RMANSOURI_IR Telegram 526
زمان و وقت– ۳
پریشان‌گویی، هنر، دانش، و علم
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳
rmansouri.ir

• عرفا سرگردان و غوطه‌ور در عشق شدند. وَتَدی دیگر شدند پس از فردوسی، وتدی نه در معنای متعارف عرفان برای فرد که وَتَدی جمعی و اجتماعی. معنای عرفانی وتد برای فرد را به نیاز اجتماع برکشیده‌ام. در این معنی، وتد موازی و مترادف می‌شود با «مِم» فرهنگی. خِرد و همتِ فردوسی منجر شد به حفظ و گسترش زبان فارسی که ابزار تفکر ما را نگاه‌داشت- وتدی که بخشی از ایرانیت ما را حفظ کرد و متمایز نگاهمان داشت. عرفا با استفاده از همین زبان بخش دیگر وجود ما را- انسان دوستی و طبیعت دوستی ما را- نگاه داشتند؛ نگذاشتند به ورطهء وحشی‌گری درغلطیم: دو وتد و دو مِم!

• غفلت نکنیم از درک انحراف‌ و انحطاط پساسلجوقیانی که منجر به برامدن اثر نامنظور پریشان‌گویی عرفای ما شد که به‌مرور به اوج رسید و جَفْر و حروفی‌گری و نُقطَوی‌گری سکهء روز شد- آثارش هنوز در منش فکری ما ایرانیان از جمله در نهادهای مثلا انقلابی مانند شورای انقلاب فرهنگی و نهادهای حوزوی آشکار است. علم را از دو نوعِ اکتسابی یا وَهَبی- بر مبنای کشف و شهود- دانستند و می‌دانند. و با این گزاره که پای استدلالیون چوبین بود، علمِ اکتسابی را هم نفی کردند و بر طبل مکاشفه و شهود کوبیدند. غافل از این‌که آنچه اکتسابی است دانشِ علمی است نه خود علم به معنی نوآوری و ابتکار و جدیت در تفکر و خردمندی که ریشه در کارهای خوارزمی و بیرونی و ابن‌هیثم داشت و امروزه تجلی و جهش پسانیوتونی آن را در هوش مصنوعی و رایانش و ترادیسی نقش انسان بر زمین می‌بینیم.

• این جبر تاریخ و جغرافی- این انحطاط نامنظور- همراه شد با انحراف در درک از علم و تفکر و خردمندی: خَلط هنرِ با علم. هنر عشق‌ورزی کلامی، که اوجش را در نوشته‌های ابن عربی می‌بینیم، با علم و خردورزی یکی انگاشته شد تا سکه به نام علم وهبی بزنند. از همو نقل است که «دانش‌های ما نه مبتنی بر الفاظ است و نه آن‌را از استاد و دفتر و کتاب گرفته‌ایم. این دانش‌ها حاصل تجلیاتی است که در حالات وجد و فنا بر دل نازل می‌شود.» [فصوص‌الحکم، ابن عربی، محمد علی موحد و صمد موحد، نشر کارنامه، تهران، ۱۳۸۵، ص۹۸.] مکاشفه‌ یا توهم‌هایی که شاید بشود آن‌را نوعی هنر و روایت تلقی کرد همراه پریشان‌گویی‌ها و طامات، یا به‌قولی «ترهات ارباب‌اللسان» [فصوص‌الحکم]؛ اما مُهر دانش بر آن زدند و نسل‌هایی را گمراه و نامولد کردند، انسانیت را در چاه شهود و خیالات و لفاظی فروغلطاندند، تا فقر و نکبت حاصل از این خبط تاریخی بشود پدیده‌ای نامنظور در پیامد تلاش عرفا در حفظ مِم فرهنگی ما.

