tgoop.com/rmansouri_ir/560
Last Update:
سلطان محمود مر ابوريحان (بيرونی) را گفت كه يا بوريحان اگر خواهی كه از من برخوردار باشی سخن بر مراد (سلطنت) من گوی نه بر سلطنت علم خويش!
«چهار مقاله عروضی سمرقندی»
وقتْ وقتِ بیانِ
مصداقهای
سندرم دورهء نقل برای زبان فارسی است
✍️ رضا منصوری
جمعه ۲۳ شهریور ۱۴۰۳
rmansouri.ir
سالها است در باب سیاستگذاری علم نوشتهام. بیش از ۴۰ سال. اگر یادداشتهای دوران دانشجویی را هم بهحساب آورم ۶۰ سال. کمتر مصداق یا نکتهای است که اشارهای نکرده باشم. اما در باب علاقهام بهزبان فارسی بسیار کمتر- مگر همان کتاب واژهگزینی در ایران و جهان. اکنون میبینم وقتاست در باب زبان و بهویژه «فارسیِ اثرپذیرفته از ترجمهء بد» بنویسم؛ و نیز از مفهوم ویرایش که بسیار در ابهام مانده یا حتی اعوجاج معنی پیدا کرده. اعتراض به نظر و سبک نوشتههایم دیدهام؛ اما ندیدهام معترض دلیلی بر اعتراضاش بیاورد که در آن به دینامیکِ زبان و به سرعت لازم برای انتقال کمابهام معنی توجه شده باشد. اگر باشد که بسیار هم خرسند میشوم. این نکتهها هم بیشتر مانند مصداقهای سندرم دورهء نقل در علم و سیاستگذاری علم است، نه از جنس معماری اما شناخت بیادبی ها در زبان.
زبان تفنن نیست؛ عین تفکر است. در نیم قرن گذشته بسیار نوشتهام- بیشتر هم به خاطر تمرین و علاقه به یادگیریِ در نوشتن. بهوضوح دیدهام نوشتن در رشد تفکر هم بیداد میکند اگر در آن دقت شود و اگر تنها شعر نباشد که جایگاه کاملا متفاوتی دارد- برخلاف بسیار ایراندوستانِ سنتی که مثلا سعدی و مولانا و حافظ و فردوسی را متفکر و عالم میدانند و با این اتصاف قدرشان را کاهش میدهند. از هنگامی که در دوران دانشجویی چهار نیمسال درس فلسفه زبان از آدام شاف گرفتم و در سمینارهایش شرکت کردم دیدم و درکیدم که زبان تا چه اندازه پابهپای تفکر پیش میرود و یکی بی دیگری معلول است. زبان شلخته بیشک همراه است با تفکر شلخته.
حالا طوری شده که بسیار کم میتوانم متنی ترجمه شده را بخوانم. چه بسیار کتابها که خریدهام، یا هدیه گرفتهام، و بعد از چند صفحه دورانداختهام یا بخشیدهام، یا با اکراه خواندهام چون مثل آینه شفاف بودند و ترجمه بودنشان بسیار واضح بود، بسیار پرغلط، بسیار بیتأمل. گرچه نادر ترجمه هم دیدهام که شاید بشود گفت بهتر از اصل بودهاست. اما نمیتوانم بیش از انگشتان دو دست نام ببرم از این نوع کتابها در میان بیش از هزار کتاب. خیلی بد است. شاید سلیقهام افراطی شده اما نه، میبینم که با کمی زحمت و تأمل بیشتر چه زیبا میشود فارسی نوشت و چه روان و چه استوار: نثر پاکیزه.
ازاین پس میکوشم دست کم دوهفته یک بار یادداشتم مصداقی از این شلختگیها باشد که بهتر است پرهیز شود.
BY رضا منصوری
Share with your friend now:
tgoop.com/rmansouri_ir/560