tgoop.com/rmansouri_ir/534
Last Update:
زمان و وقت– ۶
چه سخت است تغییر بینش: پس از دو انقلاب
✍️ رضا منصوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
rmansouri.ir
کاین کارهای مشکل افتد بهکاردانان
• پس از آشنایی با غرب، و دیدن تغییر در انسانهایی دیگری که پس از جنگهای صلیبی در نهایت بر «وقت» غلبه کردند و زمان و دینامیک درشان نهادینهشد، باید به راه میافتادیم برای تحول در ذهن و در جامعه. اول، سقف شیشهای رکود و انحطاطِ ناشی از پذیرشِ امر قدسیِ اَزمان همراه با شک در غالب بودن «وقت» بر سرنوشت انسان تَرَک برداشت- تا بریزد یا ترمیم شود و برسد به تحول و ترادیسی. بهناگاه و ناآگاهانه طغیانی شروع شد با دستاورد مشروطه کردن سلطنت. انقلاب مشروطه در مرداد ۱۲۸۵ با امضای مظفرالدین شاه اولین تَرَک در خروج ایران از انحطاط پساسلجوقیانی بود؛ همراه با آن تغییرات ذهنی در انسان ایرانی و در فرهنگ ما، در درک زمان و خروج از غلبهء وقت بهراهافتاد. نباید انتظار میداشتیم که این ترک منجر به ترادیسی کامل شود. راه درازی در پیش بود و هست. همین را دست کم نگیریم.
• نیم قرن نوسازی ایران در دوران پهلوی هم نتوانست ذهنیت مردم را از انحطاط بهدر کند؛ تَرَک را عمیقتر کرد، و کنش و واکنشها را جدیتر. کمابیش همان استدلالهای دورهء مشروطه با غلبهء جنبهء مذهبی در دفاع از مردم، هفتاد سال پس از امضای سند مشروطیت، منجر به انقلاب اسلامی شد- انقلابی همانقدر جدی که مشروطه بود. در این انقلاب سلطنت برچیده شد اما ذهنیت اَزمان قدسی، با تکیه بر غلبهء وقت، واگشتی دوباره داشت؛ واگشتی که بهمرور دیده شد. در دههء اول این انقلاب کورسویی از نقش زمان و عبور از وقت و پذیرش شرایط بروز کرد اما از دههء دوم به بعد خاموش شد و حالا در چلهء دوم شاهد تقویت همان طرز فکر مبتنی بر «غلبهء وقت» و پذیرش حاکمیت حکمهای شرعی- که حالا نام قانون به خود گرفته- هستیم- همراه با همه گونه فساد ناشی از این نظام فکری متصلب با پذیرش مظاهر مدرنیت- اثری سامانهای (سیستمی) که دارد سامانهمند (سیستماتیک) هم میشود.
• در واگشت امرقدسی اَزمان نیروهای نامذهبی به مروز توان تأثیرگذاری اجتماعی خود را از دست دادند. توان نیروهای مذهبی نیز- آنها که متمایل به درک زمان و دینامیک در اجتماع بودند- میرایی نشان داد. این را میتوان در تنوع اندیشه در حوزه و تناسب آن با قدرت روحانیت بهوضوح دید؛ پدیدهای تدریجی که اوجاش را حالا در چلهء دوم انقلاب میبینیم. هر چه حوزه نقشاش در انقلاب اسلامی پر رنگ و مردمی بود حالا بیشتر و بیشتر شکل دفاع از امت بهخود گرفته، و ملت بهانه شده برای جذب و مصرف ثروت روزمینی و زیرزمینی ایران و در نتیجه فقر فراگیر ملی. جدیت انقلاب هم معنی خود را از دست داد و شاهد برونریزی تمام ملکات ردیهء مخفی در تعصب مذهبی هستیم از جمله نفی اخلاق، پذیرش دروغ و بهتان و نیز هر امر فاسدی که اهداف طریقتهای تمامیتخواه بطلبد؛ به نامهایی جاری مانند تانک انقلاب، منتظران، یا مداحان انقلابی که در صدد تصحیح امر خداوندی و پیامبریاند- امامت که هیچ.
BY رضا منصوری
Share with your friend now:
tgoop.com/rmansouri_ir/534