• جامعهء انسانی را هم به مخروطی فروکاستند که انسان کامل در رأس آن قراردارد و قاعدهء مخروط «انسان‌های حیوانی». انسان کامل که در بالا است سایهء خدا و نایب حق و سخن‌گوی اوست [فصوص‌الحکم]- نسخهء روزامد این طریقت انحرافی را هم این سال‌ها شاهدیم. همین است که در قاموس مبحث سامانه‌های پیچیده و گوریده مَدرِسِگی (schooling) نامیده می‌شود که در آن پدیده‌های برامده رخ‌نمی‌دهد [نگ فصل سوم کتابم «مبانی علم و طراحی دانشگاه در ایران»، ایران من۶، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۱. ]. جامعه‌ای هم که بر این مبنا اداره شود محکوم است به رکود و نابودی: همان انحطاطی که شاهدش هستیم؛ و تأثیر نمادین‌اش را این روزها از یک طرف در فقیر شدن ملت و رشد فساد در امت و ملت می‌بینیم و از طرف دیگر در غزّه و قفقاز شاهدیم: تحقیر مطلق و سیطره‌ای دو سویه: از یک سو رشد جهل مدنی در داخل و از سوی دیگر خزش سیطرهء جهانی به دور ما و اطراف ما. طامات‌گویی‌ چند قرن اخیر، و دانش‌انگاری این یاوه‌های ناشی از توهم، آن‌چنان گرفتارمان کرده که جامعه و ملت و امت هنوز نتوانسته از چاه ویل این لفاظی‌ها رها شود. زهد، و طاماتِ مرتبط با این انزوا، شاید فرد را راضی و در توهم درک طبیعت و فراطبیعت خوش‌خیال نگه‌دارد اما پیامد تحقیر و انحطاط و فساد آن انکارناشدنی است. عبور از این چاه لازم و شدنی است؛ اما تنها و تنها با هِمّت ملت.



tgoop.com/rmansouri_ir/526
Create:
Last Update:

زمان و وقت– ۳
پریشان‌گویی، هنر، دانش، و علم
✍️ رضا منصوری
جمعه ۳ فروردین ۱۴۰۳
rmansouri.ir

• عرفا سرگردان و غوطه‌ور در عشق شدند. وَتَدی دیگر شدند پس از فردوسی، وتدی نه در معنای متعارف عرفان برای فرد که وَتَدی جمعی و اجتماعی. معنای عرفانی وتد برای فرد را به نیاز اجتماع برکشیده‌ام. در این معنی، وتد موازی و مترادف می‌شود با «مِم» فرهنگی. خِرد و همتِ فردوسی منجر شد به حفظ و گسترش زبان فارسی که ابزار تفکر ما را نگاه‌داشت- وتدی که بخشی از ایرانیت ما را حفظ کرد و متمایز نگاهمان داشت. عرفا با استفاده از همین زبان بخش دیگر وجود ما را- انسان دوستی و طبیعت دوستی ما را- نگاه داشتند؛ نگذاشتند به ورطهء وحشی‌گری درغلطیم: دو وتد و دو مِم!

• غفلت نکنیم از درک انحراف‌ و انحطاط پساسلجوقیانی که منجر به برامدن اثر نامنظور پریشان‌گویی عرفای ما شد که به‌مرور به اوج رسید و جَفْر و حروفی‌گری و نُقطَوی‌گری سکهء روز شد- آثارش هنوز در منش فکری ما ایرانیان از جمله در نهادهای مثلا انقلابی مانند شورای انقلاب فرهنگی و نهادهای حوزوی آشکار است. علم را از دو نوعِ اکتسابی یا وَهَبی- بر مبنای کشف و شهود- دانستند و می‌دانند. و با این گزاره که پای استدلالیون چوبین بود، علمِ اکتسابی را هم نفی کردند و بر طبل مکاشفه و شهود کوبیدند. غافل از این‌که آنچه اکتسابی است دانشِ علمی است نه خود علم به معنی نوآوری و ابتکار و جدیت در تفکر و خردمندی که ریشه در کارهای خوارزمی و بیرونی و ابن‌هیثم داشت و امروزه تجلی و جهش پسانیوتونی آن را در هوش مصنوعی و رایانش و ترادیسی نقش انسان بر زمین می‌بینیم.

