tgoop.com/rashedansari/1779
Last Update:
گیر کردن در پیش آمد!
نوشته ی: راشدانصاری
نمی دانم برای شما هم پیش آمده است یا خیر؟ برای بنده که خوشبختانه پیش آمده است! البته شاید برای شما نیز پیش آمده باشد، که ما اطلاع نداشته باشیم. چه می شود کرد پیش آمد(پیشامد) است دیگر! خواهی نخواهی پیش می آید. حال آن که چه چیزی امکان دارد پیش بیاید، خدا عالم است. چرا که بنده پیشگو نیستم و از علم رمالی(رمل و اسطرلاب و ...) نیز چیزی سر در نمی آورم. اما آن قدر می دانم که هر چه هست پیش آمد، حادثه یا سوانحی است که هر آن ممکن است سراغ آدمی زاد بیاید. و جالب آن که در هنگام آمدن بی خبر پیش می آید.
این را نیز پیشاپیش عرض کنم که برای پیش آمد فرقی نمی کند از کجا بیاید. یعنی ممکن است از هوا، زمین، جلو، طرفین(چپ و راست) پیش بیاید. یعنی از هر سمتی که بیاید، باز هم پیش آمد است! حتی تعدادی از دانشمندان مکتب "پیش آمدیسم!" پیشبینی کردهاند این احتمال وجود دارد که پیش آمد گاهی اوقات بی خبر از پشت بیاید. درست شبیه خودرویی که از پشت به خودروی شما می زند و هنگامی که به راننده مزبور اعتراض می کنید، به ویژه اگر خانم محترمی باشد؛ میگوید:" چی کار کنم آقا؟ پیش میاد دیگه...!" البته در این گونه مواقع دیگر پیش آمد نیست بلکه پُشت آمد است...
این جاست که قبل از سرکارخانم ِ راننده ی پشتی، باید "پیش دستی" کنیم و به قول شهریار بگوییم:
"جز وصف پيش رويت در پشت سر نگويم/
رو کن به هر که خواهى گل پشت و رو ندارد"
ربطش را خودتان پیدا کنید!
خلاصه زندگی است و هزار جور پستی و بلندی و تلخی و شیرینی و انواع و اقسام پیشامدها(پیش آمدها).
گاهی هم انسان خودش به استقبال پیش آمد می رود.شاعری خوش خیال در زمان های بسیار دور گفته است :"هر چه پیش آید خوش آید..." البته این مصراع به مرور زمان به ضرب المثل تبدیل شده است. یعنی برای نامبرده (شاعرِ فوق) فرقی نمی کرده چه پیش می آید. درست مثل برخی ملت های برخی کشورهای غربی که هر بلایی سرشان بیاید، می گویند پیش آمد است دیگر...
با این مقدمه کوتاه باید بگویم شاید برای شما پیش آمده باشد که روزی در یک جایی گیر کرده باشید. مثل گیر کردن در ترافیک، گیر کردن در صف دریافت یارانه مقابل عابر بانک و گیر کردن بین مسافران مترو هنگام سوار شدن، گیر کردن در حمام و سرویس بهداشتی به خاطر قطع شدن یک هویی آب و همچنین گیر کردن پشت چراغ قرمز، یا مثل گیر کردن ِ کلید در قفل.(که البته ربطی به کلیدِ جناب روحانی و قفل مملکت ندارد!).
و یا گیر چیزی بودن: مثل گیرِ امضای رییس بانک بودن برای دریافت وام،
و یا گیرِ ...
چه میشود کرد، پیش می آید دیگر. البته گیرهای دیگری هم وجود دارد. مانند: گیر یا گرفتگی مجرای فاضلاب و یا گیر دادن مامور به دخترخانم های بیحجاب و شل حجاب و در نهایت گیر افتادن و گیر کردن در خودروی "وَن". حتی گیر ِ مو هم نوعی گیر است. اما این گیر کردنی را که قصد داریم به طور شفاف به آن بپردازیم و امکان دارد برای عدهای پیش بیاید و یا آمده باشد، با آن گیر کردن هایی را که عرض کردیم زمین تا آسمان فرق دارد. بنده به شخصه معتقدم آدم یک ساعت که هیچ اگر دَه ساعت در ترافیک گیر کند و حتی ساعتها در صف سوار شدن اتوبوس و مترو معطل شود و یا... بهتر است از این که گیرِ آدم های "گیری" بیفتد که دوست دارند شما حتی برای لحظهای آن جایی را که مدنظر است گیر کنید.
به فرض مثال شما در یکی از کشورهای آفریقایی در آن جای مورد اشاره گیر کرده اید، یا گیر دادهاند فرقی نمیکند و عدهای مردم آزار از قبل با خودت و خانواده ات دشمنی داشته اند نیز چیزهایی را سر هم کرده اند تا شاید حسابی به شما گیر داده شود. هر چند تیرشان به سنگ بخورد. به هر حال این چیزی را که می خواستم بگویم که تا دقایقی پیش از این می خواستم عرض کنم که می خواهم بگویم ولی نمی دانم چه شد که یک هویی می خواهم تبدیل شد به " می خواستم" و مثل بغضی در گلویم گیر کرده است. - این هم نوعی گیر کردن است دیگر.. - باور بفرمایید با اشاره ی جناب مدیرمسئول روزنامه از اتاق فرمان، در راستای "پیشگیری" از توقیف و گیر دادن به روزنامه، پاک فراموش کردم بعد از این مقدمه ی طولانی حرف اصلی را بزنم. بدجوری ترمزم را کشید! بلانسبت مثل چی؟ آهان مثل (اسب!) در گِل گیر کردم..!(این هم نوعی گیر کردن است).
ولی خودمانیم اگر چه حرف دل مان را نتوانستیم بزنیم، ولی خوشبختانه "ستون" طنز ِ امروزمان را به هر جان کندنی که بود نوشتیم. همین.
#خالوراشد
@rashedansari
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1779