سهند ایرانمهر

‍
🔸من جلال را پيش عمويم بردم كه رييس بهداری ارتش وقت بود. او معاينات فراوان كرد و دستور آزمايش‌های فراوان‌تر داد و به اين نتيجه رسيد كه جلال سل ندارد اما برونشيت مزمن دارد و قلبش هم نسبت به اندامش كوچك است و سيگار كشيدن و نوشيدن نوشابه را مطلقا ممنوع كرد. پدرش حضرت آيت الله سيد احمد طالقاني ،جلال را به شاه آباد پيش آقای عباس آل‌احمد برد كه متخصص عكسبرداري از ريه بود و او هم تشخيص عمويم را تاييد كرد.حاج آقا با تعدادي جوجه كه خريده بودند با جلال از شاه آباد بر گشتند. تصور می‌فرمودند بيماری جلال از بي قوتي است از نوشابه(!) و سيگار اطلاع نداشتند.

هرچه به جلال التماس كردم كه سيگار را ترك بكند، زير بار نرفت و با مهارت خود مرا سيگاری كرد. يك پاكت سيگار همای اتو كشيده در يك جاسيگاري زيبا و يك فندك قرمز برايم هديه آورد و گفت پس از تدريس و يا ترجمه ، يك عدد بكش ،خستگی‌‌ات رفع می‌شود. من ابله هم رطب را خوردم و از آن به بعد منع رطب خوردن نتوانستم. جلال نوشابه خوردن را هم ادامه داد و كوشيد مرا هم هم‌پياله خود بكند كه اين بار زير بار نرفتم. می‌گفت مگذار شيطان هم پياله من شود.
وقتي به اسالم می‌رفتيم يعنی می‌رفتيم كه دو ماه و اندی بعد جسدش،جسد بی‌جانش را به تهران بياوريم، در قزوين توقف كرد و چندين كارتن قزوینیکا خريد. در نوشابه‌هايش آب جوشيده می‌ريختم ،اما آدم تا سرشار نشود دست از بطریكه برنمی‌دارد،آن هم كسی كه از ساعت يازده صبح تا اواخر شب قزوینیکا ملك ری می‌نوشد و سيگار كارگری اشنو می‌كشد .

بيشتر هم پالگی‌های جلال، از مرادش مرحوم خليل ملكی گرفته تا مريدش دكتر غلامحسين ساعدی قربانی نوشابه شدند. ملكی و ساعدي ازسيروز كبدي از دنياي خراب ما مهاجرت كردند و جلال از آمبولی.

سیمین دانشور/غروب جلال
🔸 سالروز درگذشت جلال آل احمد

✔️ویدیو: ضبط بخشی از رمان «نون و القلم» با صدای «جلال آل احمد» توسط دکتر اشتراوس اتریشی/ صدا را روی عکس‌ها و سخنرانی جلال در دانشگاه تهران در بزرگداشت نیما یوشیج گذا‌شته‌ام


@sahandiranmehr

‎

Telegram

2:26

attach 📎

www.tgoop.com/sahandiranmehr/34908

17.2K viewsedited  Sep 8 at 20:40

‍
🔸من جلال را پيش عمويم بردم كه رييس بهداری ارتش وقت بود. او معاينات فراوان كرد و دستور آزمايش‌های فراوان‌تر داد و به اين نتيجه رسيد كه جلال سل ندارد اما برونشيت مزمن دارد و قلبش هم نسبت به اندامش كوچك است و سيگار كشيدن و نوشيدن نوشابه را مطلقا ممنوع كرد. پدرش حضرت آيت الله سيد احمد طالقاني ،جلال را به شاه آباد پيش آقای عباس آل‌احمد برد كه متخصص عكسبرداري از ريه بود و او هم تشخيص عمويم را تاييد كرد.حاج آقا با تعدادي جوجه كه خريده بودند با جلال از شاه آباد بر گشتند. تصور می‌فرمودند بيماری جلال از بي قوتي است از نوشابه(!) و سيگار اطلاع نداشتند.

هرچه به جلال التماس كردم كه سيگار را ترك بكند، زير بار نرفت و با مهارت خود مرا سيگاری كرد. يك پاكت سيگار همای اتو كشيده در يك جاسيگاري زيبا و يك فندك قرمز برايم هديه آورد و گفت پس از تدريس و يا ترجمه ، يك عدد بكش ،خستگی‌‌ات رفع می‌شود. من ابله هم رطب را خوردم و از آن به بعد منع رطب خوردن نتوانستم. جلال نوشابه خوردن را هم ادامه داد و كوشيد مرا هم هم‌پياله خود بكند كه اين بار زير بار نرفتم. می‌گفت مگذار شيطان هم پياله من شود.
وقتي به اسالم می‌رفتيم يعنی می‌رفتيم كه دو ماه و اندی بعد جسدش،جسد بی‌جانش را به تهران بياوريم، در قزوين توقف كرد و چندين كارتن قزوینیکا خريد. در نوشابه‌هايش آب جوشيده می‌ريختم ،اما آدم تا سرشار نشود دست از بطریكه برنمی‌دارد،آن هم كسی كه از ساعت يازده صبح تا اواخر شب قزوینیکا ملك ری می‌نوشد و سيگار كارگری اشنو می‌كشد .

بيشتر هم پالگی‌های جلال، از مرادش مرحوم خليل ملكی گرفته تا مريدش دكتر غلامحسين ساعدی قربانی نوشابه شدند. ملكی و ساعدي ازسيروز كبدي از دنياي خراب ما مهاجرت كردند و جلال از آمبولی.

سیمین دانشور/غروب جلال
🔸 سالروز درگذشت جلال آل احمد

✔️ویدیو: ضبط بخشی از رمان «نون و القلم» با صدای «جلال آل احمد» توسط دکتر اشتراوس اتریشی/ صدا را روی عکس‌ها و سخنرانی جلال در دانشگاه تهران در بزرگداشت نیما یوشیج گذا‌شته‌ام


@sahandiranmehr

‎

BY سهند ایرانمهر