tgoop.com/rashedansari/1793
Last Update:
مدح «خالوشاه» راشدانصاری
دیدی تو اگر به رَه زمانی
خالوی مرا به دیدهبانی(۱)
یا دیدی از او در این حوالی
ردّی ، اثری ، خطی ، نشانی
از من برسان درود و گویَش:
تو خندهی تلخِ بیخ جانی
گو ای دل و جان خستهی ما
ای بانگ بلند بیزبانی
بار نمکت همیشه قند است
از بس که ملیحه میپرانی
میریزد از آن دهان لقّت(۲)
طنزیمه و مشک و لنترانی
اما چه بگویم از زمانه !
تو خود همه نانوشته دانی
با بال و پر شکسته پرواز
ای وایِ دل از غم نهانی !
در باغ خزانی زرایران
چون غنچهی دلفسرده مانی
ای کاش ! بهار باز روید
از مشرق فصل زندگانی
ای کاش دوباره دشت میهن
آوازه شود به گل مکانی
آهو بچمد به پایکوبی
بلبل به سرود و نغمهخوانی
ای کاش تو باز سبز گردی
گل بار دهی به شادمانی
پی نوشت:
۱- دهستان دیده بان زادگاه خالوراشد.
۲- دهنِ لقی که جرأت گفتن ناگفتهها را بدون پروا دارد.
«آغالی جُوات» ناصر قاسمی- حاجی آباد
خرداد ۴۰۲
https://chat.whatsapp.com/JNhA2F6MWwy1nNe2fH3HMA
BY راشد انصاری
Share with your friend now:
tgoop.com/rashedansari/1793