدعایی نهتنها آبجکتیوستی است بلکه با خود نظریه ارزش ذهنی اتریشی هم تعارض دارد. خلاصه اینکه هر نظریهای که تعیین ارزش را در خارج از خود کالا نداند آبجکتیویستی است.
(۳)نظریه پول و اعتبار میزس، گری نورث، ص۶۶
BY فنا یا بقا در جوامع
Share with your friend now:
tgoop.com/planut/20