• این جبر تاریخ و جغرافی- این انحطاط نامنظور- همراه شد با انحراف در درک از علم و تفکر و خردمندی: خَلط هنرِ با علم. هنر عشق‌ورزی کلامی، که اوجش را در نوشته‌های ابن عربی می‌بینیم، با علم و خردورزی یکی انگاشته شد تا سکه به نام علم وهبی بزنند. از همو نقل است که «دانش‌های ما نه مبتنی بر الفاظ است و نه آن‌را از استاد و دفتر و کتاب گرفته‌ایم. این دانش‌ها حاصل تجلیاتی است که در حالات وجد و فنا بر دل نازل می‌شود.» [فصوص‌الحکم، ابن عربی، محمد علی موحد و صمد موحد، نشر کارنامه، تهران، ۱۳۸۵، ص۹۸.] مکاشفه‌ یا توهم‌هایی که شاید بشود آن‌را نوعی هنر و روایت تلقی کرد همراه پریشان‌گویی‌ها و طامات، یا به‌قولی «ترهات ارباب‌اللسان» [فصوص‌الحکم]؛ اما مُهر دانش بر آن زدند و نسل‌هایی را گمراه و نامولد کردند، انسانیت را در چاه شهود و خیالات و لفاظی فروغلطاندند، تا فقر و نکبت حاصل از این خبط تاریخی بشود پدیده‌ای نامنظور در پیامد تلاش عرفا در حفظ مِم فرهنگی ما.

• جامعهء انسانی را هم به مخروطی فروکاستند که انسان کامل در رأس آن قراردارد و قاعدهء مخروط «انسان‌های حیوانی». انسان کامل که در بالا است سایهء خدا و نایب حق و سخن‌گوی اوست [فصوص‌الحکم]- نسخهء روزامد این طریقت انحرافی را هم این سال‌ها شاهدیم. همین است که در قاموس مبحث سامانه‌های پیچیده و گوریده مَدرِسِگی (schooling) نامیده می‌شود که در آن پدیده‌های برامده رخ‌نمی‌دهد [نگ فصل سوم کتابم «مبانی علم و طراحی دانشگاه در ایران»، ایران من۶، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۱. ]. جامعه‌ای هم که بر این مبنا اداره شود محکوم است به رکود و نابودی: همان انحطاطی که شاهدش هستیم؛ و تأثیر نمادین‌اش را این روزها از یک طرف در فقیر شدن ملت و رشد فساد در امت و ملت می‌بینیم و از طرف دیگر در غزّه و قفقاز شاهدیم: تحقیر مطلق و سیطره‌ای دو سویه: از یک سو رشد جهل مدنی در داخل و از سوی دیگر خزش سیطرهء جهانی به دور ما و اطراف ما. طامات‌گویی‌ چند قرن اخیر، و دانش‌انگاری این یاوه‌های ناشی از توهم، آن‌چنان گرفتارمان کرده که جامعه و ملت و امت هنوز نتوانسته از چاه ویل این لفاظی‌ها رها شود. زهد، و طاماتِ مرتبط با این انزوا، شاید فرد را راضی و در توهم درک طبیعت و فراطبیعت خوش‌خیال نگه‌دارد اما پیامد تحقیر و انحطاط و فساد آن انکارناشدنی است. عبور از این چاه لازم و شدنی است؛ اما تنها و تنها با هِمّت ملت.

BY رضا منصوری


Share with your friend now:
tgoop.com/rmansouri_ir/526

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation. Hashtags In the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram, members are only allowed to post voice notes of themselves screaming. Anything else will result in an instant ban from the group, which currently has about 75 members. Select “New Channel” Telegram offers a powerful toolset that allows businesses to create and manage channels, groups, and bots to broadcast messages, engage in conversations, and offer reliable customer support via bots.
from us


Telegram رضا منصوری
FROM American